زیبا یاری؛ شهروندخبرنگار
دوران بازداشت موقت یا همان نگهداری متهم در سلولهای انفرادی که گاه ممکن است به یک سال هم بکشد، همان زمانی است که بازجو و بازپرس پرونده مشغول سوال و جواب و آزار زندانی هستند. این دوران میتواند توام با خشونتهای فیزیکی همراه باشد؛ اما همانطور که کنوانسیونهای بینالمللی یادآور شدهاند، نگهداری انسانها در سلول انفرادی، شکنجه محسوب میشود. در بیشتر موارد، در این مدت خانواده زندانی از عضو زندانی خود بیخبر هستند و بازجوها و بازپرسها برای تحت فشار گذاشتن زندانی اجازه تماس با خانواده را هم به آنها نمیدهند. چهبسا همانطور که در گزارش پیشین توضیح دادیم، خانواده ابزاری در اختیار بازجو باشد تا متهم را با تهدید به آزار آنها، تحت فشار مضاعف قرار دهند.
اگر عضوی از خانوادهتان در بازداشت موقت است و خبری از او ندارید، بدانید تنها نیستید. در این گزارش مروری داریم بر آنچه در دوران بازپرسی بر خانواده زندانی سیاسی میگذرد؛ درست همان زمانی که متهم حق اختیار وکیل ندارد و تنها میتواند از وکلای تسخیری بهره ببرد که به گواه بسیاری از زندانیان و وکلای حقوق بشری، وظیفه آنها تبعیت از خواستههای بازجو در پروندهسازی علیه متهم است.
***
زندانی ممکن است برای روزها و حتی ماهها در سلول انفرادی بازجوی خود را هم نبیند و صرفا به او غذا بدهند. گاهی هم در انفرادیها دو تا چهار زندانی را نگهداری میکنند و اگر بخواهند زندانی سیاسی و عقیدتی یا به تعبیر جمهوری اسلامی «امنیتی» را آزار بیشتر دهند، زندانیان خاصی را کنار او قرار میدهند؛ مثل زندانی متهم به قتل یا آزارگری. گاهی هم انتقال زندانی به سلول انفرادی تنبیه مضاعفی است که زندانی سیاسی در طول گذران محکومیت خود متحمل میشود؛ یک اعتراض یا نافرمانی از دستورات زندانبان میتواند باعث انتقال او به سلول انفرادی شود.
روزها کش میآیند و زندانی برای مدتی نامعلوم حق تماس با خانواده و عزیزانش را ندارد. هیچکس پاسخگوی خانوادهها نیست و وقتی آنها به زندان، سازمان زندانها، دادستانی، دایره نظارت بر زندان و نهادهای مرتبط مراجعه میکنند، پاسخی نمیشوند یا در نهایت جملهای به آنها گفته میشود که «[زندانی] همکاری نمیکند» و خانواده زیر فشار به حال خود رها میشود.
این روزها و ساعتها، یکی از سختترین زمانهایی است که بر خانواده میگذرد. آنها نمیدانند عزیزشان کجاست و چه بر او میگذرد. گاه هم خانواده با توجه به تجربههای قبلی برای دیگر زندانیان بیم آن را دارد که بلایی سر زندانیاش بیاید.
فشار بر متهمان در دوران بازجویی و بازداشت موقت، بیشتر از دیگر مواقع است. او باید در پروندهسازی با بازجو و بازپرس «همکاری» کند تا سناریویی که از پیش تعیین شده است، به انجام برسد و در اختیار قاضی قرار گیرد. در این دوران آنها کارت هویتی زندان و کارت پول ندارند؛ پس نمیتوانند مایحتاج خود را از فروشگاه زندان خریداری کنند. کارت تلفن هم در این دوره برای متهمان در نظر گرفته نمیشود، برای همین معمولا حق تماس با خانواده را ندارند؛ مگر با حضور بازجو یا بهاصطلاح زندانبانها «کارشناس پرونده». معمولا سلولهای انفرادی دوش حمام وجود ندارد و برای همین امکان استحمام به حداقل خود میرسد.
این شرایط برای زندانیانی که دوران محکومیت خود را میگذرانند، بهتر است؛ یعنی در انفرادی تنبیهی، آنها لااقل کارتهای خود را از پیش دارند و خانوادههایشان میدانند که آنها کجا نگهداری میشوند. البته در مواردی هم زندانبانها اتهامات تازهای برای محکومان در نظر میگیرند و دوباره پروندهای دیگر برای آنها به جریان میافتد که باز روند بازجویی و سوال و جوابها و پروندهسازی شروع میشود. در این شرایط، پافشاری خانواده و پیگیریهای مداوم آنها میتواند کمک کند تا برخی وسایل شخصی متهم را در اختیار او قرار دهند. تخصیص هزینه توسط خانواده هم میتواند باعث شود که سرباز یا شخصی مسئول برای متهم وسیله تهیه کند یا از فروشگاه خرید روزمره داشته باشد یا خبری از او برساند. اینها در خصوص همه متهمان یکسان نیست. در بیشتر مواقع به زد و بندها و شانس خانوادهها هم مرتبط است. این مساله در خصوص بازداشتیهای موقت غیرممکن است.
شما به عنوان خانواده زندانی هر ساعت و هر روز به تلفن خیره ماندهاید تا صدایی از آن سوی خط بگوید: «سلام، من زنده هستم.» حتی در توالت و حمام هم تلفن همراهتان را با خود دارید و اگر جایی آنتن ندهد، نمیروید و اگر امکان تماس در خانه دارید، همیشه یک نفر در خانه حضور دارد. این شکنجهای مضاعف است که خانواده زندانی متحمل میشود. شما میتوانید در این دوران، وکیل برای مشورت بگیرید و از طریق نهادهای مختلف مرتبط، به مسئولان فشار بیاورید تا خبری از زندانیتان به شما برسانند. به یاد داشته باشید که مسئولان ممکن است مدام به شما بگویند که سلول انفرادی وجود ندارد و منکر حضور عزیزتان در انفرادی شوند.
در این دوران بازجوها و بازپرسها و گاهی وکلای خصوصا تسخیری به شما پیشنهاد میدهند که سکوت کنید تا مسئولان سریعتر خبری از زندانیتان بدهند. طبق تجربههای بسیار، سکوت خانواده به نفع متهم نیست و نمیتوان به گفتههای افرادی که متهم را تحت شکنجه قرار دادهاند، اعتماد کرد. در حالیکه بنا به تجربههای بسیار، وقتی شرایط متهم و حتی بیخبری خانواده خبری میشود، شرایط شکنجه و حتی لحن بازجوها هم تغییر میکند. اطلاعرسانی اهرم فشاری است که خانوادهها در اختیار دارند تا همزمان با پیگیریهای قانونی، پیش ببرند. شما باید مدام در پیگیریهایتان به مقامات مسئولان یادآوری کنید که مسئول حفظ جان و سلامت عزیزتان بر عهده نهادهای مربوطه است. در این دوران، به فکر سلامت خود هم باشید.
تجربه مشترکی میان خانوادههای زندانیان سیاسی هست که وقت بیخبری از عزیزانشان غذا خوردن برایشان سخت میشود، خواب راحت ندارند و مدام مضطرب هستند.
همسر یکی از زندانیان سیاسی در گفتوگو با «ایرانوایر» از تجربه خودش روایت کرد: «من هم همین واکنشها را داشتم. اما باید سعی کنیم بر وضعیت کنترل داشته باشیم. همین که بدانیم این فاجعه فقط گریبان ما را نگرفته است، کمک میکند. در این سالها هزاران نفر چنین شرایطی را از سر گذراندهاند. یکی از کارهایی که در این شرایط میتوان انجام داد، ارتباط گرفتن با خانوادههایی است که تجربه مشابهی دارند. هرچقدر سخت، اما بهترین کار حمایت تمام قد از زندانی است. یکی از دوستان زندانی که مدتی انفرادی را گذرانده بود، میگفت تمام لحظات کشدار و شکنجه انفرادی یک طرف و وقتی صدای مادرم را که فقط گریهای ممتد بود شنیدم، یک طرف دیگر. انگار دنیا برایش سیاه شده بود. اما نباید توقع بیش از اندازه از خودمان داشته باشیم.»
یکی از زندانیان سیاسی که نامش را «پدرام» میگذاریم، در آزادی موقت تجربه خودش را برای «ایرانوایر» شرح داد: «شاید روزهای اول که از شر انفرادی خلاص شده بودم، خوب بود و خانوادهام هم آرامتر شده بودند. اما چند ماهی طول کشید تا حکم برایم صادر شود و به اجرای احکام برود. مسخره بود؛ من زندان نبودم، اما تمام فکرم آنجا بود. هیچ برنامه بلندمدت و حتی کوتاهمدت هم نمیتوانستم داشته باشم. بعد از صدور حکم هر لحظه احتمال میدادم که در خانه بریزند و من را ببرند. انگار کل خانواده منتظر همین بودند که کی قرار است به زندان بروم. گاهی فکر میکردم برای آنها هم بهتر بود که زودتر به زندان بروم. به خیالم بعد از پنجاه روز انفرادی کمکم عادت کرده بودند و حالا باید از اول همان شرایط را از سر میگذراندند.»
زندانی، روزهای اول بازداشت وقتی انتظارش را هم نداشته است، ساعتهای عجیبی را میگذراند و مدام با هزار سوال دست به گریبان است. اگر تجربه اولش باشد، احتمالا نمیداند در کدام بازداشتگاه و زندان نگهداری میشود و میزان بازجویی هم بستگی به نوع پرونده و اتهامات و همینطور نهاد بازداشتکننده دارد. در اکثر مواقع اما روزهای اول زندانی در کلنجار با بازجو و بازپرس است. بعد از عبور از این مرحله، درهای انفرادی روی زندانی بسته میشود تا بازجویی بعدی.
سلول انفرادی شرایط خودش را دارد. زندانی بعد از بازجویی مدام فکر میکند که بازجویی بعدی چه زمانی خواهد بود، سوالها چیست و او چگونه باید پاسخ دهد. سپس، زندانی سعی میکند با نور لامپ همیشه روشن کنار بیاید و بتواند در آن روشنایی همیشگی، بخوابد تا بتواند در بازجویی بعدی توان ادامه دادن داشته باشد. روایتهای بسیاری از طاقتفرسا بودن انفرادی نوشته شده است. روزها زمانی بیشتر کش میآیند که خبری از بازجو نیست و زندانی به حال خود رها شده است. او از متر کردن سلول خسته میشود. کتابی در اختیار ندارد که بخواند. با خاطرات خود با جهان بیرون از سلول ارتباط میگیرد. او زمان را از صدای اذان و ساعتهای غذا حدس میزند و روزها را میشمرد.
اگر بخت با زندانی یار باشد، ممکن است چند دقیقه هواخوری نصیبش شود؛ آنهم در محوطهای با دیوارهای بلند که شاید مسقف هم باشد و زندانبان با چشمبند او را هدایت کنند. در که روی زندانی بسته میشود، او میتواند چشمبند را بردارد و به اطراف نگاه کند. چندین قدم برمیدارد و دوباره به سلول برگردانده میشود. زندانی حالا به لامپ همیشه روشن و دیوارها عادت کرده است. اگر زندانی در انفرادی همسلولی داشته باشد، چند روز به یادآوری خاطرات میگذرد؛ اما طولانی شدن مدت حبس در انفرادی، روزهای سختی را در پیش خواهد داشت. زندانی دیگر همان خلوت انفرادی را هم از دست داده است و هر لحظه چشم در چشم آن دیگری میشود که انزوا را هم برایش دشوار کرده است. در این مدت زندانی باید سعی کند، حافظهاش را قوی نگه دارد؛ چون بعد از یک مدت، رویاپردازی است که داراییاش محسوب میشود.
این نوشتار گذری است بر زندانی حبس در انفرادی و آنچه خانوادهاش متحمل میشود؛ تنها چیزی که میتواند به هر دو کمک کند، این است که بدانند انفرادی هر چقدر هم طولانی، بالاخره تمام میشود؛ اگرچه روحهایی زخمی و آسیبدیده بر جای میماند. اما حمایت و مقاوم ماندن خانواده در کنار حمایت و پیگیری و اطلاعرسانی از وضعیت خود و زندانیاش، میتواند هم به شرایط زندانی و هم خانواده کمک کند.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر