دکتر آریا حق گو
تجاوز جنسی پدیده ای جدید در جوامع بشری به حساب نمی آید. سایه شوم این پدیده متاسفانه در تمام جوامع و کشورها بر سر انسان ها بویژه زنان و کودکان سنگینی می کند. این رفتار غیرانسانی و وحشیانه در محیط های مختلفی اتفاق می افتد و حتّی عبادتگاه های مذهبی هم از لوث وجود این نوع خشونت پاک نیست. سال هاست که فعالیّن حقوق بشر برای مقابله با خشونت های جنسی تلاش می کنند و به لطف همین فعالّیت ها انسان های زیادی از خطر تجاوز جنسی آگاه شده و برای محافظت از خود و عزیزانشان چاره اندیشی کرده و می کنند.
اما آنچه کمتر در رابطه با آن سخن گفته می شود، رفتارهایی است که پس از تجاوز با قربانی می شود که شاید به اندازه خود تجاوز دردناک و حتّی بیشتر از آن آسیب رسان باشد. نگارنده مجموعه رفتارهای آسیب زننده ای را که با قربانی تجاوز صورت می گیرد و حالت های روانی متاثّر از این رفتارها را "خشونت بعد از تجاوز" نامگذاری می نماید.
در این یادداشت به بررسی مهم ترین مصادیق این نوع خشونت و تاثیرات آن بر قربانی تجاوز و جامعه می پردازیم.
- متهّم کردن قربانی به رفتارهای تحریک کننده
در بسیاری از موارد به قربانی تجاوز گفته می شود که علّت اینکه به او تجاوز شده است این است که خودش باعث تحریک جنسی متجاوز شده است و اگر او رفتارهای تحریک آمیز نداشت، کسی به فکر سوءاستفاده جنسی از او نمی افتاد. معمولاً قربانی را متهّم می کنند که نوع پوشش، طرز سخن گفتن، خندیدن و حتّی راه رفتن وی تحریک آمیز است و به همین دلیل او در معرض تجاوز قرار گرفته است. این رفتار با قربانی از این جهت خشونت محسوب می شود که به شدّت قربانی را دچار احساس عذاب از وجود خود می نماید و هرگونه همدردی اطرافیان را نیز از او دریغ می نماید. در واقع قربانی در اثر این رفتارها باور می کند که حقش بوده که مورد تجاوز قرار گیرد و نسبت به تمام رفتارهای خود مشکوک می شود. القاء این حس به قربانی باعث می شود که وی نسبت به تمام رفتارهای خود بدبین شود و قبل از هر رفتاری دچار بحرانی برای پاسخ به این پرسش شود که آیا این رفتار تحریک آمیز است؟!
در نتیجه این نوع خشونت، اعتماد به نفس و آزادی عمل قربانی از او سلب می شود و وی قادر به لذّت بردن از رفتارهای طبیعی خود نیست. اوج آسیب زمانی اتفاق می افتد که فرد از انجام رفتارهای شاد خودداری می کند یا لذّت نمی برد چون تصوّر می کند که رفتارهای شاد بیشترین تحریک کنندگی را دارد. به همین دلیل لباس های شاد نمی پوشد، براحتی نمی خندد، از زیبایی اندام خود شاد نمی شود و حتّی از نگاه های دیگران به خود نیز می رنجد و عذاب می کشد.
این نوع خشونت در برخی دادگاه ها نیز دیده می شود و برخی قضات با قربانیان تجاوز مانند عاملان تجاوز برخورد می کنند و قربانی را مانند و بلکه بیشتر از متجاوز مورد نکوهش قرار می دهند.
- خدشه دار شدن سیمای قربانی نزد شریک جنسی
در بسیاری از موارد، فردی که مورد تجاوز قرار گرفته به عنوان یک قربانی دیده می شود و رفتار ترحّم آمیزی با او از طرف نزدیکانش انجام می شود اما در عمل شریک جنسی او دیگر از رابطه خصوصی با وی لذّت چندانی نمی برد و نمی تواند او را به همان چشمی نگاه کند که قبل از وقوع تجاوز می دیده است.
این خشونت بویژه در جوامعی که روابط جنسی آزاد رایج نیست بیشتر دیده می شود زیرا در این جوامع حس انحصاری بودن رابطه جنسی با یک شخص سهم بیشتری در لذّت بخش بودن آن رابطه برای طرفین دارد. در اثر تجاوز، این احساس از بین می رود و عملاً شریک جنسی قربانی نمی تواند از احساس انحصاری بودن این رابطه لذّت ببرد.
این نوع خشونت در مواردی که بکارت قربانی از بین می رود یا تجاوز منجر به بارداری می شود ابعاد وحشتناکتری به خود می گیرد و زندگی قربانی را بسیار دردناک می کند. از دست رفتن بکارت بخصوص در جوامعی که باکره بودن دختر دارای اهمیّت و ارزش است باعث می شود که قربانی هرگز نتواند جایگاهی مانند هم نوعان خود در نظر یک مرد پیدا کند و در برقراری رابطه عاطفی و جنسی مشروع در قالب ازدواج هم ناموفّق باشد. این خشونت ممکن است با پرهیز مردان دارای شرایط متناسب مالی و اخلاقی از ازدواج با دختری که مورد تجاوز قرار گرفته است نیز بروز کند.
حاملگی ناشی از تجاوز نیز تجربه ای بسیار وحشت ناک برای قربانی است که زندگی وی را به کلّی دگرگون می سازد. سقط جنین علاوه بر اثرات بسیار نامطلوب جسمی و روحی می تواند به عنوان لکه ننگی بر دامن قربانی تا ابد باقی بماند و شریک جنسی او را از برقراری رابطه کامل عاشقانه با وی دور کند. نگه داشتن و به دنیا آوردن چنین کودکی هم یادگاری بسیار تلخ از حادثه ای بسیار دردناک است که علاوه بر آسیب های ذاتی خود، بسیاری از مردان را هم از برقراری روابط عاطفی و عاشقانه با چنین مادری منع می نماید.
- تصوّر باز بودن راه تجاوزهای بعدی به قربانی
برخی که متاسفانه تعدادشان کم هم نیست تصوّر می کنند که اگر یک بار به کسی تجاوز شد، با سهولت بیشتری می توان برای دفعات بعدی هم او را به تن دادن به چنین رابطه ای مجبور کرد. به همین دلیل قربانی تجاوز معمولاً در معرض طمع و خطر بیشتری قرار می گیرد و احتمال تلاش متجاوزین برای تکرار این رفتار با او افزایش می یابد.
بسیار اتفاق می افتد که متجاوز خاطره تجاوز خود و مراحل دسترسی به قربانی را با افتخار برای هم مسلکانش تعریف می کند و آن ها نیز تصوّر می کنند که می توانند بخت خود را برای لذّت بردن از قربانی امتحان نمایند.
این نوع خشونت چهره دیگری از همان تصوّری است که به موجب آن برخی فکر می کنند که زنانی که تجربه رابطه جنسی داشته اند به سرعت به هر پیشنهادی برای انجام عمل جنسی تن می دهند. بنابراین ایجاد مزاحمت برای زنان مطلّقه نیز در جوامعی با چنین تصورّاتی بیشتر است.
- ترحّم به جای همدردی
واکنش بسیاری از افراد به مشکلات و رنج های قربانی تجاوز ترحّم است نه همدردی. این نگاه ترحّم آمیز در ذات خود نوعی تحقیر را دارد که باعث آسیب به اعتماد به نفس و همچنین تلّقی فرد از خویش می شود. هنگامی که با قربانی تجاوز همدردی می شود به او چنین القاء می شود که هرکس که جای وی بود نیز ممکن بود دچار چنین مشکلی شود و رفتار وحشیانه متجاوز محکوم و ناپسند است نه قربانی شدن او. اما وقتی با قربانی رفتار ترحّم آمیز صورت می گیرد، قربانی تصوّر می کند که در شرایط ویژه ای قرار دارد که او را در موضع ضعف نسبت به سایر اعضای جامعه قرار می دهد و در واقع مورد تجاوز واقع شدن نوعی عیب و ضعف است که او را از بقیه جامعه متمایز می سازد.
- وادار کردن قربانی به یادآوری تجاوز و بازسازی مکرّر آن
تجاوز جنسی یکی از وحشتناک ترین اتفاقاتی است که ممکن است برای یک انسان رخ دهد. حتّی فکر کردن به این واقعه دردناک هم تعادل روحی و روانی قربانی را به هم می زند تا چه رسد با بازسازی صحنه و یا رو به رو شدن با متجاوز.
در بسیاری از نظام های قضائی از قربانی می خواهند که برای اثبات ادعای خود با متجاوز روبرو شود و در حضور او تمام ماجرا را توضیح دهد تا متّهم به تجاوز هم حق دفاع از خود را داشته باشد. درست است که هر متّهمی حق دارد از تمام دلایل و مدارکی که علیه او وجود دارد مطّلع باشد اما این به معنای لزوم بی توجّهی به خشونتی نیست که در پس بازگو کردن خاطره تجاوز برای قربانی نهفته است.
به علاوه تشریفات رسیدگی قضائی به ادعای تجاوز هم در بسیاری از کشورها متفاوت از تشریفات رسیدگی به سایر جرائم نیست و به همین دلیل قربانی مجبور می شود داستان تجاوز را با تمام جزئیات در تمام مراحل رسیدگی بیان نمایند. حداقل یک بار نزد پلیس، یک بار نزد قاضی بدوی، یک بار نزد وکیل و یک بار نزد قاضی تجدیدنظر. هر بار تکرار این داستان و خاطره وحشتناک آسیب شدیدی به قربانی وارد می کند که یکی از مهم ترین مصادیق خشونت بعد از تجاوز محسوب می شود.
می توان ادعا نمود که تمام انواع مختلف خشونت بعد از تجاوز که در بالا بیان شد در تمام جوامع وجود دارد اما تعداد و شدّت آن با توجّه به متغیّرهای متعدّد می تواند متفاوت باشد. نتیجه عملی وجود خشونت بعد از تجاوز چیزی نیست جز سکوت هرچه بیشتر قربانیان در برابر این رفتار وحشیانه و غیرانسانی و سوختن و ساختن قربانیان با تبعات وحشتناک تجاوز.
ریشه کن شدن تجاوز در جوامع بشری آرمانی است که فعالّین بسیاری آن را دنبال می کنند اما تا زمان تحقّق این آرزو باید بخشی از فعالیت ها و توان جامعه مدنی نیز متوجّه مبارزه با خشونت بعد از تجاوز و ارائه راهکارها و آموزش های متناسب برای مهار این نوع خشونت باشد. کاهش خشونت بعد از تجاوز با گزارش موارد تجاوز و پیگیری آن رابطه مستقیم دارد و از این جهت یکی از راهکارهای مبارزه با پدیده شوم تجاوز جنسی نیز تلقّی می شود.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر