عضو خبرگان رهبري خاطر نشان كرد: اينكه عدهاي بيايند و حقوق شهروندي را مطرح كرده و خواستار تساوي همگان از بهائي و يهودي و مسلمان و... شوند، به اين معناست كه بعد از گذشت 50 سال و شهادت صدها هزار نفر در اين راه و تحمل رنجها، شكنجهها و گرفتاري ها، دوباره وضع به همان حالتي برگردد كه امام(ره) به خاطر آن قيام كرد و اين هرگز پذيرفتني نيست.
به گزارش پايگاه اطلاع رساني آثار حضرت آيتالله مصباح يزدي، رئيس مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره) در ديدار با جمعي از طلاب و مسئولان مدرسه علميه رشد، انقلاب را پديدهاي كم نظير در جهان دانست و خاطر نشان كرد: عوامل مختلفي در پيروزي انقلاب اسلامي نقش داشتند، اما يكي از مهمترين عوامل، وجود شخصيتي بود كه مردم او را نائب عام امام زمان(عج) دانسته و اطاعت از او را بر خود واجب دانستند و اين انقلاب نيز در جهان با نام او شناخته شده است.
آيتالله محمدتقي مصباح يزدي با اشاره به برداشتهاي مختلفي كه از حركت حضرت امام(ره) وجود دارد، اظهار داشت: برخي امام(ره) را يك شخصيت سياسي قلمداد ميكنند كه يك قهرمان ملي بوده و از آنجا كه رژيم گذشته را براي كشور مضر ميدانسته، در صدد مخالفت با او برآمده است تا نظامي بر سركار بيايد كه نفعش براي مردم بيشتر باشد. البته افرادي كه چنين برداشتهايي دارند، تفكري دنيوي دارند و مصلحت و مفسده در نظر آنها، تنها شامل ماديات ميشود.
وي ادامه داد: مفسده در نظر آنها، عقب افتادگي مادي و عدم رفاه است و مصلحت را در استفاده از تكنولوژي و بهرهمندي همگان از رفاه ميدانند و دين در نظر آنها يك امر حاشيهاي و فانتزي است.
عضو خبرگان رهبري با اشاره به بطلان اين برداشت از حركت امام(ره) افزود: از آثار و كلمات امام(ره) مشخص ميشود كه محوري تري مسأله فكري امام(ره)، اسلام بوده است. لذا زماني كه قصد داشت بگويد خطر عظيمي جامعه را تهديد ميكند، بيان ميكرد كه من براي اسلام، احساس خطر ميكنم. مسألهاي كه براي بسياري از سياستمدارها مهم نبود.
وي با بيان اينكه امام(ره)، اسلام را محور ميدانست، در حاليكه حتي برخي سياستمداران دين را ناسازگار با پيشرفت ميدانستند، افزود: خلاصه اينكه در اين برداشت، نهايتا امام(ره) مانند يك قهرمان ملي است، در حاليكه با شناختي كه از امام(ره) داريم، ميدانيم ايشان انگيزهاش غير از اطاعت خدا و انگيزه الهي نبوده است. چرا كه امام(ره) در همان دوران جواني به قدري در تهذيب اخلاق و تزکيه نفس و مبارزه با نفس تلاش کرده بود که براي متخصصين اخلاق و تهذيب نفس قابل ارزيابي نيست که ايشان چه زحمتهايي را در اين راه کشيده و چه جهاد با نفسي کرده است. لذا چنين شخصي تنها براي رضاي خدا كار ميكند.
عضو خبرگان رهبري در پاسخ به اين سؤال كه چرا ديگر مراجع دست به چنين كاري نزدند و حتي برخي به نوعي با آن مخالف بودند، ادامه داد: در بين مجتهدين و مراجع عليرغم اينكه منابع آنها مشخص است، همواره تفاوت نظرهايي در زمينه احكام فردي وجود دارد، علاوه بر آن، فقيه، تنها حكم را بيان كرده و تشخيص موضوع بر عهده فقيه نيست. اين در حالي است كه مسأله در احكام اجتماعي بسيار دشوارتر است و حتي اگر فقها و مراجع در احكام اجتماعي وحدت نظر داشته باشند، اختلاف در تشخيص موضوع امري بسيار طبيعي است، چرا كه بر خلاف احكام فردي، تشخيص موضوع در احكام اجتماعي بسيار دشوار و پيچيده است و عوامل مختلفي وجود دارند كه بايد همه آنها در نظر گرفته شود.
وي افزود: گاه يك وظيفه شرعي در دو زمان نزديك، كاملا با هم تفاوت ميكند به نحوي كه كاري در يك زمان حرام و در زمان بعد واجب است. لذا فرد بايد بصيرت و آگاهي و فهم كامل نسبت به ريشهها، عوامل داخلي و خارجي، نتيجه كار و... داشته باشد تا بتواند براي تطبيق احكام اجتماعي، مصداق را تشخيص دهد و از اين رو طبيعي است كه بين دو فقيه در تشخيص مصاديق احكام اجتماعي، وحدت نظر نباشد.
عضو خبرگان رهبري با اشاره به نمونههاي متعدد تفاوت نظر مراجع و فقها در مسائل اجتماعي اظهار داشت: به عنوان نمونه عالم و فقيه بزرگي همچون مرحوم آخوند خراساني، نهضت مشروطيت را تأييد كرده و تلاش براي آن را يك تكليف واجب قلمداد ميكرد و چه بسيار افراد و حتي علمائي كه قيام كرده و در اين راه به شهادت رسيدند و در مقابل، آيتالله سيد محمدکاظم يزدي از ديگر مراجع بزرگ، اعتقادي به مشروطيت نداشته و بر اين باور بود كه قيام براي مشروطيت به نتيجه مطلوب نميرسد و ديگران از آن سوء استفاده خواهند كرد و بين اين دو فقيه معاصر دو نظر كاملا متفاوت در يك امر اجتماعي وجود داشت.
علامه مصباح يزدي با اشاره به اينكه نبايد اختلاف نظر برخي مراجع با برخي ديگر، سبب بدبيني به برخي مراجع شود، ادامه داد: همانگونه كه در احكام فردي، گاه فقها نظراتي متفاوت دارند و هيچ كس نيز نسبت به آنها بدبين نشده و از آنها بدگويي نميكند، در مسائل اجتماعي نيز چنين است و اختلاف برخي مراجع با قيام امام(ره) نبايد سبب بدبيني نسبت به آنها شود.
وي با اشاره به اختلاف تشخيص برخي مراجع با امام(ره) در قيام عليه رژيم ستمشاهي افزود: برخي از اين اختلافات، مربوط به اختلاف در استنباط فقهي است، لذا برخي از مراجع كه امام(ره) هم احترام خاصي برايشان قائل بود، نظر فقهيشان اين بود كه امر به معروف و نهي از منكر در مقابل حكومت جائر لازم است، اما تا زماني كه به خونريزي و كشته شدن نيانجامد، در حاليكه امام(ره) برخورد با چنين حكومتي را اوجب واجبات ميدانستند.
وي ادامه داد: به نظر امام(ره) اگر رفتار يك دولت به جايي رسيد كه به تشخيص صاحبان بصيرت، اين رفتار قيام عليه اسلام بوده و نشان دهنده آن بود که دولت در صدد تضعيف دين است، در اين صورت هيچ تقيهاي جايز نيست و با تمام وجود بايد مبارزه كرد، لذا امام(ره) در بيانيه معروف خود صراحتا فرمود تقيه در اين زمان حرام است ولو بلغ ما بلغ. يعني ولو صدها هزار نفر كشته شوند. چرا كه امري مقدستر از دين وجود ندارد. دين امري است كه حتي سيدالشهدا(ع) و فرزندان و اصحابشان، جانشان را فداي آن كردند.
علامه مصباح ادامه داد: علاوه بر اختلاف فتوا و استنباط، براي همگان محرز نبود كه واقعا حكومت ستمشاهي قصد مبارزه با دين را داشته باشد. چرا كه به عنوان نمونه در ايام محرم در كاخ سعدآباد مراسم روضه خواني برگزار ميشد، شاه حتي به عمره رفته و با لباس احرام عكس گرفته بود، دستور چاپ قرآن صادر شده بود. اما امام(ره) معتقد بود، اين قبيل كارها مانند قرآن بر نيزه كردن عمروعاص است و اگر جلوي اين حركت را نگيريم، به جايي ميرسد كه ديگر نميتوان جلوي آن مقاومت كرد.
وي با اشاره به اينكه گاه در دو زمان نزديك به هم دو نوع تكليف اجتماعي متفاوت وجود دارد، اظهار داشت: در آن زمان شاه به علل متعددي احترام خاصي براي يكي از مراجع عاليقدر شيعيان قائل بود و به توصيههاي ايشان نيز عمل ميكرد، اما اينها ظاهري بود و بلافاصله بعد از فوت آن مرجع بزرگوار، شاه به علماي نجف تسليت گفت، بدون اينكه به مراجع قم تسليت بگويد. در واقع ميخواست مرجعيت را به نجف منتقل كند تا مرجعيت در كنار وي نباشد تا دائما تذكر بدهد. بعد از آن نيز كم كم شروع به مخالفت علني با اسلام كرد و امام(ره) با بصيرت خود متوجه رفتار عوام فريبانه شاه شده بود و لذا مبارزه با آن رژيم را لازم ميديد. هرچند بعد از وفات آيتالله بروجردي، مردم نيز با ديدن مخالفتهاي علني شاه با اسلام، كم كم متوجه شدند كه شاه اعتقادي به دين نداشته و فقط با ظاهر سازي، قصد فريب آنها را داشته است.
عضو خبرگان رهبري با بيان داستاني از اختلاف نظر برخي مراجع و امام(ره) در نهضت ادامه داد: وجوب مبارزه با رژيم ستمشاهي براي امام(ره) محرز شده بود و حجت را بر خود تمام ميديد، لذا حاضر نبود از اين كار عقب نشيني كند، ولو اينكه هيچ كس با او همراهي نكند. لذا اختلاف در نظر فقهي و اختلاف در تشخيص موضوع سبب شد تا برخي مراجع و فقها، موافقت كامل با نظر امام(ره) نداشته باشند.
وي با اشاره به آيهاي از قرآن كريم خاطر نشان كرد: دشمني دشمنان تا زماني كه دين را از مسلمانان نگيرند، ادامه دارد و امام(ره) اين را خوب فهميده بود و بنا بر وظيفه شرعي و الهي خود عمل كرده و تا آخر نيز ايستاد.
وي در پاسخ به سؤالي مبني بر اينكه امام(ره) چرا جمهوري اسلامي را مطرح كرد، نه حكومت اسلامي را، اظهار داشت: كساني كه فرمايشات حضرت امام(ره) را در سخنرانيها و كتاب هايشان ديده باشند، ميدانند كه امام(ره) از لفظ حكومت اسلامي استفاده ميكردند، اما از آنجا كه واقعه انقلاب در اين جهان اتفاق ميافتد و جهان ميخواهد بداند چه حكومتي در ايران قرار است بر سركار بيايد، امام از ادبيات سياسي روز استفاده كرده و منطقي را اتخاذ كردند كه مورد توافق و فهم ديگران باشد.
استاد فلسفه حوزه علميه قم ادامه داد: امروز در ادبيات سياسي دو نوع حكومت سلطنتي و جمهوري وجود دارد و نوع سومي ذكر نشده است، لذا امام(ره) وقتي قرار است با كساني سخن بگويند كه حكومت را منحصر در دو نوع ميدانند و از طرفي امام(ره) در صدد نفي حكومت سلطنتي موجود در ايرن بودند، بايد به گونهاي سخن ميگفتند كه آنها هم متوجه شوند و لذا لفظ جمهوري را به كار بردند، هرچند امام قيد اسلامي را هم اضافه كردند كه آنها متوجه نقش دين در اين نوع حكومت بشوند و اين يكي از زيركيها و دورانديشيهاي امام راحل(ره) بود. لذا وقتي برخي گروهها در اويل انقلاب، جمهوري دموكراتيك را مطرح كردند، امام (ره) فرمود "جمهوري اسلامي، نه يك كلمه كمتر و نه يك كلمه بيشتر ".
علامه مصباح در پاسخ به سؤال ديگري مبني بر اينكه آيا امام(ره) در جريان نهضت و مديريتشان به عنوان رهبر بعد از انقلاب، از غير افراد صالح و غير همفكر هم استفاده ميكردند يا خير، گفت: نميتوان توقع داشت همه شبه معصوم باشند. لذا از زمان رسول خدا(ص) و اميرالمؤمنين(ع)، ايشان هركس را كه در كاري اصلح بود، به آن كار ميگماشتند و اصلا راهي به غير از اين وجود ندارد، چرا كه قرار نيست از آسمان فرشته نازل شود تا مملكت را اداره كند. لذا نميتوان توقع داشت همه كارگزاران افرادي كاملا صالح و بدون غلط باشند.
آيا ادبيات امام خميني(ره)، صرفا ادبيات كتاب و سنت بود يا از ديگر ادبياتها هم استفاده ميكردند؟ علامه مصباح در پاسخ به اين سؤال گفت: با مراجعه به تاريخ صدر اسلام متوجه ميشويم حتي اميرالمؤمنين(ع) نيز گاه با استفاده از مطالب و مباني مورد قبول شخص، او را قانع ميكردند و نمونههاي اين شيوه مجادله در قرآن هم وجود دارد و لذا امام(ره) هم گاهي بر همين اساس و مباني مورد قبول طرفهاي مقابل استدلال ميكردند.
وي ادامه داد: لذا اينكه امام(ره) مثلا ميفرمايند ميزان رأي ملت است، نه به اين معنا كه اگر ملت ديگر اسلام را نخواستند، ما هم اسلام را كنار بگذاريم، بلكه از آنجا كه آنچه در ادبيات سياسي امروز ملاك عمل قرار گرفته، رأي مردم است، امام (ره) براي اقناع طرفهاي مقابل، به رأي مردم استدلال ميكنند. لذا امروز هم اگر رهبري از حقوق بشر و نقض حقوق بشر در غرب سخن ميگويند نه به دليل اين كه حقوق بشر غربي را پذيرفته باشند، بلكه از باب جدال و استفاده از مقبولات آنها براي اقناع آنهاست.
وي ادامه داد: لذا همواره اصل، اسلام است و حقوق بشر غربي و حقوق شهروندي به معناي برابري مسلمان و بهائي، ربطي به اسلام ندارد، چرا كه حقوق بشر و حقوق شهروندي به معنايي كه در غرب تعريف شده با روح اسلام و قانون اساسي و حرکت امام(ره)، كاملا مخالف است. مردم كشور نيز به خاطر اسلام، اين همه شهيد و كشته داده و سختيها را تحمل كردند و لذا هرچه با اسلام مخالف باشد را نميپذيرند. هرچند كساني هم كه مسلمان نيستند، در سايه نظام اسلامي محترم بوده و داراي حقوقي هستند كه اسلام براي آنها قرار داده است.
وي ادامه داد: لذا اسلام، هرگز يك يهودي و مسلمان را مساوي نميداند، هرچند حقوقي را براي يهودي هم در نظر ميگيرد، اما اين به معناي تساوي آنها در همه حقوق نيست. گاه عدهاي نام شهروند درجه دوم بر آن ميگذارند. هر اسمي ميخواهند بگذارند، اما اين واقعيت را تغيير نميدهند.
علامه مصباح ادامه داد: در واقع همين مسأله بود كه سبب شروع نهضت اسلامي شد، چرا كه اسدالله علم، تصويب كرد كه لازم نيست قيد مسلمان براي انتخاب شونده وجود داشته باشد و به جاي قسم خوردن به قرآن كريم، نمايندگان مجلس بتوانند به هر كتاب آسماني قسم بخورند و امام با تكيه بر همين مسأله و انتقاد از آن، نهضت را شروع كرد و معتقد بود اين آغاز حذف اسلام است.
عضو خبرگان رهبري خاطر نشان كرد: اينكه حالا عدهاي بيايند و حقوق شهروندي را مطرح كرده و خواستار تساوي همگان از بهائي و يهودي و مسلمان و. . شوند به اين معناست كه بعد از گذشت 50 سال و شهادت صدها هزار نفر در اين راه و تحمل رنجها، شكنجهها و گرفتاريها، دوباره وضع به همان حالتي برگردد كه امام(ره) به خاطر آن قيام كرد و اين هرگز پذيرفتني نيست.
وي با اشاره به اينكه برخي معتقدند ارزشهاي اسلامي خط قرمزي است که مانع از پيشرفت ميشود ادامه داد: طبيعي است وقتي مباني علوم انساني، غربي باشد، نميتوان انتظار داشت كه تحصيل كردهها، كاملا معتقد به مباني اسلام و ارزشهاي اسلامي باشند. نه اينكه واقعا آنها دشمن اسلام باشند، بلكه شناختشان اينگونه است. مخصوصا اگر كسي در انگليس و نظير آن نيز تحصيل كند، چرا كه در آنجا چنان از حقوق بشر، حقوق شهروندي و امثال آنها با آب و تاب و احترام خاصي بحث ميشود كه به مرور در نظر دانشجو، اين مسأله از مهمترين مسائل تلقي ميشود. لذا اگر بنده 80 ساله هم به آنجا بروم، تحت تأثير قرار ميگيرم، چه برسد به جواني كه معرفتش نسبت به مباني اسلامي عميق نباشد.
رئيس مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره) با اشاره به اينكه حقوق بشر را چنان تبليغ كردهاند كه كسي نتواند عليه آن حرف بزند، اظهار داشت: حتي كشورهاي اسلامي نيز در برابر حقوق بشر تسليم هستند، در حالي كه اسلام دين كاملي بوده و نه تنها حقوق بشر، بلكه حقوق حيوان را هم در نظر گرفته است، اما حقوق بشر اسلام بر اساس احكام اسلام است.
وي در پايان خاطر نشان كرد: هيچ كس در مصونيت نيست، انسان آرام آرام با معاشرت با برخي افراد، شركت در بعضي اجتماعات، خوردن برخي غذاها كم كم به جايي ميرسد كه اسلام و نظام اسلامي براي او بسيار بياهميت ميشود.
گفتني است ديدار طلاب و مسئولان مدرسه علميه رشد 28 بهمن ماه سال جاري در اين مدرسه برگزار شد.
------------------
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر