مهتاب هدایت
توی مطب نشسته بودیم منتظر. دوستم با دوستپسرش کنارم نشسته بودند. هردو مضطرب و هردو به ظاهر آرام. چند روز قبل از آن، بعد از کلی این در و آن در زدن، رفته بودیم آن جا و بعد از توافق با خانم دکتر، وقت داده بود که برویم مطب و همان جا کار را شروع کند. حالا نشسته بودیم منتظر توی مطب خانم دکتر تا نوبت دوستم بشود، تا مثل زنان بارداری که از در و دیوار مطب خانم دکتر بالا میروند، برود توی اتاق معاینه و بعد، برعکسِ خیلی همان زنان بارداری که از در و دیوار مطب خانم دکتر بالا میروند، کلک بچه را بکند و بیاید بیرون.
به جز من و دوستم، دختر جوان دیگری هم در میان مریضها بود که شکم بالاآمده نداشت. و البته برعکس دوست من، تنها آمده بود. با مانتو سادهی تا بالای زانو، شلوار جین تنگ، آرایشی معمولی و مقنعهای که مطمئنم میکرد کارمند یکی از شرکتهای خصوصی ست. قبل از ما رفت توی اتاق و نیم ساعتی طول کشید تا بیرون آمد. از منشی دکتر خواست که کارتخوان برایش بیاورند. ویزیت دکتر را با کارتخوان پرداخت کرد و رفت. نوبت دوست من رسید. احساس میکردم مرحلهی یک را رد کردهایم ومیدانستم تا چند ساعت دیگر مرحلهی دو شروع میشود. دستکم نیم ساعت وقت داشتم تا قبل از بیرون آمدن دوستم، اتفاقات آن چند روز را روی دور کند مرور کنم...
دهه کورتاژ
قبلاً اینطور نبود. قبلاً یعنی همین ده سال پیش یا همین چهار سال پیش. دهسال پیش اولین بار بود که کسی از دخترهای اطرافم سقط میکرد. یادم است که خانوادهای سنتی هم داشت که حسابی هم ترسشان را انداخته بودند به دل دخترک. به اسم چند روز مسافرت رفت خانهی یکی دیگر از دوستانمان و با آمپول و خونریزی زیاد، طی سهروز، بچه را انداخت. از آن موقع به بعد موارد زیادی در اطرافم دیدم و همهجور روایتی شنیدم. هیچکدام اما اینقدر راحت به نظر نمیرسیدند. خوب یادم است که در تمام موارد کلی گشته بودند تا پزشک جسوری پیدا کنند. قدرت انتخاب وجود نداشت. تا همین چهارسال پیش هم که برای یک گزارش در بارهی سقط جنین رفتم سراغ دکتری که یکی از همکارانم معرفی کرده بود، آنقدر گزینهها زیاد نبود. و زمان گذشت تا سرانجام حادثه برای یکی از نزدیکترین دوستان خودم رخ داد و پایم را کشید وسط میدان. به دوستم گفتم نگران نباشد، حلش میکنیم. خودم اما خیلی آسودهخاطر نبودم. فکر کردن به پروسهای غیرقانونی که با جان آدمیزاد سر و کار دارد، آن هم جان دوستم، حسابی مضطربم کرده بود.
در اولین تماسی که گرفتم، یکی از دوستانم بیمارستانی را در مرکز تهران معرفی کرد برای سونوگرافی: «بگو بره بگه درد داره توی رحمش و درخواست سونوگرافی بکنه. یه ویزیت ساده میکنن و دستور سونو میدن. بعد به همون دکتری که داره سونوگرافی میکنه بگه که میخواد بندازه.» مشخصات ظاهری دکتر و اسمش را هم گفت: «اون نامه میده به یه داروخانهای. میری اون جا حدود دویست تومن پول قرصهاش میشه. میخوره و بعد چند ساعت میافته به خونریزی و یه شبه تموم میشه.» و آخرش هم تأکید کرد که هیچ نگران نباشیم، سادهتر از این حرفها ست.
قیمت از ۲ میلیون تا ۴ میلیون
ماجرا در بیمارستان همانطور که گفته بود پیش رفت. غیر از این که بعد از سونوگرافی ترجیح دادیم به جای رفتن به داروخانه و اعتماد کردن به داروخانهچی، پیش پزشک زنان برویم. اولین پزشک کسی بود که برای یکی از دوستانم چهار بار کورتاژ انجام داده بود. آقای دکتر مسنی که نیمی از سال را آمریکا ست و نیمی از سال را تهران. البته آنطور که منشیاش میگفت. بعد از نشان دادن سونوگرافی و اعلام این که بچه را نمیخواهند، آقای دکتر اول رفت روی منبرِ اینکه خوب فکرهایتان را بکنید. میگفت او پولش را میگیرد و کارش را میکند، اما میخواهد پدر و مادر بچه مطمئن باشند. دوستم و دوستپسرش مطمئن بودند. آقای دکتر گفت بیست و چهار ساعت فکر کنند، اگر همچنان مصر بودند، تماس بگیرند تا برای قبل از شروع ساعت کار رسمی بهشان وقت بدهند. هزینهاش را پرسیدم. رو به دوستم گفت: «من متخصص بیهوشی میآرم و با بیهوشی ۲۰ دقیقهای کار انجام میشه. بعدش میتونی با پای خودت از مطب بری بیرون. ۴ میلیون تومن هم هزینهاش میشه که حالا برید فکرهاتون رو بکنید. اگه وقت خواستین بگیرین، از رو دستمزد خودم میتونم کمتر بگیرم.»
بیرون مطب، منشی آقای دکتر گزینهی دیگری را جلوی پایمان گذاشت: «دکتر که خودش پیر شده، کار رو انجام نمیده. دستیارش انجام میده، خیلی هم گرون میگیره. اگه مطمئنی من معرفیات میکنم یه کلینیک نزدیک میدون تجریش. دکتر چند بهتون قیمت داد؟» و بعد از شنیدن رقم گفت که با کمتر از نصف این مبلغ میتوانیم برویم به آن کلینیک و بدون دردسر کار را انجام بدهیم: «هیچ مشکلی پیش نمیآد. برای این که سابقه هم نشه، توی پروندهاش مینویسن ترکیدگی کیست توی رحم. من هفتهای پنجاه شصت نفر رو میفرستم اونجا، تا حالا کسی مشکلی نداشته.»
اسم کلینیک را برایمان نوشت. شمارهاش را هم. هفتهای پنجاه شصت نفر؟ بیرون از مطب به گزینههای دیگر هم فکر میکنم. دست و دلم نمیرود دوستم را ببرم جایی که نمیشناسیم. با یک تلفن دیگر میفهمم که پزشک زنان خودم هم سقط را انجام میدهد. آب در کوزه و ما تشنهلبان میگردیم؟ فردای آن روز توی مطب پزشک خودم بودیم. ماجرا را گفتیم و همهچیز خودش جلو رفت. خانم دکتر گفت که دو و نیم میلیون تومان دستمزد میگیرد و تمام مراحل را شرح داد. این که از چه روشی استفاده میکند و همه چیز تحت نظارت خودش انجام میشود. و این که شمارهی موبایلش را هم میدهد تا هر ساعت شبانهروز که لازم شد و خواستیم، تماس بگیریم. چند بار ویزیت و سونوگرافی بعدش. تعدادی قرصهای آهن و مراقبتهای دیگر پزشکی تا تمام شدن کامل ماجرا. با پانصد هزار تومان تخفیفی که خانم دکتر داد، قرار شد دو روز بعد همانجا باشیم.
به همین راحتی، به همین سختی
در ظاهر همه چیز خیلی ساده رخ داد. بعد از سه چهار ساعت، درد آرام آرام باید شروع میشد. دکتر توضیح داده بود که قرصهایی که استفاده کرده، پیغام قلابی زایمان میدهد به رحم و بعد از چند ساعت درد و خونریزی، بچه «دفع» میشود. ظاهرش برای من که ناظر و شاهدِ نزدیک بودم ساده بود و برای دوستم دردناک. بیرون که آمدیم، دو میلیون تومان را با کارتخوان پرداخت کردیم. انگار که ویزیت ۲۰ هزار تومانی را پرداخت میکنیم، فوقش با چند تا صفر اضافه. بیرون دوستم تعریف کرد که آن تو خانم دکتر که خواسته چند قرص را واژینال برایش بگذارد، ترسیده و دکتر بهش اطمینان داده که پروسه دردناک اما مطمئن است. و بعد گفته که دختر قبلی هم برای سقط آمده بوده.
آن شب تا صبح دوستم بیدار بود و درد کشید. آن شب تا صبح فکر کردم آن یکی دختر هم تا صبح بیدار بوده و درد کشیده، تنها. فکر کردم به این که حالا دیگر مثل قدیم نیست. حالا کافی ست در جمع دوستانت بگویی پریودت عقب افتاده. همه هوایت را دارند. یکی پزشک معرفی میکند، یکی خانهاش را پیشنهاد میدهد برای دوران نقاهت، یکی از تجربههای آدمهای اطرافش میگوید، یکی هم پساندازش را رو میکند. گزینههای روی میز برای انتخاب پزشک در تهران زیاد است، با قیمتهای متفاوت. هر چه بیشتر پول داشته باشی، با امنیت و آسودگی بیشتری بارداری ناخواسته را پشت سر میگذاری... فکر کردم به آن هفتهای پنجاه شصت نفر، به آن یکی دخترک و به این ۲۵۰ هزار نفر که «میدانیم» سقط کردهاند، و همهی آن نمیدانم چندنفرهایی که فکر میکنیم کیستِ ترکیدهی داخل رحمشان را خارج کردهاند.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر