حسین قنواتی
خیزشهای اخیر مردمی در خوزستان و به ویژه مناطق زیستی جنوبی و عربنشین آن، ورای جهتدهیهای سیاسی و رسانهای، یک واقعیت قابل گزارش خلاصه دارد؛ بیآبی کار و زندگی مردم را به کام مرگ میبرد.
واقعیت خلاصه قابل گزارش و مستقل از خیزشهای مردمی در خوزستان که همچنان ادامه دارد، از کلیدواژه آن در اعتراضهای گسترده روشن است؛ «العطش».
این فریاد بلند در تجمعات اولیه مردم مقابل فرمانداریها و ادارههای آب و برق شهرستانها تا تظاهرات سراسری در شهرها و بستن جادههای بین شهری که با گسیل نیروهای امنیتی و ضدشورش تاکنون و در سومین شب متوالی، سه کشته و عده زیادی مجروح و مصدوم در برداشته؛ اما پا پس نکشیده، چه اطلاعاتی ارائه میدهد؟
#العطش واژهای عربی به معنی «تشنگی مفرط» است. به روشنی خاستگاه این اعتراضها در روستاها و شهرستانهای عربنشین خوزستان است. عربها جمعیتی بالغ بر ۳۵ درصد مردم خوزستان را تشکیل میدهند. قومی غیور که معیشت آنها از کشاورزی و دامپروری، به ویژه گاومیشداری در حاشیه پنج رودخانه جلگه خوزستان تامین میشده است. این استان بهواسطه رودخانههایش، حاصلخیز و قطب محصولات کشاورزی تلقی میشد. به علاوه آب نوشیدنی شهرها نیز از معبر همین رودخانه بوده است. با این حال، سیاستهای غلط آبی که مجری آن وزارت نیرو بوده، با احداث هجده سد برای پروژههای تولید برق که اغلب کمبهره و یا بدون کارشناسی و سراسر اشتباه ساخته شدهاند؛ رودخانههای «کارون»، بلندترین و پرآبترين و تنها رودخانه قابل کشتیرانی ایران، «کرخه»، سومین رود بلند کشور، «دز»، «جراحی»، «شاوور» و «زهره» را طی سالهای اخیر به خشکی کشانده و معیشت این مردم را تهدید نموده است.
خاستگاه اعتراضهای فصلی به خصوص در تابستانهای گرم خوزستان در سالیان دهه اخیر که از طرفی به دلیل تهدید کار و معیشت مردم زحمتکش این مناطق و از طرف دیگر به سبب گستردگی خشکی و در نتیجه آلودگی هوای شهرهای خوزستان شد، مواجهه با این سیاستهای ناکارآمد آبی بود.
با این حال اینگونه سیاستهای اشتباه ادامه یافت و هدایت سرشاخههای کارون از زاگرس بختیاری به سمت اصفهان و یزد در نواحی مرکزی فلات ایران، موجب تشدید اعتراضهای گاه و بیگاهی شد که از آن در سالهای اخیر با عنوان «جنگ آب» یاد میشود.
خوزستان به تعداد سدهای احداث شده بر رودخانههایش، در مجلس ایران نماینده دارد. هجده نماینده که طی سالیان متمادی در مقابل طرحهای غیرعلمی «مافیای آب» ایران و مقامهای صاحب نفوذ استانهای دیگر، اعتراض و اقدام موثری در خدمت به مردم استان خود نکردهاند.
اکنون بیآبی به موقعیتی رسیده که روزهای متمادی آب آشامیدنی نیز در اختیار مردم فقیری که زیستبوم آنها با منابع نفت و گاز و پالایشگاهها و کارخانههای صنعت فولاد و نیروگاههای برق و بنادر و ... ثروتمندترین استان و تامینکننده بودجه کشور است، قرار ندارد و تشنهماندگان این اعتراضها، در واقع فریاد زندگی سر میدهند.
این اعتراضها از شهرستان حمیدیه، شادگان و سوسنگرد با خشکی هورالعظیم آغاز شد و سپس به شهرهای ماهشهر، سربندر، خرمشهر، شوش و اهواز رسید و همچنان ادامه دارد.
نیروهای امنیتی بسیج و پلیس ضدشورش برای سرکوب این اعتراضها همچنان از استانهای همجوار به سوی خوزستان روانه میشوند و با این حال، مردم راههای ارتباطی شهرها را بستهاند. دفتر نمایندگان در مجلس از محلهای تجمعی آنان است و در مقابل نیروهای امنیتی و انتظامی پا پس نمیکشند.
خبرهای امروز حاکی از اختلال در اینترنت و شبکه برق در شهرهای مذکور بوده و شلیکهای گاز اشکآور، بنا بر گزارشها به شلیک مستقیم گلوله به سوی معترضان کشیده شده است.
حضور جوانان و نوجوانان در تجمعها و مقابل پلیس ضدشورشی که هر ساعت به تعداد آن اضافه میشود، با وجود سه کشته و چندین زخمی این وقایع، چشمگیر است.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر