نقش حمایتی خانواده برای بهبود شرایط بچههای رنگینکمانی در جوامعی مانند ایران قابل انکار نیست. افرادی که به دلیل گرایش جنسی و یا هویت جنسیتیشان فشارها، تبعیضها و خشونتهای بسیاری را تجربه میکنند و اگر خانواده برای آنها نهاد امنی باشد که آنها را بفهمد، درک کند، بپذیرد و مورد حمایت قرار دهد؛ میتوانند بهتر و با آسیب کمتری مسیر خودشناسی و پذیرش خود را طی کرده و از موانع عبور کنند و مسیر سخت پیشِ رو را پشتِ سر بگذارند.
خانواده اولین اجتماعی است که فرد با آن مواجه شده و در اکثر موارد مناسبترین نظام برای تامین نیازهای روحی و معنوی بشر است و میتواند بهترین بستر را برای تامین امنیت و آرامش روانی افراد، پرورش نسل جدید، اجتماعی کردن فرد و برآورده کردن نیازهای عاطفی فراهم کند و نقش بسیار تاثیرگذار و تعیینکنندهای در رشد شخصیت فردی و به دنبال آن رشد اجتماعی فرد داشته باشد.
متاسفانه به دلیل فرهنگ جنسیتزده و کلیشهای و تابوی پرداختن به موضوعات جنسی وجنسیتی در جامعهای مانند ایران، نه تنها خانواده و اطرافیان توانایی و قدرت درک و پذیرش و حمایت لازم را ندارند، بلکه به یکی از اولین موانع و مشکلات برای اعضای جامعه رنگینکمانی تبدیل میشوند. چه زمانی که خود شخص در مسیر خودشناسی و درک و پذیرش خود قرار دارد و به دلیل بیان جنسیتی متفاوت خود مورد قضاوت، تبعیض و خشونت قرار میگیرد و چه در زمانی که به نقطهای رسیده است که میتواند برای اطرافیان و مخصوصا اعضای خانواده آشکارسازی کند. در اکثریت مواقع برخورد تند خانواده و خشونتی که فرد با آن مواجه میشود، شرایط را از پیش برایش دشوارتر میکند.
اما در میان تمام معضلات فرهنگی و اجتماعی و فقر اطلاعات در جامعه ما، هستند والد، والدین و خانوادههایی که سعی در درک و پذیرش فرزند و یا اعضای خود کرده ونقش کلیدی حمایتی خود را به درستی ایفا میکنند. شبکههای اجتماعی و رسانههای آزاد در سالهای اخیر تاثیر بسیار مثبت و سازندهای در فرهنگسازی و شکستن برخی از تابوهای اجتماعی و فرهنگی داشتهاند، تابوهایی که در جامعه سنتی و مذهبی ایران تعداد آنها اندک نیست، اما با رشد فضای اجتماعی و فرهنگی و تلاش اعضای جامعه رنگینکمانی و فعالان و کنشگران این حوزه، امروزه کمتر کسی را میتوان یافت که تنوع گرایشهای جنسی و طیف گسترده هویتهای جنسیتی در انسانها را لااقل نشنیده باشد.
با وجود همه تجربیات تلخی که در روایتهای افراد رنگینکمانی میبینیم و میشنویم، اما هنوز هم جای امیدواری به آینده و بهبود شرایط با شنیدن روایت زندگی افرادی مانند «شروین» باقی است. «شروین» مرد ترنس هجده سالهای است که از سن پایین هویت جنسیتی خود را شناخته و در این مسیر رفتهرفته خانواده نیز با او همراه شدهاند و امروز با یاری هم تلاش میکنند تا او به هویت حقیقیاش دست یافته و آنگونه که میخواهد، خود حقیقیاش را زندگی کند. او گذشته را اینطور روایت میکند:
«دوازده سالگی بود که تفاوت خودم را با دیگران بیشتر احساس میکردم و پی به هویت جنسیتی خود بردم. هویت جنسیتی خودم را به عنوان یک ترنس شناختم و در همان سن برای خانواده آشکارسازی کردم. این چیزی نبود که از کودکی پنهان باشد. از کودکی هم با دخترها تفاوت داشتم. لباسهای منتسب به مردانه میپوشیدم. جلوی آینه برای خودم ریش و سبیل میکشیدم. لباسهای پدر و برادرم را میپوشیدم و از این کارها احساس خوبی داشتم.»
ترنس به افرادی گفته میشود که تعریف و باورشان از جنسیت و هویت جنسیتی خود با آن چه در بدو تولد بر اساس ظاهر اندام جنسی به آنها اطلاق شده در تضاد است. افرادی که با جسم و اندام جنسی منتسب به مردانه متولد شدهاند اما، خود را یک زن هویتیابی میکنند «زن ترنس» و به شخصی که با جسم و اندام جنسی منتسب به زنانه متولد شده اما خود را یک مرد هویت یابی میکند «مرد ترنس» گفته میشود. برخی از ترنسها نیز خود را در هیچیک از دوگانه زن و مرد تعریف نکرده و جنسیت خود را نانباینری یا غیردوگانه تعریف میکنند. ترنسها مانند همه انسانها میتوانند گرایشهای جنسی مختلف داشته باشند. همجنسگرا باشند، دگرجنسگرا، دوجنسگرا، همهجنسگرا، هیچجنسگرا و ...
اما شرایط همیشه اینطور نبود. از سن ده سالگی او دیگر اجازه نداشت مانند پسرهای دیگر در کوچه با همبازیهای پسر خود وقت بگذراند و بازی کند. از نگاه خانواده او دختری بود که بزرگ شده بود و میبایست مانند دختران دیگر در خانه میماند.
«مادرم سعی میکرد من را از این فضا و این فکر و خیالها خارج کند. حتی اجازه نداشتم موهایم را کوتاه کنم. هیچوقت دوست نداشتم لباسهای زیر زنانه بپوشم. یا لباسهای برادرم را میپوشیدم یا نیمتنه ورزشی. یادم میآید وقتی عروسی برادرم بود مادرم اصرار داشت که سوتین بپوشم تا پیراهنی که به خیاط سفارش داده بود روی تنم خوب بایستد. به ناچار پوشیدم و وقتی خودم را در آینه نگاه کردم نتوانستم جلوی اشکهایم را بگیرم. با تصویر در آینه بیگانه بودم. دوست داشتم در عروسی برادرم کت و شلوار بپوشم. با گریه لباسها را از تنم درآوردم و با سرعت آنجا را ترک کردم، اما مادرم و خانمهایی که آنجا بودند، تعجب کرده بودند و دلیل رفتار من را درک نمیکردند.»
«شروین» وقتی متوجه شد که یک ترنس است، این موضوع را با یکی از دوستانش در میان گذاشت و به پیشنهاد او تصمیم گرفت که با مادرش صحبت کند. به روانشناس مراجعه کردند، اما به دلیل سن پایین، همه روانشناسان پیشنهاد میدادند که تا چند سال آینده که بزرگتر میشود، صبر کنند. مادر این موضوع را با خواهر و برادر و اطرافیان و فامیل در میان میگذارد، هرچند عکسالعمل آنها بسیارمنفی بود. «شروین» میگوید نقش مثبت پدر و مادر در درک و پذیرش خودم به عنوان یک ترنس و در مواجهه با برخوردهای بد اطرافیان و تنش های موجود بسیار تاثیرگذار بود. هرچند تا رسیدن به این نقطه تنشهای زیادی داشتند.
«رفتارهای مثبت مادر و مخصوصا پدرم شرایط را برام تغییر داد. پدرم در مقابل رفتارهای بد برادر بزرگترم ایستاد و از من حمایت کرد و گفت: شروین هرچه که باشد فرزند من است، اگر من را میخواهی باید فرزندم را هم بخواهی.»
اما مشکلات فقط به خانواده و اطرافیان مربوط نمیشد. مدرسه نیز برای او کابوسی بود که پایان نداشت. حالا او برای دریافت مجوز قانونی و پروسه ترنزیشن و انجام جراحی تلاش میکند. به دلیل سن پایین میبایست تا پایان هجده سالگی منتظر بماند، به این دلیل که دادگاه زیر سن هجده سالگی به پرونده او رسیدگی نکرده و رای صادر نمیکرد. هرچند که برای افراد ترنس بهتر است که از سن پایین، قبل از تاثیرات و تغییرات دوران بلوغ با مصرف هورمون شرایط جسمی خود را ثابت نگه داشته یا به سمتی که تمایل دارند تغییر دهند. با وجودی که در ایران پزشکان بدون داشتن مجوز رسمی از دادگاه اجازه تجویز دارو و شروع پروسه هورمونتراپی و انجام جراحی تصدیق/بازتایید جنسیت را ندارند، شروین توانسته است مجوز لازم برای شروع هورمونتراپی را دریافت کرده و حالا چند ماهی است که با مصرف هورمون تغییرات ظاهری ایجاد شده در خود را مشاهده میکند. میگوید حالا که جلوی آینه میایستم از خودم رضایت بیشتری دارم و خوشحالم و این رضایت باعث شده تا دیگران هم بهتر و بیشتر پذیرای من باشند. پذیرای آن چیزی که همیشه آرزو داشتم، باشم.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر