دیگر کار به جایی رسیده است که برایش اصطلاحی هم درست کردهاند، 'گدایی لایک'! درست مثل گدایی محبت! با رشد سریع شبکههای اجتماعی، مخصوصا فیسبوک، چرخش اطلاعات و اخبار سرعتی تازه و حتی میتوان گفت سرسام آوری پیدا کرده است. از یک سو این اتفاق بسیار خوبی است، چون دسترسی سریع مردم به اطلاعات را میسر میکند و خبرها خیلی زود به همه میرسد، ولی از آن سو دو مشکل بزرگ به وجود آمده: یکی این که کاربران این شبکهها خیلی از اوقات در گذر سریع از روی تیترها و خبرها وقت زیادی برای پیگیری و کسب اطمینان از درستی و نادرستی آنها ندارند، و دیگر این که وقتی با یک کلیک میشود خبری را همخوان کرد و به اطلاع دیگران رساند، بسیاری از اوقات اولین کاری که هر کس میکند، به اشتراک گذاشتن یک خبر، یک مقاله و یا یک فیلم است. آن چه این وضعیت را بدتر میکند شیفتگان و کاسبان شهرت در فضای مجازی هستند. آنهایی که دنبالتان میآیند تا صفحهشان را 'لایک' کنید، آنهایی که به شما میگویند 'بزن اون لایکُ! و از شما میپرسند 'جون من این چند تا لایک داره؟'. زمانی بود که شایعات دهان به دهان میچرخید و یا منبع انتشار آنها روزنامهها و مجلههایی بودند که آنها را با عنوان 'زرد' میشناسیم. دیگر این طور نیست. در عصر دیجیتال همه میتوانند منبع یک شایعه شوند.
چه بسیار مواقعی که اطلاعات نادرست در شبکههای اجتماعی منتشر میشوند، بدون این که آدمهای زیادی زحمت کنکاش بیشتر در مورد درستی آنها را به خود بدهند. صفحههای فیسبوکی و یا وبسایتهایی هم که آنها را منتشر میکنند، بیتوجه به مسئولیت اجتماعی این کار، شاید فقط به دنبال چند لایک بیشتر و یا افزایش تعداد خوانندگان خود هستند. یک روز مطلبی اندر فواید سفیده تخم مرغ برای درمان سوختگیها دست به دست میشود و یک روز دیگر کشتار مسلمانان توسط بوداییهای میانمار.
مدتی پیش در ایرانوایر مطلبی داشتیم با عنوان 'انفجار اطلاعاتی و خرافات اینترنتی'، که موضوع بحثش باز هم همین مطالب بود. در آن مقاله به ادعای بی ربطی که به سرعت در فضای مجازی انگلیسی و سپس فارسی منتشر شده بود اشاره کردیم، این که تا سال ۲۰۵۰ مسلمانان اکثریت جمعیت انگلستان را تشکیل خواهند داد. این خبر نادرست حتی واکنشهای بسیار زیادی را هم برانگیخته بود و عامل موضعگیریهای فراوانی شده بود. این گونه اخبار و اظهارنظرها از دست همان فرمایشاتی است که برخی سیاسیون در ایران تولید میکنند. میگویند روزی ملانصرالدین با جماعتی بحث مرکز زمین را داشت. ملا به جایی که نشسته بود اشاره کرد و گفت: همین جا وسط زمین است. از او شاهد مدعایش را پرسیدند. ملا لبخندی زد و جواب داد: باور نمیکنید خودتان بروید اندازه کنید!
اخیرا حجت الاسلام احمد سالک، رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی گفته بود: لابی صهیونیسم هزار و 100 نفر بیشتر نیستند، اما اینها به صحنه تبلیغات آمدهاند. من برای اطلاعات بیشتر شما را به گزارش آقای «مایکل برانت» ارجاع میدهم. او میگوید 68 هزار شبکه ماهوارهای علیه اسلام کار میکنند که فقط سه هزار تای آنها روی جمهوری اسلامی مستقر هستند.
دیگرانی هم بودند که چنین ادعاهایی را مطرح کرده بودند و مثلا معاون سیاسی و امنیتی استاندار اردبیل گفته بود: بیش از 3 هزار کانال و شبکه ماهوارهای با پخش حدود یکهزار ساعت برنامه در روز علیه جمهوری اسلامی ایران و ارزشهای نظام اسلامی تبلیغ منفی به راه انداختهاند.
حالا اگر حوصله داشتید این آقای مایکل برانت را پیدا کنید و یا این که بروید آن کانالها را بشمارید و ببینید چه طور ۳۰۰۰ کانال میتوانند فقط ۱۰۰۰ ساعت برنامه ضد ارزشها تولید کنند. البته احتمالا باقی ساعتهای برنامههایشان را یا برنامههای خنثی تولید میکنند و یا موافق ارزشها، چون در غیر این صورت به طور متوسط فقط هر کانال ۲۰ دقیقه برنامه در روز پخش میکند!
در آن نوشته قبلی در ایران وایر گفته بودیم:
در زبان فارسی هم وجود وبسایتها و وبلاگهایی که درستی مطالب را بسنجند، روشنگرانه خواهد بود. با وجود چنین وبسایتهایی، هم میتوان ادعاهای سیاستمداران را سنجید و هم خرافات اینترنتی را محک زد. سیاستمداران عادت دارند به دادن آمار و ادعاهای گوناگون تا مقبولیت بیشتری پیدا کنند؛ یکی از آنها از تولید انرژی هستهای در آشپزخانه گفت تا این که مهندس است و همه چیز را میداند. خرافات اینترنتی اصطلاح معروفتری هم دارند: «افسانههای شهری». این روزها بازار این افسانهها در اینترنت فارسی به شدت گرم است و شبکههای اجتماعی، به ویژه فیسبوک محل عرضه انواع گوناگون آنهاست.
القصه، برگردیم سراغ آفات شبکههای اجتماعی. اخیرا سایت یک پزشک که یکی از بهترین و بااعتبارترین وبسایتهای فارسی زبان است، مطلبی داشت با عنوان: چرا باید کاربر «هشیار» شبکههای اجتماعی باشید؟ داستان عکسهای جعلی مجسمه ابوالهول پوشیده شده از برف!
حتما به یاد دارید که بعد از سالها در ماه گذشته برف سنگینی در خاورمیانه، شمال افریقا و حتی مصر برای اولین بار بعد از چند دهه بارید. شبکههای اجتماعی پرشدند از عکسهایی از گوشه و کنار خاورمیانه و شمال افریقا که پوشیده از برف شده بودند. در این میان یکی از آنها، یعنی مجسمه ابوالهول برفپوش به شدت مشهور و محبوب شد. حتی عکسهایی بودند که در آنها اهرام مصر هم سفید پوش بودند. ولی آیا واقعا چنین اتفاقی افتاده بود؟
پیشنهاد میکنیم سری به این مطلب بزنید تا از واقعیت ماجرا آگاه شوید. در آخر آن نوشته در سایت یک پزشک نکتهای بسیار مهم آمده بود که موضوع نوشته ما هم است:
حالا سؤال اینجاست که کدام کاربر یا کاربران با چه هدفی، این تصاویر را منتسب به مصر و بارش برف اخیر کردهاند؟
واقعیت این است که مشهور شدن و پیدا کردن کاربران زیاد و به اصطلاح فرنگیها «کول» شدن آنلاین، برای بعضیها خیلی اهمیت دارد، طوری که همیشه مترصد خبرها و رخدادها هیجانانگیز میمانند و با دراماتیزه کردن واقعیات، ترکیب راست و دروغ و حتی دروغگویی خالص، سعی میکنند از این آب گلآلود ماهی بگیرند.
ولی نکته اصلی این پست، این موضوع نیست، بلکه این موضوع است که لایکهای و اشتراکات ما در شبکههای اجتماعی باید آگاهانه باشند.
شبکههای اجتماعی معمولا میدان اندیشههای ژرف نیستند و از این حیث با سایتها و وبلاگها تفاوت زیادی دارند، آنها معمولا عرصه مرور سریع خبرهای جالب به صورت تیتروار و دنبال کردن دوستان هستند.
از همین رو، نباید از آنها انتظار زیادی داشت، اما ما میتوانیم رفتار خود را در آنها تعدیل کنیم، خبرها را مستقلا بازبینی کنیم و به شایعات بیاساس دامن نزنیم.
در مورد بارش برف در مصر، ممکن است موضوع چندان اهمیت نداشته باشد، اما در نظر بگیرید که کاربری ناهشیارانه ممکن است باعث انتشار خبر نادرست در مورد یک فرد، تهمت و افترا شود و یا در سطحی دیگر بزرگنمایی حواشی ممکن است، باعث شود، واقعیات تحت الشعاع قرار گیرند.
از سوی دیگر، یک کاربر پرشور و کمشعور شبکههای اجتماعی ممکن است با انتشار خبرهای جعلی، یک شبه راه صد ساله را طی کند، اما مسلما نفوذ و اعتبار خبریاش پایدار نخواهد ماند.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر