وقتی به موضوع تيراندازی مداح سرشناس، «محمود کريمی» فکر میکنيد، میتوانيد آن را به حمایت سياسی و جناحی از گروهی از مداحان نزديک به حکومت ربط بدهید. اين ارتباط و حمايت بیسابقه نيست و میتوان نمونههای بيشماری از آن را فهرست کرد. حتی لازم نيست مداح شناخته شده و پر سر و صدايی نظير محمود کريمی دست به اسلحه برده باشد که تا همين حالا از مجازات گريخته است، «جلالالدين فارسی» کم سر و صدا هم در سال 1371 با تيراندازی به «محمدرضا رضاخانی» دستگیر شد اما با عنوان «قتل غيرعمد» از مجازات گريخت. فهرست، طولانیتر از اين حرفها است و گشت و گذار در لابهلای نوشتههای مطبوعات، گوشهای از ماجرا را نشان خواهد داد.
با اين همه، سوی ديگر ماجرا که عبارت باشد از «شهروندان بیدفاع» نيز بار خشونتی را که بر شانههای خود حمل میکنند، جای ديگری بر زمين میگذارند. آن جای سهلالوصول اگر شهروندان بیدفاع ديگر نباشند، عبارت خواهند بود از حيوانات خانگی و اگر دستشان برسد، حيات وحش؛ پلنگی که تير میخورد ولی آماج سنگهای مردم قرار میگيرد؛ شيری که در قفس باغ وحش سنگ میخورد؛ آهويی که هدف تير شکارچيان تفريحی قرار میگيرد؛ انواع پرندگانی که به سيخ کباب کشيده میشوند؛ گربههايی که در گونی، چوب میخورند و سگهايی که با تير ماموران شهرداریها اين سو و آن سوی شهرها از پای درمیآيند.
میشود گفت خشونت اجتماعی پس از اشباع زندگی شهروندان، راه خود را به زندگی حيوانات هم باز میکند و هدف خشونت ناگزير شهروندانی قرار میگیرند که راهی برای خروج از خشونتی که بر آنها رفته ندارند. وقتی به مقالههای علمی مراجعه میکنيد متوجه میشوید خشونت اجتماعی ريشه در تمرينهای خانگی دارد و در نخستین گام، با آزار رساندن به حيوانات شروع شده و در گذار از روابط اجتماعی در جامعه، دوباره به همان جا باز میگردد.
«لاکوود و آسيون»، نويسندگان کتاب «حيوان آزاری و خشونت میان انسانها» مینويسند:«وقتی به دورنمای خشونت اجتماعی نگاه میکنيد، نشانههای آن را در خانهها میبينيد. هيجان و تشويق برای بروز شجاعت در حيوان آزاری، مسير بروز خشونت در میان افراد جامعه را کوتاه میکند. نتيجه آن، بزهکاری اجتماعی در طبقههای فرودست و وقوع جنايتهای سازمان يافته در طبقههای فرادست است. در واقع، تمرین برای خشونتورزی اجتماعی از خانه و با حيوان آزاری شروع و در اثر ناچاری، به حيوان آزاری هم ختم میشود.»
«مارگارت ميد»، محقق مردمشناسی در دانشگاه کلمبيا به همين موضوع اشاره میکند. او براین باور است که وقتی کودکان به حيوانات خانگی صدمه میزنند، اين رفتار طليعه رشد روحياتی است که در بزرگسالی به انسانهای ديگرهم صدمه خواهد زد.
«شريل کوری» از دانشگاه «آلبرتا» در کانادا نيز مینويسد تحقیق او در مورد بزهکاریهای اجتماعی نشان داده رواج عددی خشونت عليه زنان در جامعه با رواج عددی حيوان آزاری در بين کودکان و رواج عددی بزهکاری اجتماعی برابر است. به بیانی ديگر، خشونتی که در جامعه دست به دست میشود، به شکل آموزش حيوان آزاری به کودکان میرسد و دوباره به شکل بزهکاری به جامعه منتقل میشود.
سال گذشته در آستانه ماه رمضان، دولت استراليا صادرات دام زنده به اندونزی را ممنوع کرد. دليل ممنوعيت عبارت بود از فيلمی که نشان میداد کارکنان يک کشتارگاه در جاکارتا پیش از ذبح اسلامی دامها، با آنها بدرفتاری میکردند. استدلال دولت استراليا برای ممنوعيت صادرات اين بود که دامنه خشونتی که در کشتارگاهها نصيب دامها میشود به جامعه نيز سرایت میکند و چرخه خشونت پذیری و خشونت پروری در جامعه انسانی را به حرکت درمیآورد.
خشونتی که با تيرهای آقای مداح، آقای جلالالدين فارسی، قاضی حيدری و آدمهای مشابه آنها به جامعه شليک میشوند، راه دوری نمیروند، در همان جامعه دست به دست میشوند و به خانه آدمهای ديگر و در اثر درماندگی اجتماعی، از آن جا به زندگی بچههایشان و تمرين برای آزار حيوانات و بعد آزار آدمهای دور و بر میرسد و دوباره به جامعه برمیگردد.
شهر بی پرنده، دشت بی آهو و جوانان بزهکار محصول چرخهای هستند که همين آقایان تا وقتی تنبيه نشوند مدام در حرکت دادن آن نقش بازی میکنند.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر