شایا گلدوست
اسمش «رها» است. میگوید آمدم که رها شوم، از همه آنچه که مرا اسیر خود کرده بود. خانواده، جامعه، فرهنگ سنتی و متعصب و مذهبی؛ مردم ناآگاه که دردی را دوا نمیکنند که هیچ، نمکی هم بر زخمهای کهنهات هستند. آمدم که شاید پناهی پیدا کنم. حالا پناهنده هستم؛ در همسایگی خانهام، دیوار به دیوار سرزمین مادریام، اما فرسنگها دور. اینجا غربت است، هرچند اسمش را خانه بگذاری، باز بوی خاک خانه را نمیدهد.
سازمان ملل متحد از سال ۲۰۰۱ میلادی، روز ۲۰ ژوئن را «روز جهانی پناهنده» نامگذاری کرد. این روز برای بزرگداشت جرات و جسارت انسانهایی بیشماری است که به دلایل مختلفی مثل جنگ، خشونت، نداشتن امنیت جانی و روانی به دلایل قومی، مذهبی، سیاسی، اقتصادی، جنسی و جنسیتی و ... مجبور به ترک خانه و وطن میشوند و به دنبال رویاها و آرزوها و مکانی امن برای دوباره ساختن زندگی خود در کشوری دیگری میگردند.
***
در سالهای اخیر شاهد خروج تعداد بیشماری از اعضای جامعه رنگینکمانی از کشور بودهایم. افرادی که به دلایل مختلف و به دلیل فشارهای موجود از سوی خانواده، جامعه و سیستم قانونی به هر روشی رفتن را به ماندن ترجیح میدهند. برای اینکه خود را به کشوری امن که حقوق انسانی آنها رعایت میشود و به دلیل گرایش جنسی ویا هویت جنسیتی خود مورد تبعیض قرار نگیرند، برسانند؛ مانند «رها» زن ترنس پناهنده در کشور ترکیه که از کودکیاش اینطور میگوید: «مثل همه زنهای ترنس از کودکی احساسات متفاوتی با آنچه دیگران از من انتظار داشتند، داشتم. احساس میکردم دختری در درونم اسیر است و کسی او را نمیبیند، حتی خودم هم با تردید به او نگاه میکردم، نمیدانستم او خود من است یا کس دیگری که درون من زندگی میکند. در دوران مدرسه احساس غریبی با همه پسرهای همسن و سالم داشتم، احساس بیگانگی شدید با همه بچههایی که از جنس من بودند. همیشه گوشهای مینشستم و بازیها و شیطنتهای بچههای دیگر را تماشا میکردم. بیشتر ترجیح میدادم در خلوت خودم نقاشی کنم تا اینکه مجبور باشم با پسرهای دیگر فوتبال بازی کنم.»
رها میگوید که سالها بعد از طریق فضای مجازی فهمیده که یک ترنس است. نه بیمار است، نه موجودی که از کرهای دیگر آمده و نه منحرف و نشانه آخرالزمان. او نیز یک انسان است؛ مانند همه انسانهایی که هرروزه میبینم.
ترنس به افرادی گفته میشود که تعریف و باورشان از جنسیت و هویت جنسیتی خود با آنچه در بدو تولد بر اساس ظاهر اندام جنسی به آنها اطلاق شده در تضاد است. افرادی که با جسم و اندام جنسی منتسب به مردان متولد شدهاند؛ اما خود را یک زن هویتیابی میکنند، «زن ترنس» و به شخصی که با جسم و اندام جنسی منتسب به زنان متولد شده اما خود را یک مرد هویتیابی میکند، «مرد ترنس» گفته میشود. برخی از ترنسها نیز خود را در هیچیک از دوگانه زن و مرد تعریف نکرده و جنسیت خود را نانباینری یا غیردوگانه تعریف میکنند.
او از تصمیم خود برای خروج از کشورمیگوید، به همراه یار و یاور زندگیاش که او را عاشقانه دوست دارد: «خانوادهام موضوع را فهمیدند، همه چیز زیر و رو شد. شرایط آنقدر بد شد که قصد جان ما را داشتند. دیگر قادر به زندگی در ایران نبودیم. فقط توانستیم که جانمان را برداریم و از ایران فرار کنیم. یادآوری آن روزها و آن اتفاقات حالم را دگرگون میکند. نزدیکترین جایی که میتوانستیم بیاییم ترکیه بود. هیچچیز نداشتیم جز ترسی که از سرنوشتی نامشخص همراهمان بود و عشقی که در دل نسبت به هم احساس میکردیم.»
بعد از اینکه به ترکیه رسیدند، خودشان را به دفتر آسام در آنکارا رسانده و به عنوان یک پناهجو ثبتنام کردند. از او اسمی را که دوست داشت با آن خطاب شود، سوال کردند و او گفت: «رها هستم.»
داستان زندگی تازه آنها شروع شد. به شهری که برایشان در نظر گرفته بودند رفتند و سعی کردند که زندگی پناهجویی در غربت را با وجود همه سختیهایی که پیش رو داشتند، بسازند: «خانهای اجاره کردیم، هر دو کار پیدا کردیم تا امورات زندگی بگذرد و کمک خرج همدیگر باشیم. البته کار سیاه، اما چاره دیگری نبود. من چندین بار کارم را از دست دادم، چون صاحب کار متوجه میشد که من یک ترنس هستم. یادم میآید روزی که از کار اخراج شدم، تمام مسیر تا خانه را گریه کردم، هم به درد غربت و هم به حال انسانهایی که مرا نمیفهمند و من در زندگیام زیاد دیده بودم.»
از او پرسیدم آیا در ترکیه به خاطر هویت جنسیتیات مورد خشونت قرار گرفتهای؟
«ترکیه فرهنگ بسیار نزدیکی با ایران دارد. نگاه مردم به مسائل جنسی و جنسیتی تفاوت چندانی با ایران ندارد، اما به دلیل آزادیهایی که وجود دارد، شرایط در مقایسه با ایران کمی بهتر است. علاوه بر خشونت در مکانی که کار میکردم و نگاههای کنجکاو و زننده مردم در اجتماع، یکبار مورد هجوم چند فرد ناشناس قرار گرفتم که قصد آسیب زدن به من را داشتند. آسیبی که از این اتفاق به روح و روانم وارد شد، آنقدر شدید بود که مدتها زیر نظر روانشناس جلسات روانکاوی را گذراندم تا بتوانم به زندگی عادی برگردم. هنوز هم هر زمان دچار افسردگی و حالتهای بد روحی میشوم.»
او میگوید شرایط برای همه پناهجویان/پناهندگان بسیار دشوار است؛ اما برای رنگینکمانیها به دلیل فرهنگ سنتی و مذهبی و نبود قانون حمایتی لازم، دشوارتر هم میشود. او دوست دارد زودتر جراحی کند و جسم خود را با هویت جنسیتی خود تطبیق دهد تا بتواند هویت قانونی واقعیاش را به دست بیاورد. چندین بار برای انجام جراحی اقدام کرده است؛ اما به دلیل محدودیتهایی که وجود دارد، تا به امروز این اتفاق نیفتاده است. او در ادامه میگوید:
«روند پناهندگی و اسکان مجدد به کندی پیش میرود و همه ما چند سالی است در انتظار رسیدن به کشور مقصد هستیم. من هم امیدوارم تا هرچه زودتر این روزها به پایان برسد و بتوانم از زندان تنی که در آن اسیر هستم، "رها" شوم و روی خوش زندگی را ببینم.»
یکی از وظایف سازمان ملل متحد، کمک به پناهندگان و انتقال آنها به کشوری امن برای زندگی است. با اینکه پناهندگان زیادی توانستهاند از این طریق خود را به کشورهای امنی برسانند، اما انتقادهای زیادی هم به عملکرد آژانس پناهندگی سازمان ملل در سالهای اخیر از سمت پناهندگانی وجود دارد که این آژانس نتوانسته برای آنها کاری انجام دهد و همچنان در کمپهای پناهجوپذیر و یا در کشورهایی مثل ترکیه در انتظار به سر میبرند و کمتر کسی نگران شرایط زندگی و سلامت روحی و روانی و حتی جسمی آنها است.
با وجودی که در قانون ترکیه روابط جنسی افراد همجنس وگرایشهای جنسی و هویتهای جنسیتی مختلف جرم تلقی نمیشود، اما این کشور از نظر فرهنگی و مذهبی تفاوت چندانی با ایران نداشته و نگاه عموم جامعه به قشر رنگینکمانی به دلیل باورهای سنتی و مذهبی، نگاه مثبتی نیست. علاوه بر این رویکرد دولت حاکم هم در سالهای اخیر، رویکرد بسیار خصمانهای بوده است. از سال ۲۰۱۵ برگزاری رژههای افتخار در کشور ترکیه ممنوع شده و با هر تجمعی به شدت برخورد میشود. چندی پیش رییسجمهور این کشور، «رجب طیب اردوغان» در سخنرانی رسمی با صراحت گفت که ما پذیرای افراد رنگینکمانی در کشورمان نیستیم.
در چند سال گذشته شاهد کشته شدن چندین زن ترنس در ترکیه بودیم و این نشاندهنده این است که ترنسفوبیا یا به شکل گستردهتری الجیبیتیفوبیا در بطن جامعه وجود دارد و توسط سیستم حکومتی و نفرتپراکنیهایی که از طرف مقامات رسمی کشور صورت میگیرد، به آن دامن زده میشود. مشابه رویکردی که در ایران هم بسیار شاهد آن هستیم و همین امر شرایط را برای اعضای جامعه رنگینکمانی در شرایط سخت پناهندگی سختتر و سختتر میکند.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر