خودشان میگویند 5هزارعضو دارند؛ جمعیت امداد دانشجویی-مردمی «امام علی» نزدیک به 15سال سابقه خدمت رسانی اجتماعی دارد. قصهشان را که تعریف میکنند، میگویند ابتدا تعدادی دانشجو بودند که به کلاسهای خودباوری میرفتند و تصمیم گرفتند با غذارسانی و آموزش، به کمک دیگر آدمها بروند. بعد شدند اولین گروه دانشجویی که در زمینه کاهش آسیبهای اجتماعی در دانشگاه صنعتی شریف شروع به فعالیت کرد، تا به امروز که در بیشتر دانشگاهها دفتری دارند. آنها در سال 2010 میلادی موفق به کسب مقام مشورتی در شورای امور اقتصادی- اجتماعی سازمان ملل متحد«ECOSOC» شدند.
ما هم از فیسبوک شناختیمشان و گزارشهایی که از محلهها، آسیبهای اجتماعی و کارهایشان منتشر میکردند؛ گروههای کوچهگردان عاشقشان که شبها آذوقه به خانوادههای نیازمند میرساندند و کارهایی که برای کودکان کار انجام میدهند؛ بچههایی که مدرسه نرفتن تنها یکی از محرومیتهایشان است.
مهرماه بود که عنوان یکی از پستهای فیسبوکی آنها توجهمان را جلب کرد. تا به امروز هم باورش برایمان سخت است:
«این پست عکس ندارد
نمیشد داشته باشد
ولی متاسفانه کاملا حقیقت دارد...
---
تونل وحشت
وحشتناکترین تونل دنیا، کنار پمپ بنزین یادگار، جایی که تعداد زیادی از بچههای کار "فرحزاد" گدایی میکنند، جایی که بچهای که تو زمستون سرد شهر بیتفاوت در بغل مادری یخ زد، تونلی بزرگ هست که تا امروز که با یکی از بچههای اعتیاد فرحزاد نرفتیم، ازش خبر نداشتم.
جلوی درش آهنهایی بود که احتمالا توسط معتادها بریده شده بود و یکی از نوچههای صاحب پاتوق واستاده بود جلوی در و اجازه ورود و خروج به کسی نمیداد. از عمق گناه و سیاهی، حتی نمیشد نفس کشید. ما رو هم راه ندادند ولی تمام دردمون از جایی شروع شد که فکر میکردیم پاتوقها تو فرحزاد تموم میشن و بدترین پاتوق شهر، "پاتوق محمد دراز" بود که پر بود از زنها و دخترای دیوونه شده از تجاوز گروهی و جوونهایی که بدنهایی که از کرم، کرک پر شده بود و بچه شیرخواره از سینه مادر معتاد مردهاش خون میمکید.
ولی زیر پوست این شهر جای خیلی بدتری هم بود؛ جایی که برای فاضلاب و موشها درست شده بود ولی آدمها هم بودند؛ جایی که جنازه معتادها، غذای موشها میشد؛ جایی که گفتن دو سه تا بچه معتاد دیگه هم اونجا هست...
جایی که میگفتن اونقدراین تونل تو در تو و تنگ و تاریک هست که پلیس ها هم جرات نمیکنند برن.
از غفلت ما است که حتی نمیدونستیم همچین جاهایی وجود دارند؛ وحشتناکترین جای دنیا، تونل غفلت ماست…»
اما در کنارش قدری تسکین یافتیم وقتی دیدیم پستهای دیگری هم دارند که از اتفاقات خوب حرف میزنند؛ مثل به مدرسه رفتن گروهی از کودکان کار:
«امسال با همت اعضای جمعیت امام علی، حدود 40 کودک کار محروم از تحصیل تحت پوشش "خانه علم فرحزاد" تهران به مدرسه رفتند.
خانه علم فرحزاد یکی از از خانههای ایرانی جمعیت است که به ارایه خدمات امدادی و آموزشی رایگان به کودکان کار محروم از تحصیل در این محله میپردازد.»
اشتباه نکردهایم اگربگوییم میزان توسعه و پیشرفت انسانی هر اجتماعی را توانایی آدمهایش برای کارهای گروهی و کمک به یکدیگر از طریق شبکههای همیاری نشان میدهد. این جاست که اجتماع میشود «باهمستان».
مهمترین ویژگی باهمستان، حذف آدمها از راه فروبردن آنها در هویت اجتماع بزرگتر نیست، بلکه دادن توانایی به آنهاست برای زندگی با یکدیگر و احترام به هویت اجتماع در عین احترام به هویت فردی.
حذف فرد، اجتماع سرکوبگر را پدید میآورد و حذف هویت اجتماعی، مجمعالجزایری از آدمهای تنها.
احساس تنهایی و افسردگی میکنید؟ زندگی آنی نیست که انتظار داشتید؟ دنیا میتواند بهتر از اینی که هست باشد؟ به وبسایت جمعیت دانشجویی-مردمی امداد امام علی سری بزنید یا صفحه فیسبوکی آنها را ببینید.
«اگر نمیشود کوهها را جا به جا کرد، ولی در عوض میشود کلوخها را از سر راه برداشت.»
این دلنوشته اعضای خانه علم محله «شهناز» بندرعباس، یکی از خانههای ایرانی جمعیت امام علی در ماه محرم است که به ارایه خدمات امدادی و آموزشی رایگان به کودکان کار و کودکان محروم از تحصیل می پردازد:
«به نام خدای حسینی که از جسم آزاد شد که آزادگی روح رو برای ما به ارمغان بیاره!
می خوام در مورد شام عیاران محله شهناز بنویسم!! می خوام بگم که تن تکه تکه شده از کراک و شیشه قاسمها و علیاکبرها رو به چشم دیدم! سرنگ فرو رفته تو گلوی علی اصغرها رو تو خرابههای شهناز دیدم!
سیاهی و سکوت خیمههای حسین رو تو شام غریبان با تمام وجود حس کردم! ولی...
ولی میخوام بگم که امشب حسین رو زیر خرمن خرمن ادعا دفن نکردیم! برای یه لحظه همنفس شدیم با ابوالفضل!
نرفتیم زنجیر به تنمون بزنیم ولی روحمون رو از غل و زنجیر آزاد کردیم تا بگیم که اگر دین نداشتیم لااقل آزاده شدیم...!»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر