شایا گلدوست
مجمع عمومی سازمان ملل از سال ۱۹۹۳، ۱۵ می را به عنوان «روز جهانی خانوادهها» نامگذاری کرده تا این روز بهانهای باشد که در سراسر دنیا به موضوع اهمیت تنوع خانوادهها پرداخته شود واین نهاد اجتماعی از منظرهای مختلف اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و جمعیتی مورد توجه و بررسی قرار بگیرد. در دنیای امروز با توجه به طیف گسترده گرایش جنسی و هویتهای جنسیتی در انسانها، مفهوم خانواده نیز دیگر آن رنگ و لعاب سنتی و کلیشهای خود را از دست داده و سعی میشود که تنوع خانوادهها و سبکی که افراد برای زندگی خود انتخاب میکنند، هرچه بیشتر به رسمیت شناخته شود؛ اما جامعه ما تا چه حد با این تنوعها آشنایی دارد؟
«نیما نیا» کنشگر حوزه کوئیر و ساکن آمریکاست. او چهار سال پیش با همسر خود «رامین» ازدواج کرده و به دلیل این انتخاب، فشارها و تبعیضهای زیادی را تجربه کرده و میکند. انتشار عکسهای مراسم ازدواج آنها در شبکههای اجتماعی، او و همسرش را با خشونتها و برخوردهای بسیار تند و زنندهای از سوی جامعه و حتی اطرافیان و نزدیکان روبرو کرد. آنها انتخاب یک رابطه دلخواه با شریک عاطفی و جنسی مورد علاقه خود را حق او نمیدانستند.
کوئیر یک واژه چتری است برای افراد با گرایشهای جنسی و هویتهای جنسیتی مختلف؛ همه آنهایی که خود را خارج از چارچوبهای دگرجنسگرایی و همانسوجنسیتی تعریف میکنند.
«نیما» در گفتوگو با ایرانوایر به مناسبت «روز جهانی خانوادهها» میگوید: «در قدم اول میبایست مفهوم خانواده را تعریف کنیم، اینکه خانواده از اساس چه تعریفی دارد؟ توجه به این نکته بسیار اهمیت دارد که خانواده در بسترهای فرهنگی و اجتماعی مختلف، میتواند تعاریف متفاوتی داشته باشد و در هر منطقه جغرافیایی نیز مفهوم متفاوت و منحصر به فردی پیدا میکند؛ اما در تمامی این ساختارها خانواده از نظر معنایی، تاریخ مشترکی دارد.
نکته حائز اهمیت این است که خانواده یکی از نهادهای اصلی هر جامعه است و دارای کهن الگوهای تاریخی و مخصوص به خود است. همیشه به عنوان یکی از سنتیترین ارکان نظام سرمایهداری در مواجهه با دیگر مسائل اجتماعی بوده و طبیعتا مفهوم آن در طول تاریخ دچار تغییر شده است، مانند هر پدیده دیگری.»
اما برای «نیما» که گرایش جنسی و هویت جنسیتی خود را کوئیر تعریف میکند، خانواده اساسا از برساختهای اجتماعی رایج و برساختهای اجتماعی متکی بر تاریخ دگرجنسگرایی، تبعیت نمیکند. به عنوان مثال برای او نقشهای مادری و پدری در مفهوم خانواده کمرنگتر است و یا حتی وجود ندارد. او میگوید:
«مثلا در تعریف سنتی خانواده زنان به دلیل داشتن رحم و توانایی بیولوژیکی برای نگهداری جنین، نقش فرزندآوری را بر عهده دارند و نقششان بر اساس هژمونی مردانه تعریف میشود. همچنین نقش مرد هم در ادامه همین گفتمان الگویی برای مراقبت و تامین نیازهای معیشتی است که در تعریف خانواده کوئیر این برساختها شکسته شده و نقش والد یا والدین بر اساس گفتمان دیگری تعریف میشود.»
در واقع از نظر او خانواده کوئیر مفهوم خانواده سنتی را واژگون میکند و ماهیت آن مبتنی بر ادامه نسل، تولید مثل و حفظ ارزش های سنتی ازدواج و مبتنی بر مفاهیمی مثل جنس و جنسیت، تحت سلطه دگرجنسگراهنجاری شکل نمیگیرد. او خانواده کوئیر را در تقابل با خانواده سنتی میداند. خانواده کوئیر تشکیل شده است از مردان و زنان همجنسگرا، زنان و مردان مجرد، پدر و مادرهای ترنسجندر و والد و والدینی که فارغ از جنسیت حقوقی خود، اجراگریهای جنسی و جنسیتی متفاوتی دارند و یا خانوادههایی شامل چند شریک جنسی و عاطفی.
از نظر «نیما» هر پدیدهای مانند خانواده که خاستگاه تاریخی دارد، باید بر اساس دانش روز تعریف شود، بر اساس زمانی که در آن قدم میزنیم و زندگی میکنیم. با وجود تعاریف و طیف گستردهای که از جنس و جنسیت وجود دارد او معتقد است که میبایست نگاه تازهای به مفهوم خانواده داشته باشیم.
زوجهای رنگینکمانی برای وارد شدن به یک رابطه و یا انتخاب یک زندگی مشترک دلایل متفاوتی دارند؛ اما نیما و همسرش دلایل روشنی برای این تصمیم داشتند:
«ما دنبال امنیت اجتماعی و حمایتی بودیم که یک زوج کوئیر میتوانند در ازدواج در جامعه داشته باشند و در واقع ازدواج برای ما یک سیستم حمایتی را در کشوری که در آن زندگی می کنیم، به وجود آورد تا بتوانیم دسترسی به امتیازاتی برابر با زوجهای غیرکوئیر داشته باشیم. طبیعتا دلایل هر شخص برای ازدواج و تشکیل خانواده بسیار متفاوت است. من معتقد هستم که ازدواج قرارداد مکتوبی است که ارتباطی به رابطه عاطفی بین طرفین ندارد، البته که ازدواج ما با یک ارتباط عمیق و پیوسته عاطفی همراه بود، اما باید بین ازدواج و رابطه عاطفی و عاشقانه مرزی قائل باشیم. این دلیلی است که از ازدواج به عنوان یک قرارداد نام میبرم.»
برخی از نظریهپردازان و منتقدان در حوزه کوئیر مخالف ازدواج افراد همجنس هستند، به این دلیل که ازدواج را یکی از سنتهای دیرینه جامعه دگرجنسگراسالار میدانند و معتقدند زمانی که افراد رنگینکمانی نیز در چارچوب ازدواج در کنار هم قرار میگیرند، در واقع همان سنتهای دگرجنسگرایانه را بازتولید میکنند. نیما معتقد است که این دیدگاه و شکل مقایسه افراد رنگینکمانی را دچار تبعیض میکند.
«من فکر میکنم بسیاری از افراد کوئیر مانند من به دلیل به دست آوردن امنیت اجتماعی لازم و به رسمیت شناخته شدن رابطهشان، در جامعهای که زندگی میکنند؛ به ازدواج و تشکیل خانواده روی میآورند، اما در همین پروسه نیز تبعیضهای بسیاری را تجربه میکنند که دلیل آن مقایسهای است که با خانواده هستهای دگرجنسگرا میشوند. به این دلیل که اساس و نقشهای افراد در یک خانواده رنگینکمانی بسیار متفاوت و فارغ از نقشهای کلیشهای جنسیتی است. به همین دلیل تبعیضها و فشارهای اجتماعی زیادی را متحمل میشوند. همیشه باید تلاش کنند تصویر موفقی را از زوج بودن و یا والد بودن ارائه دهند، اما در واقعیت زوجهای کوئیر نیز مانند همه زوجهای دیگر ممکن است در زندگی مشترک خود با مشکلات و اختلافات بسیاری روبهرو شوند و حتی جدایی در این رابطهها اصلا دور از انتظار نیست، اما به دلیل اینکه زوجها و خانوادههای رنگینکمانی با ذرهبین نکتهبینی و پژوهشی مورد قضاوت قرار میگیرند، شرایط زندگی را برای آنها سختتر و محدودتر میکند و این خود نوعی از تبعیض است. این نکته در نظر گرفته نمیشود که این زوجها در جوامع مختلف از امتیازات و امکانات اجتماعی و اقتصادی کمتری در مقایسه با زوجهای دگرجنسگرا برخوردارند و این امر تاثیرات منفی خود را بر زندگی آنها می گذارد. پس باید در مقایسه خانوادهها این تبعیضهای تقاطعی و فشارهای متاثر از آن را نیز در نظر گرفت.»
او فکر میکند که برای بهبود شرایط باید گستره دیدگاه خود را وسیع کنیم. هر زمان که ما نگاه وسیعتر و خارج از چارچوبهای سنتی و کلیشهای داشته باشیم، میتوانیم تبعیضها و خشونتهایی را که بر قشر کوئیر چه در خانواده و چه در اجتماع وجود دارد، تا حد زیادی کاهش دهیم. به عنوان مثال وقتی نقشها و کلیشههای دوقطبی زنانه و مردانه، بر روی زندگی افراد را در نظر نگیریم، میتوانیم پذیرش بیشتری نسبت به تنوع مفهوم خانواده داشته باشیم.
او فکر میکند: «یکی از راههای رسیدن به این نقطه و موفقیت در تغییر دیدگاه افراد نسبت به مفهوم خانواده، اطلاعرسانی و آگاهی دادن هرچه بیشتر درباره شرایط زندگی افراد رنگینکمانی است. وقتی نمونهها و مدلهای مختلفی از خانواده را بشناسیم و معرفی کنیم، میتوانیم تعریف خانواده و والد را از مفهوم سنتی آن تهی کرده و تعریف جدیدی را که نیاز دنیای امروز است، ارائه دهیم. من فکر میکنم این مسیر بدون فرهنگسازی پرقدرت و گسترده و بدون همراهی جامعه دگرجنسگرا امکانپذیر نیست. البته که جامعه دگرجنسگرا میبایست در نقش حمایتی خود توجه لازم را به فرهنگ و ادبیات جامعه کوئیر داشته باشد، تا از آسیبهای احتمالی که ممکن است به این افراد وارد کند، جلوگیری نماید.»
تجربه شخصی نیما به عنوان فردی که ازدواج و زندگی مشترک را انتخاب کرده است، این است که: «هرچقدر هم تلاش کنم به چشم نزدیکان و اطرافیان و فامیل که دیدگاه بستهتری به موضوعات روز دارند، به عنوان یک زوج کوئیر مورد پذیرش واقع نمیشویم. انگار حقوقی را که بری زوجهای دگرجنسگرا قائل هستند، برای من و شوهرم قائل نمیشوند.»
«نیما نیا» تلاشهای خود را به یک جنگ همیشگی و ناتمام برای اثبات خود و به رسمیت شناساندن خانوادهاش تشبیه میکند، مانند هزاران زوج دیگری که به دلیل تفاوت نادیده گرفته شده و پذیرفته نمیشوند.
مطالب مرتبط:
به نام آبرو؛ مردان فامیل جوان ۲۰ ساله را به دلیل گرایش جنسیاش کشتند
اینجا زندگی را بسیار سیاه میبینم؛ شرایط سخت پناهجوهای رنگین کمانی در ترکیه
تبعیض، تعرض و تجاوز، تجربههای تلخ دوران تحصیل؛ گفتوگو با هانا ارسطو
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر