*جهانداد معماریان
«افسوس و دریغ!
ای سیّدالشهدا و ای سلطان شهدا! ای فخر شهدا و ای محبوب شهدا!
گواهی میدهم به وجود تو، خورشید انقطاع از آسمان ابداع اشراق نمود و هیاکل مقرّبین به زیور تقوی آراسته گشت و نور عرفان در عالم خاک بتابید.
اگر نبودی، دو حرف "کاف" و "نون" به هم نمیرسیدند(عالم وجود محقق نمیگشت) و شراب سر به مهر الهی باز و گشوده نمیشد.
اگر نبودی، کبوتر برهان بر شاخسار بیان نمیسرایید و لسان عظمت بین ملاء ادیان سخن نمیگفت.
حزن تو بین دو حرف "ها" و "واو" فاصله و جدایی انداخت(اشاره به "هو" دارد که نام خداوند است) و نالۀ اهل توحید را در بلاد بلند کرد.
به مصیبتت، قلم اعلی از حرکت باز ایستاد و دریای عطا از امواج فرو نشست...
به راستی که تو بین عالم امکان، آیت خدایی؛ تو بین ملل و ادیان مبداء ظهور حجّت و برهانی.
خداوند به وسیلۀ تو به وعدهاش وفا کرد و سلطنتش را ظاهر ساخت. به ظهور تو راز عرفان در بلاد آشکار گشت و خورشید ایقان و اطمینان از افق آسمان برهان بدرخشید...
همانا اشیاء عالم در ظاهر و باطن همه یک شئ بودند، چون مصیبات تو را شنیدند، متشتّت گشتند و به ظهورات مختلفه و الوان متنوّعه در آمدند.
همۀ هستی فدای هستیات تو ای مشرق وحی خدا و ای مطلع آیت کبری!
همۀ نفوس فدای مصیبتت ای مظهر غیب خدا...»
به نظر میرسد که ترسیم چنین سیمایی بیمانند از امام سوم شیعیان که حتی نمیتوان در زیارتنامه عاشورا سراغی از آن یافت، جز کار «غلات» نیست؛ آنهایی که برای امامان شیعه صفاتی فوق بشری قائلند.
جملههای بالا ترجمۀ بخشی از زیارتنامۀ امام حسین به قلم «بهاءالله»، بنیانگذار دین بهایی است؛ همان کسی که آماج زهرآگینترین تیرهای تهمت و کینتوزی از سوی برخی شیعیان شده است.
به گواهی نوشتهها و گفتههای حضرت بهاءالله، شاید نتوان شخصیتی را یافت که در چشم او چنین ستایش شده باشد. او در آثارش تنها پیامبران پیشین را چنین ستوده و خواندن اين زيارتنامه را به بهاییان توصیه کرده است.
جهان مشترک من با یک بهایی شاید از گفتههای بالا با پرده برداشتن از حیرتی که روزگاری قادر به تجربۀ آن نبودم، آغاز میشود.
شناخت یک دین در پرتو دینی دیگر، درکی است تازه که با بسنده کردن به داشته هایمان، دست نیافتنی میبود. این گونه با کسی که «دیگری» میپنداشتم، زیر چترحقیقتی واحد میایستم و گفتوگویی را آغاز میکنم.
در میان همکیشان من- مسلمانان- بسیارند کسانی که دین خود را نه بر اساس تعالیم اصیل مندرج در پیام الهی، بلکه بر پایۀ هویت قومی و قبیلهای و مواضع سیاسی تعریف میکنند. در این وضعیت، بسیاری از پیروان یک دین، نقد اعمال و رفتارهای دیگران را آسان اما نقد اعمال و رفتارهای همکیشان خود را دشوار مییابند. آنها ترجیح میدهند که پیام جهانی همراهی و هماهنگی با دیگران و عشق به انسانها را نادیده انگارند و در حالی که از عشق به خداوند و اطاعت از او سخن میگویند، بذرهای کینه و نفرت را در دل میپراکنند؛ گویی قرآن از عشق به خدا و انسان سخن نگفته است.
مسلمانان و بهاییان با وجود اختلاف نظر بر سر خاتمیت محمد، باورهای مشترکی دارند. ما همگی نه تنها به خدا، بلکه به وحی و جهان روحانی و ملکوتی او ایمان داریم. پذیرفتهایم که روحی داریم جاودانه و نامیرا که سرنوشت ابدی آن از کنش های این جهانی ما متأثر است. همۀ ما به ساختار اخلاقی حیات دنیوی خود ایمان داریم. به واقعیت عدل الهی سخت معتقدیم و آن را در اجتماع خود نیز میجوییم. در حالی که عشق و رحمت الهی را در مرکز جهانبینی خود قرار میدهیم، به اهمیت والای عدالت در زندگی فردی و اجتماعی نیز اعتقاد داریم.
هر دو دین به ما میآموزند که زندگی، مقدس و موهبتی است از سوی خداوند و نه حاصل تصادفی کیهانی. در جوامع مبتنی بر این باورها قانونها همگی ریشه در تقدس انسان، خانواده و جامعه دارند.
این فهم نویافتۀ من از دین بهایی، مدیون گفتوگو است. گفتوگو بهترین روش برای شناخت «دیگری» است. هدف از گفتوگوی گروهها یا افراد، درک و پذیرش تفاوتها است، نه از میان بردن آنها.
هدف از گفتوگو، غلبه بر دیگری یا ساکت کردن او نیست بلکه درک و فهم او است. به تعبیر دیگر، هدف از گفتوگو، گشودن دری برای شنیدن، ارتباط و احترام به دیگری است. نفرت از دیگری و تعصبورزی علیه او در ناشکیبایی و پرهیز از گفتوگو ریشه دارد.
در حدیثی از پیامبر اسلام چنین آمده است:«جانهای آدمیان به گروهی از آدمیان میمانند که با یکدیگر در خدمت هدفی واحد هستند. آنهایی که در پی شناسایی یکدیگر برمیآیند، فهمی متقابل از هم پیدا میکنند و آنهایی که با یکدیگر بیگانهاند، به احتمال فراوان به جنگ و نزاع گرفتار خواهند شد.»
چنین احادیثی حاکی از اهمیت شناخت متقابل، خواه در سطح درون دینی و خواه در سطح برون دینی، برای فهم بهتر و برقراری ارتباط میان جوامع گوناگون بشری است.
گفتوگوی بیرون دینی به هیچ وجه به معنای تخریب سنت دینی یا اعتقادی خود نیست. در واقع، گفتوگوی بین ادیان تنها در صورتی مفید است که پیروان آنها ضمن تلاش برای مدلل ساختن باورها و عقاید خود، باورهای پیروان دیگر ادیان را نیز وارسی کنند.
گفتوگوی برون دینی به معنای باور به اعتقادات خود و تلاش برای فهم باور و اعتقاد «دیگری» در عین صداقت و احترام متقابل است.
هدف نه همسانی و توافق کامل، بلکه همکاری و همافزایی تواناییهای متفاوت برای بهبود شرایط آدمیان است.
هرگاه نفرت و تحقیر به جای گفتوگو نشیند، صلح و آرامش از جامعه رخت برخواهد بست و پیشرفت و شکوفایی جای خود را به تاریکاندیشی و درخودماندگی خواهد داد.
گفتوگوی آزادانه، صادقانه و محترمانه پیروان ادیان اولین گام در جهت پرورش فرهنگ رواداری است.
*عضو گروه پژوهشی سازمان بین الملی خشونت پرهیزی در واشنگتن
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر
بسیار عالی بود.