اکثر کسانی که این روزها نسبت به وضعیت حقوق بشر در ایران، اعدامها، زندانها، سرکوب قومیتها، تعطیلی یا لغو امتیاز روزنامهها اعتراضی میکنند واکنشهایی با این مفهوم و محتوا میبینند. منبع واکنش این بار نه دولت یا حکومت که بعضا خود ماییم که فکر میکنیم هرگونه پیگیری مطالبات و پرسشگری مساوی است با تندروی و ضربه زننده به موضع دولت اعتدال خصوصا در مذاکرات چندجانبهاش که بابت تبعات اقتصادی معیشتی آن، برای اکثریت ملت اهمیت فراوان دارد.
در اهمیت مذاکرات و تلاش برای بهبود روابط بین المللی شکی نیست انتظار هم ندارم تحقق هیچ مطالبه یا تغییر اساسی در آینده نزدیک صورت بگیرد اما وقتی چنین احکامی از بعضی دوستان روزنامهنگار می خوانم که «عصر اپوزیسیون بودن پایان یافته است» مقداری نگران میشوم.
آیا قرار است پیگیری همه خواستههای شهروندی را تعلیق کنیم تا آینده نامشخصی که دیگر هیچ مشکل و تهدید یا مذاکرهای درکار نباشد؟
آیا در کشوری که هیچ حزب مخالف یا حتی منتقد اجازه فعالیت رسمی ندارد میشود راحت از «پایان عصر اپوزیسیون بودن» سخن گفت؟
آیا همدلی ملی معنایش سکوت دسته جمعی دربرابر مشکلات است؟
اینها سوالاتی است که این روزها ذهن من و احتمالا بسیاری از همکاران روزنامهنگار و کارتونیستم را به خود مشغول کرده.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر