علاء محسنی
مصاحبه ی* چوپان لرستانی را می خوانم، همان که با وجود دریده شدن دام هایش به پلنگ شلیک نکرد. به انتهای مصاحبه که می رسم سخت تحت تاثیر قرار می گیرم. حرف هایش به شعر پهلو می زند. «اگر عقابی در آسمان این کوه پرواز نکند، اگر کل و بزهای وحشی داخل کوه نباشند، اگر سر یک چشمه ده ها کبک آب نخورند طبیعت لذت بخش نیست.» اعتراف می کنم بیشتر از شعر سهراب من را به طبیعت وصل می کند. «من از شنیدن صدای آواز کبک ها بیشتر از خوردن گوشت آن ها لذت می برم.» این فقط یک چوپان ساده نیست که دلش برای پلنگ سوخته باشد، فلسفه ای پشت حرف هایش هست که خیال آدمی را زیر و زبر می کند.
لُرها شاعری دارند به نام «میرنوروز»** که عنوان این مطلب از مطلع یکی از قصیده های او گرفته شده. جالب این که نام این چوپان هم «نوروز» است. چوپان شاعری با تفنگ برنو بر دوش که این چنین می سراید: «طبیعت هر چقدر بکر و زیبا باشد بدون جاندارانش هیچ لطفی ندارد. اگر باغچه ای گل نداشته باشد یا دوتا گل پژمرده داشته باشد آن باغچه چه لطفی دارد؟»
کاش به شایستگی ازش تقدیر کنند تا مردم بدانند نسل شاعران و نسل عاشقان طبیعت هنوز منقرض نشده است.
------------------
پا نویس ها:
* مرد لر به پلنگی که ۴۴ بز اهلی او را درید شلیک نکرد.
** وبلاگ لرستان
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر