شایا گلدوست
این روزها فضای مجازی و شبکههای اجتماعی فرصت بسیار خوبی برای فعالیتهای اعضای جامعه رنگینکمانی و کنشگران این حوزهاند. با وجودی که شبکههای اجتماعی به ابزار بسیار خوبی برای آموزش و انتقال اطلاعات به عموم جامعه تبدیل شدهاند، در مقابل، در موارد بسیار زیادی، افراد ناامنی، آزارها و خشونتهای متعددی را در این فضا تجربه میکنند.
«میدا» و «صدف»، زوج همجنس، پایهگذار و مدیران اجرایی سازمان غیرانتفاعی «کوییرکده» که مدتی است فعالیت خود را در حوزه حقوق رنگینکمانیها آغاز کردهاند، تجربههای ناخوشایند بسیاری از آزارها و خشونتهای جنسی و جنسیتی دارند.
آنها معتقدند هر رفتار معناداری که نه از روی بیاطلاعی بلکه با قصد و غرض در جهت آزار فرد یا گروه خاصی انجام میشود، یک رفتار خشونتآمیز است.
آنها میگویند: «روزانه کامنتها، عکسها و پیامهای متعددی دریافت میکنیم که مصداق خشونت جنسی هستند. وقتی بدون رضایت فردی او را در موقعیتی قرار میدهید و یا مجبور به پاسخگویی درباره مسالهای میکنید، در واقع به او خشونت کردهاید و وی را مورد آزار قرار دادهاید. این خشونتها میتوانند حضوری، در فضای مجازی، پشت تلفن، با نوشتن یا ارسال پیامی صوتی و...انجام شود.»
برخلاف آنچه تصور میشود، خشونت و آزار جنسی طیف بسیار گستردهای از رفتارها، کلامها و اظهارنظرها و نگاههای توهینآمیز و آزاردهنده، قرار دادن شخص در موقعیتی ناخواسته که باعث اعمال فشار روانی میشود، خشونتها و آزارهایی که فرد به واسطه جنسیت و یا گرایش جنسی خود تجربه میکند تا خشونتها و آزارهای فیزیکی را در بر میگیرد.
یکی از خشونتها و آزارهایی که صدف و میدا بسیار با آن مواجه میشوند، به رسمیت شناخته نشدن رابطه عاطفی و جنسی آنها است. بارها از آنها پرسیده شده است که آیا شما یک رابطه واقعی دارید؟ حالا تعریف رابطه واقعی چه میتواند باشد؟!
صدف میگوید: «این قضاوت و اظهار نظرهای بیجا و بیمورد درباره خصوصیترین بخش زندگی و رابطه ما، خشونتی است که روزانه و به دفعات تجربه میکنیم؛ اتفاقی که در دنیای واقعی به ندرت میافتد، یا بهتر است بگویم نمیافتد. اما در فضای مجازی به هر دلیلی افراد به خودشان اجازه میدهند که به حریم خصوصی زندگی ما تجاوز کنند. در فضای مجازی با حجم بیشتری از خشونت روبهرو هستیم و ممکن است در یک ساعت مثلا ۵۰ پیام توهینآمیز و خشونتآمیز دریافت کنیم.»
آنها دلیل اکثر این خشونتها را ناشی از نظام مردسالارانه و تفکر غالب در جامعه از جایگاه قدرت میدانند. تعاریف و پیشفرضهایی که نظام مردسالاری برمحور مردانگی برای روابط عاطفی و جنسی افراد تعریف کرده است، باعث میشوند زنان تنها موجوداتی برای لذت مردان تعریف شوند. در چنین فضایی، تلاش برای اثبات خود و به رسمیت شناخته شدن رابطه آنها به عنوان دو زن، یک پروسه بسیار فرسایشی و خستهکننده است.
آنها نه تنها خشونتهایی که زنان به واسطه زن بودن در جامعه ما متحمل میشوند را تجربه میکنند بلکه به دلیل گرایش جنسی و زندگی مشترکشان مورد آزار و خشونتهای مضاعفی قرار میگیرند:
«پیامهایی از افرادی دریافت میکنیم که ما را تهدید به آزارهای جنسی و تجاوز و حتی اسیدپاشی میکنند. با وجودی که در ایران زندگی نمیکنیم اما دیدن و شنیدن این پیامها نیز برایمان بسیار تکاندهنده و وحشتناک است. دامنه خشونتهایی که تجربه میکنیم، از توهین و تعرض کلامی به بدنهای ما تا تفکری که وجود و حضورمان را به عنوان یک زوج همجنس به رسمیت نمیشناسد، گسترده است.»
میدا با آگاهی از عواقب احتمالی، از تصمیم برای شروع فعالیتهایشان اینطور میگوید: «وقتی که تصمیم به فعالیت گرفتیم، با عواقب آن نیز آشنا بودیم. این فعالیت را برای بچههایی که در داخل ایران هستند، آغاز کردیم اما میزان آزار و خشونتی که با آن مواجه شدیم، بیشتر از آن چیزی بود که انتظار داشتیم و متاسفانه تنها محدود به فضای مجازی نیز نبود. با وجودی که در کشوری آزاد زندگی میکنیم که رابطه ما به عنوان یک زوج همجنس به رسمیت شناخته میشود ولی اینجا هم از سوی برخی از افراد ایرانی مورد توهین و آزار قرار گرفتهایم و این امر نگرانی ما را تا حدی افزایش میدهد. همین که ما در شرایطی هستیم که باید نگران امنیت خود باشیم، این خود نوعی از خشونت است که تجربه میکنیم.»
آنها در پاسخ به این پرسش که چرا افراد رنگینکمانی بیشتر در معرض خشونت قرار دارند، اینگونه پاسخ میدهند: «معمولا هر گروه در اقلیت و به حاشیه رانده شدهای بیشتر مورد ظلم قرار میگیرد. به این دلیل، وقتی جامعه و فرهنگ پذیرای تو نیست و قانونی نیز برای حمایت وجود ندارد، افراد راحتتر میتوانند به تو ظلم و اعمال خشونت کنند. دلیل دیگر میتواند ترسهای درونی شده خودمان نیز باشد که باعث ایجاد احساس بیارزش بودن در ما میشود و اینکه نتوانیم از خودمان در مقابل خشونت و ظلم دفاع کنیم. ما بیشترین خشونت را از سمت مردان تجربه میکنیم. انگار با دیدن رابطه دو زن، مردانگی آنها به خطر افتاده است. اما متاسفانه باید بگوییم که خشونتهای بسیاری را نیز از سمت اعضای جامعه رنگینکمانی تجربه کردهایم؛ افرادی که با آنها احساس و دردهای مشترک داریم و این برای ما از هر چیز دیگری ناراحتکنندهتر است.»
صدف ومیدا معتقدند که در قدم اول برای مبارزه با این آزارها و خشونتها، میبایست متحد بود: «خشونت معمولا صدای بلندتری دارد. معمولا پیامهای منفی بیشتر دیده میشود. چه قدر خوب است که افراد دیدگاه مثبت خود را در برخورد با موضوعی که با آن موافق هستند، بیان کنند تا مانعی باشد برای پیامهای آزاردهنده و منفی. اینگونه میتوان این انرژی مثبت را بیشتر انتشار داد. نکته با اهمیت دیگر، آموزش است. با آموزش صحیح درباره مسایل جنسی و جنسیتی، میتوان میزان این خشونتها را کاهش داد. افراد از چیزی که درباره آن اطلاعی ندارند، میترسند و ممکن است عکسالعمل خشونتآمیز داشته باشند اما با آموزش میتوان این مساله را تا حد زیادی کاهش داد.»
آنها میگویند: «ما در شبکههای اجتماعی کوییرکده کامنتها و پیامهای منفی افرادی که خشونت و نفرتپراکنی میکنند را به سرعت حذف میکنیم، به این دلیل که از ابتدا هدف ما ایجاد فضایی آرام و امن برای مخاطبانمان بوده است. متاسفانه پلتفرمهای شبکههای اجتماعی در اکثر مواقع، خشونتها، آزارها و توهینهای انجام شده به زبان فارسی را در صورت ریپورت کردن به درستی تشخیص نمیدهند و با آنها برخورد نمیشود. ما فکر میکنیم بسیار اهمیت دارد که افراد فعال در سازمانهای حقوق بشری این موضوع را مطرح کنند تا شبکههای اجتماعی فارسی زبان نیز محل امنی برای افرادی باشند که از آنها استفاده میکنند.»
زندگی مشترک صدف و میدا در کنار رابطه عاشقانهای که با هم دارند، باعث شده است تا بتوانند در این مسیر استوارتر و با قدرت بیشتری ادامه دهند و در برابر همه آزارها و خشونتهایی که روزانه با آنها مواجه هستند، مقاومت کنند و فضا را برای خود و مخاطبانشان تبدیل به فضایی سالمتر و آرامتر کنند و قدمهای مثبتتری در جهت آگاهی جامعه و بهبود کیفیت زندگی افراد رنگینکمانی بردارند.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر