ترانه مسکوب
یکصد و سی و یکمین شب از شبهای مجله بخارا اختصاص داشت به بزرگداشت صدسالگی دکتر پرویز ناتل خانلری که عصر شنبه 16 شهریور ماه 1392 برگزار شد. برای برپایی مراسم، بنیاد فرهنگی هنری ملت، دایرهالمعارف بزرگ اسلامی، بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار و گنجینه پژوهشی ایرج افشار همکاری داشتند و چهره های برجسته ای چون شفیعی کدکنی، نجف دریابندری، شهرام ناظری، حسن انوری، عبدالمجید ارفعی، عبدالرحیم جعفری، محسن باقرزاده، خجسته کیا، داریوش شایگان، پوران صلح کل، منوچهر پارسادوست به یاد خانلری گرد هم آمده بودند.
علی دهباشی، مدیر مجله بخارا، دربارۀ برپایی این شب در آغاز مجلس گفت که مجله بخارا ویژه نامه ای به صدمین سال تولد استاد خانلری اختصاص داده است. وی در اشاره به کارنامه استاد نقش او را در طرح مباحثی چون «زبان شعر»، «ساختمان شعر» و «موسیقی شعر» ستود و گفت این مباحث به نقد شعر ایران معنا و مفهومی علمی و امروزی بخشید. بعلاوه، حمایت خانلری از شعر و هنر نو در مقالههای «سخن»، مجلة دانش و هنر و ادبیات امروز، روشن کردن مفهوم نواندیشی و تجددخواهی در هنر و ادبیات و برشمردن خاماندیشیها، آسانگیریها و بیمایگیهای نورسیدگان و تعصب کهنهادیبان در اعتلای ادب فارسی نقش بازی کرد.
خانلری در معرفی مؤثر نویسندگان و شاعران پیشرو جهان و مکتبهای مدرن ادبیات و هنر جهانی و نمایندگان آنها و ترجمه و تفسیر نمونههایی از آثار ایشان سهم داشت و طرح بحثهایی دربارة موسیقی کلاسیک و همچنین معرفی سبکهای گوناگون نقاشی مدرن جهان و آشنا کردن خوانندگان «سخن» با آثار نقاشی مدرن را شروع کرد که تازگی داشت.
در کنار توجه به مسائل مدرن و معاصر، خانلری به تحقیق در ادبیات قدیم ایران با روش و منظر و معیار نو و شیوه علمی و انتقادی جدی بود و نقش بزرگی در تحقیق انتقادی در عروض فارسی و ابداع طرحِ تازهای با روش علمی برای شناختن وزنها و بحرهای شعر فارسی دارد.
او نخستین مباحث زبانشناسی نوین را در زبان فارسی مطرح ساخت و تحقیق همه جانبه ای در باره تاریخ زبان فارسی و تحولات آن آغاز کرد که امروز در سه جلد در اختیار علاقه مندان است. او در این کار پیشگام بود چرا که تحقیقی چنین بر پایة علم زبانشناسی و تبحر در زبانهای ایرانی در زبان فارسی مسبوق به سابقه نبود.
تألیف دستور زبان فارسی که نخستین بار بر بنیاد اصول نوین زبانشناسی صورت گرفت نتیجه توجه او به زبان به صورت علمی بود.
خانلری در تصحیح انتقادی متون قدیم فارسی هم فعال بود و متون متعدد را ویرایش و تصحیح کرده است. از آن میان سمک عیار یادکردنی است. ولی کار بزرگ او تصحیح دیوان حافظ است که به حافظ خانلری مشهور است.
در کنار همه اینها استاد خانلری به ترجمة آثار معتبر هم توجه داشت و از قلم ترجمه هایي مانند دختر سروان از الکساندر پوشکین و شاهکارهای هنر ایران از آرتور اپهام پوپ و تریستان و ایزوت از ژوزف بدیه و چند نامه به شاعری جوان از راینر ماریا ریلکه باقی مانده است.
او از کسانی است که در نهادسازی هم دست داشت. بنیان نهادن بنیاد فرهنگ ایران و خدماتش در طرح پیکار با بیسوادی از آن شمار است. چنانکه خود مجله سخن را هم باید از این شمار دانست. نویسندگانی چون صادق هدایت، بزرگ علوی، صادق چوبک، جلال آلاحمد، غلامحسین ساعدی، بهرام صادقی و جمال میرصادقی و همچنین شاعرانی مانند فریدون توللی، گلچین گیلانی، نادر نادرپور، هوشنگ ابتهاج (ه .ا. سایه)، فریدون مشیری و شفیعی کدکنی از راه مجلة سخن شناخته شدند یا انتشار آثارشان نقش مهمی در ادب معاصر بازی کرد.
دکتر فتحالله مجتبایی از سردبیران دایره المعارف بزرگ اسلامی از شروع آشنایی و دیدارش با خانلری گفت: «من در روزگار جوانی نخست با شعر « عقاب» با نام خانلری آشنا شدم و سپس در سالهای 1329 و 1339 در کلاس درس زبانشناسی دانشکده ادبیات آن روزگار با خود او. این آشنایی در آغاز آشنایی استاد و شاگرد بود و به تدریج با ارتباط نزدیکتر و شرکت در جلساتی که در باغچۀ پرصفای او در چهار راه حسابی تجریش تشکیل میشد به دوستی دیرپایی انجامید که تا زمان مرگ او ادامه داشت. خانلری آن سالها بیشتر خانلری شاعر بود. از دوستان و معاشران صادق هدایت، مجتبی مینوی، مسعود فرزاد، بزرگ علوی و اشعارش از سالهای 1312 و 1313 در مجلات منتشر میشد. شعر « ماه در مرداب» او که در سال 1316 و در بیست و چند سالگی او سروده شده، هنوز بعد از هفتاد و چند سال تازه و بدیع است، موزون و مقفاست. اما ساختاری جدید و بیسابقه دارد. شعر خانلری در شعر کسانی چون توللی و نادرپور و فریدون مشیری بیتأثیر نبوده است.»
پس از آن نوبت به دکتر حورا یاوری از سردبیران دانشنامه ایرانیکا رسید که در بخشی از سخنانش از محققانی که در باره دکتر خانلری نوشته اند یاد کرد. خانم یاوری گفت: «آقای شفیعی کدکنی در نوشتههایشان مفصلاً نظریات دکتر خانلری را درباره شعر و عروض فارسی و ناسازگاریهای که به نظر دکتر خانلری بین ساختار شعر فارسی و عروض عربی وجود داشت برشمردهاند. آقای دکتر پارسی نژاد بیشتر به تأثیر دکتر خانلری در شکل گیری نقد و تفکر انتقادی در تاریخ ایران پرداختهاند و آقای دکتر رستگار فسایی شرح احوال و آثار دکتر خانلری را در سال 2000 منتشر کرده است.»
از دیگر کسانی که در باره خانلری نوشته اند و با او دوستی داشته اند استاد فقید ایرج افشار است. علی دهباشی بخشی از متن زنده یاد افشار را دربارۀ دکتر خانلری قرائت کرد:
خانلری در سالهای 1321 ـ 1323 که من (افشار) شاگرد رشتة ادبی دبیرستان فیروزبهرام بودم دبیر بعضی از درسهای رسمی و در حقیقت مربی ذوقی چند تنی بود که در آن مدرسه به ادبیات علاقهمندی بیشتری داشتند. محمدعلی حکیم الهی، ذبیحالله صفا، محمدحسین مشایخ فریدنی، جواد تربتی، عبدالرحیم نبهی، ابراهیم کوکلان، عبدالله رهنما و فروغان تا آنجا که در یاد دارم معلمان درسهای دیگر در رشتة ادبی بودند.
خانلری دبیر متن ادبی بود. نامش برای دانشآموزان تازگی داشت، چرا که نه معنای ناتل را میدانستیم و نه محملی برای خانلری بودن او مییافتیم. تا اینکه روزی گفت ناتل نام آبادی کهنی است که نیاکانم از آنجا بودهاند و خانلر نام نیایم اعتصامالملک بوده است که در دورة ناصرالدین شاه در دیوان سمت استیفا و انشاء داشته.
برای ما، در روزگاری که ایران چهرة تازهای یافته بود و روزنامههای رنگارنگ منتشر میشد و گاهی بوی سیاست و قضایای اجتماعی از دامنة میدان بهارستان به فضای مدرسه میرسید، ساعتهای درس مردی که گرمزبان و تازهسخن بود و لابلای شرح و تفسیر مشکلات متنهای خشک پیشینه، گفتههایی از ادبیات جهانی میآورد و سخن گذشتگان را در ترازوی نقد و سنجش ارزششناسی میکرد کاملاً تازگی داشت. لحن کلامش از خستگی درس میکاست و بر جویایی و کنجکاوی ما بسیار میافزود.
هرچه مرحوم محمدعلی حکیم الهی (مدرسی بود دوستداشتنی از طبقة دانشمندان سنتی) پیر بود و فرتوت، خانلری برای ما جوانی بود شاداب و تازهنفس، باریکاندام و ظریف. هرچه مرحوم جواد تربتی بدلباس و بیقید و خمیدهقامت بود، او آراستهپوش و پاکیزه و سرومانند بود. تنها معلمی بود که «پاپیون» میزد و آن هم هر روز به یک رنگ. اغلب روزنامه و مجلة فرنگی در جیبش دیده میشد و گاهی هم کتابهای فارسی در دستش بود. چابک و تیز راه میرفت . معلمی را در رشت آغاز و تجربه کرده بود. در تهران، در مدرسة ارامنه هم که نزدیک به فیروزبهرام بود درس میگفت.
در تدریس آسانگیر نبود. رفتار معلمی را نیک میدانست. دانشآموزان را به بطالت عادت نمیداد. خوشسخنی و تازهدلی او موجب آن بود که چون درس پایان میگرفت، اگر درس آخر بود، دو سه نفری با او به راه میافتادند تا از صحبتهای غیردرسی او لذت ببرند. معمولاً از مدرسه به سوی خیابان استانبول میرفت تا خود را به همنشینان کافة فردوسی برساند. اولین بار در همان راه بود که نام صادق هدایت را از زبانش شنیدم.
یکی از روزها، که موقع امتحان پایان سال ما بود، خانلری با چند عدد دفترچه مانند همان که کلمة سخن به رنگ آبی روی آنها خوانده میشد به مدرسه آمد پس از اینکه جلسة امتحان پایان گرفت و دو سه تنی با او همراه شدیم پرسیدیم این کتابها چیست؟ گفت مجلهای است به نام سخن که با همکاری آقای ذبیحالله صفا ماهانه چاپ خواهیم کرد. مجلهای خواهد بود خاص ادبیات.
مجلة سخن در آغاز از سوی جامعة لیسانیسههای دانشسرای عالی منتشر شد (خرداد 1322). صفا صاحبامتیاز بود و خانلری سردبیر و مدیر. بهایش یکی دوازده ریال بود. از میان یاران مدرسه تورج فرازمند و سیروس ذکاء بیش از دیگران به سخن روی آوردند و مروج مجله بودند. تورج مدتی دفتر اداری سخن را راه میبرد.
از شمارة دوم نام خانلری به تنهایی بر روی مجله چاپ شد، زیرا به سن سی سالگی رسیده بود و خودش توانست امتیاز سخن را بگیرد.
سپس دکتر عبدالسمیع که با تخلص شهرام سرمدی شعر میگوید، شعری را که خود سروده بود به دکتر خانلری تقدیم کرد و پس از آن نوبت به دکتر ایرج پارسی نژاد رسید تا از استادش سخن بگوید. او با سپاسگزاری از دکتر شفیعی شروع کرد:
«لازم میدانم از سهم استاد دکتر شفیعی کدکنی که در واقع بانی این مجلس بودهاند به مناسبت یکصدمین سال تولد استاد، یاد بکنم و حق هم چنین است. بدون تردید استاد شفیعی کدکنی ممتازترین شاگرد استاد خانلری هستند. ایشان بیتردید میراث علمی و ادبی آن بزرگوار را به کمال رساندهاند و آبرو و حیثیت فرهنگ و ادبیات شعر معاصر فارسی هستند.»
دکتر پارسی نژاد میراث علمی و ادبی خانلری را با تکیه بر سه اثر ممتاز او شرح داد یعنی تحقیق انتقادی در عروض فارسی، تاریخ زیان فارسی و سوم دستور زبان فارسی.
او گفت که تحقیق انتقادی در عروض فارسی رساله دکترای دکتر خانلری است و زیر نظر ملکالشعرای بهار و استاد فروزانفر نوشته شده است. در کتاب تاریخ زبان فارسی خانلری با اشرافی که به زبانشناسی تاریخی و تئوریهای زبانشناسی امروز داشت، سیر تاریخی زبان فارسی را در ایران و در قلمروهای خارج از ایران کنونی در طی قرون مختلف بررسی کرد. و نهایتا کتاب دیگر دکتر خانلری که به او اعتبار علمی میدهد دستور زبان فارسی است. دکتر خانلری برای تألیف این کتاب زبان زنده امروز را ملاک قرار داده است و نه زبان ادبی را. برای آنکه ادبای ما متوجه تحول زبان نبودند و خانلری معتقد بود که دستور زبان باید بر اساس زبان زنده گفتار نوشته شود.
سپس دکتر محمد سرور مولایی از استادان ادب فارسی که اصالت افغانی دارد از خاطرات خود با دکتر خانلری حکایت کرد و پس از آن نوبت به عبدالکریم تمنا، شاعر افغان، رسید که شعری را به یاد استاد خواند و از زبان حافظ خانلری را بهترین مصحح دیوان او و برتر از دیگر مصححان حافظ معرفی کرد:
گفت خواجه جهدشان مشکور باد
باد هر یک شادکام و کامیاب
بود هر یک را مراد و آرزو
تا کند از نادرستی اجتناب
لیک کار در خور و نغز و بدیع
کرد بیشک شاعر شعر "عقاب"
و ترانه خانلری آخرین سخنران بود که دربارهی پدرش و میراث های بازمانده و منتشر نشده او چنین گفت:
حافظۀ قوی پدرم باعث شد که یادداشتهایی که به اثری منتهی نشده باشد از خود باقی نگذارد. در هنگام مطالعه در حاشیه کتاب گاهی علامت ضربدری گذاشته و یا ورقه کاغذی صفحهای را مشخص کرده است. خودش میدانست که آنها به چه نکتهای مربوط است و در کدام قسمت کتابخانه جای گرفت. حاشیهنویسی دیگری از او در دست نیست.
بعد از کنارهگیری از فعالیتهایش خاطراتی را نگاشته است که شامل خاطرات کودکی و جوانی تا گزارشهایی از مشاغل مختلف و همچنین از سفرهای متعددش به آمریکا و روسیه و کشورهای همسایه است. برگزیدهای از این خاطرات در یادوارهای با عنوان قافله سالار سخن چاپ شد و در ویژه نامه مجله بخارا نیز نقل شده است. شخصاً به طور کامل آنها را در کامپیوتر بازنویسی کردهام و امیدوارم که روزی به چاپ برسد.
نامهها بخشی دیگر از نوشتههای درخور توجه است. البته پدرم خیلی اهل نامه نگاری نبود و به خصوص هیچگاه کپی از آنها برنمیداشت. خوشبختانه بعضی از مخاطب نامههایشان را حفظ کردهاند و بعضی از آنها نیز به چاپ رسیده که گاهی نمونه زیبایی از نثر او و همچنین از طنز او به یادگار مانده است.
ولی مجموعه قابل توجهتر نامههایی است که در سفر اولی که در سال 1327 پدرم به پاریس رفته بود به مادرم نوشته است. این نامهها از همان تاریخ در قفسه مادرم نگه داری شده بود و شاید خودش هم از وجود آنها خبر نداشت. بعد از فوت مادر و دستیابی به این بسته، آنها را به ترتیب تاریخ تنظیم کردم و مشخص شد که تقریباً به مدت یک سال هر هفته در روز معین نوشته شده و مجموع آنها سفرنامه این دوران را تشکیل میدهد. نکتههای بسیار از مشاهدات و جریان کارهایش نگاشته شده که در ضمن برای من که آن زمان دو سه ساله بودم جریان زندگی خانوادگی آن زمان ما را بازگو میکند. نسخهای از این نامهها را در اختیار آقای ایرج پارسی نژاد گذاشته بودم که گزارش زیبایی در همین شماره مجله بخارا عرضه کردهاند.
در پایان مراسم بزرگداشت صدسالگی خانلری، صدیق تعریف به غزلخوانی از حافظ پرداخت و کتابهای شاهنامه فرودسی و خمسه نظامی از سوی دایرهالعمارف اسلامی به سخنرانان اهدا شد.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر