20سال پیش را یادتان میآید؟ 10سال پیش را چطور؟ دسترسیتان به اینترنت چقدر بود؟ وبسایتهای خبری را دنبال میکردید؟ به وبسایتهایی که مطالب متنوع و عمومی داشتند سر میزدید؟ چند تا وبلاگ میخواندید؟ عضو فیسبوک بودید؟ توییت میکردید؟ تلفن همراهتان امکان خبرخوان داشت؟
اطلاعات در دنیای امروز دیگر منتشر نمیشود، منفجر میشود. هیچ چارهای هم برای ما نمانده جز این که هر روز در میانه این انفجار بدویم؛ از خبری به خبر دیگر. گاهی تنها میرسیم تیترها را بخوانیم. گاهی هم لید را میخوانیم تا بفهمیم هیچ خبری نبوده. قرارهم نیست همه چیز جدی باشد. انواع و اقسام اطلاعات هست که میشود دنبال کرد. از خواندن «استتوس» یک دوست در فیسبوک گرفته تا «لایک» زدن یک عکس در «اینستاگرام»؛ از گپی در یک «چت روم» تا دیدن یک کلیپ خندهدار در «گوگل پلاس».
یا یک تیتر تحریک کننده کنجکاوی ما را میکشاند به خواندن مطلبی در مورد این که ایرانیها هفت هزار سال پیش اولین مدل کامپیوتر را اختراع کرده بودند یا دارچین بر هر درد بی درمان دواست؛ گل بو کنید تا باهوش شوید یا توالت خانهتان را با نوشابه بشویید. این بخشی از موج همان انفجار اطلاعاتی است. در سرعت چرخش این روزهای اطلاعات، سخت است به هر مطلبی به دیده تردید نگاه کرد و به کنکاش پرداخت. به گفتهای، فاصله ما با دانستن تنها یک «کلیک» است. ولی این دانستن الزاما به معنی آگاه شدن نیست.آنچه در گذشته برای یافتنش ساعتها باید در کتابخانهها جستوجو میکردیم، امروز در هر گوشه و کنار اینترنت یافت میشود. ولی چقدر از آنچه میخوانیم و میبینیم درست است؟
شاید نام بسیاری از آن مطالبی که در اینترنت میبینیم و شگفت زدهمان میکنند، ما را به حسرت وامیدارند، افسوس و یا غرور، بشود «خرافات عصر اینترنت» دانست. به مدد سرعت اینترنت و شبکههای اجتماعی، به راحتی منتشر و هزاران بار خوانده میشوند. خرافات را اگر باورهای بیمبنا بدانیم که هرگز محک زده نشدهاند و از روی خیال، آرزو و یا اعتماد به وجود آمدهاند، مطالب بسیار و حتا عکسهای فراوانی در اینترنت یافت میشوند که خرافات به حساب میآیند. شاید تفاوت مهم دوره معاصر با گذشته سرعت انتشار باشد. چند دهه پیش مطلبی دهان به دهان میگشت تا گسترش یابد. وسایل ارتباط جمعی مانند رادیو و تلویزیون هم از سوی یک مدیریت مرکزی اداره میشدند و تا حد زیادی ناچاربه قبول مسوولیت در برابر مطالب منتشر شده خود بودند. اما این روزها هر نفر یک رسانه است. حتا اگر مطلب بیمبنایی از سوی گروهی به ظاهر معتبرهم منتشر شود، پیش از این که بتوان اصلاحیهای به آن زد، به چند زبان دیگر هم ترجمه شده است. به خاطر سرعت گردش اطلاعات، با نگاه کردن به یک تیتر، خبر مورد نظر خود را یافتهایم و چه بسا آن را بارها هم نقل کنیم تا زمانی که به اشتباه بودن آن پی ببریم، شاید هم نبریم.
به تازگی خبری منتشر شد که در رسانههای فارسی زبان هم بازتاب فراوانی یافت. خبر این بود:« تا سال ۲۰۵۰ مسلمانان اکثریتجمعیت انلگلستان را تشکیل خواهند داد.» مشابه این خبر در مورد سایر کشورهای اروپایی هم در اینترنت منتشرشد. با دنبال کردن وبسایتهای خبری و اجتماعی انگلستان، دیدیم که این خبر در خود این کشورهم بارها نقل شد و مورد بازدید قرار گرفت. ولی آیا چنین است؟
شبکه چهار تلویزیون انگلستان وبلاگی دارد به نام «حقیقت سنج». این وبلاگ البته بیشتر به سراغ سیاستمداران و ادعاهای آنها میرود ولی در این مورد، درستی این ادعا را سنجید. حقیقت این است که از جمعیت نزدیک به 60 میلیون نفری این کشور، دومیلیون و ۷۰۰ هزار نفر مسلمان هستند که این رقم برابر با ۴.۸درصد کل جمعیت انگلستان میشود. براساس آمار،12سال پیش تنها یک میلیون و 600هزار نفر در این کشور دین خود را اسلام گزارش کرده بودند (۳درصد جمعیت). برخی نتیجه گیری کردند که به خاطر میزان زاد و ولد در بین اقلیت مسلمان و کاهش شدید آن در میان بقیه جمعیت، دستکم از 40 سال دیگر بیش از نیمی از مردم انگلستان مسلمان خواهد بود. ولی حقیقتهای دیگری هم وجود دارند. براساس اعلام شورای مسلمانان بریتانیا، آمار سال ۲۰۰۱ مبنای واقعی نداشت چون بخشی از جمعیت مسلمان این کشور دین خود را اعلام نکرده بودند و شمار واقعی جمعیت مسلمان در آن زمان بیشتربوده است. دیگر این که نرخ تولد در میان مسلمانان هم رو به کاهش است. در حال حاضر نرخ میانگین تولد فرزندان برای هر زن مسلمان در انگلستان عدد ۳ است و پیش بینی میشود تا سال ۲۰۳۰ این عدد به ۲.۵ برسد. این عدد برای هر زن غیر مسلمان در این کشور ۱.۸ فرزند است. خلاصه این که تا سال ۲۰۵۰ و با روند مورد پیش بینی، جمعیت مسلمانان شاید حتا به ۱۰درصد هم نرسد.
در زبان فارسی هم وجود وبسایتها و وبلاگهایی که درستی مطالب را بسنجند، روشنگرانه خواهد بود. با وجود چنین وبسایتهایی، هم میتوان ادعاهای سیاستمداران را سنجید و هم خرافات اینترنتی را محک زد. سیاستمداران عادت دارند به دادن آمار و ادعاهای گوناگون تا مقبولیت بیشتری پیدا کنند؛ یکی از آنها از تولید انرژی هستهای در آشپزخانه گفت تا این که مهندس است و همه چیز را میداند. خرافات اینترنتی اصطلاح معروفتری هم دارند: «افسانههای شهری». این روزها بازار این افسانهها در اینترنت فارسی به شدت گرم است و شبکههای اجتماعی، به ویژه فیسبوک محل عرضه انواع گوناگون آنهاست.
راستی وبسایت «گمانه»و صفحه فیسبوکی مربوط به آن، یعنی «ستاد مبارزه با چرندیات» را دیدهاید؟
اگر به داستان عکس استفاده شده برای این مطلب هم علاقه مند هستید، گزارش وبسایت دیده بان حقوق حیوانات و مطلب مفصلتری که در وبلاگی که آدم کنجکاوی به اسم حامد مینویسد را بخوانید.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر