«اگر تحريمها به کمک نيامده بودند، حتا اگر گروههاي سياسي رقيب کارگزاران، اعم از اصلاحطلب يا اصولگرا، ميتوانستند راه قاطع و قانعکنندهاي براي حل بحران کشور پيشنهاد کنند، ميشد کشور را بار ديگر به کارگزاران نسپرد، اما مجموعه دلايل بيروني و دروني، کشور را به تکرار بيپرده گزينه کارگزاران رسانده است... . جوان مسلمان با فهم درست از اصولگرايي/مصلحتگرايي، شرايط زمانه و حال و هواي مردم، ميتواند حکمت سياست کنونی را درک کند، رسالت ولايت فقيه را بفهمد، و با آن به روش سازندهاي همراه شود ... . تشخيص آستانههاي مشروع تعديل واقعبينانه آرمانها، از شوون انحصاري فقيه جامعالشرايط، موسوم به ولي فقيه است ... . اگر جوان مسلمان، حساسيت شرايط را درک نکند، روزگار امروز مردم مصر را نبيند و به يکي از دو طريق مخرب گرفتار شود، رقابتهاي سياسي به آستانههاي آنارشي مصري سقوط خواهند کرد.»
این صد و چند کلمه، چکیده تازهترین توصیه روزنامه رسالت است به بچه حزبالهیهایی که به بیان نویسنده در «جوي از سرخوردگي و بلاتکليفي» گرفتار شدهاند.
این فضای فکری ویژه را این روزها میتوان در فضای وبلاگستان این طیف هم مشاهده کرد. سکوت، رخوت، کوتاه نوشتههای بیربط، تحلیلهای غیرسیاسی و ...، فضای کلی مورد توجه وبلاگ نویسهای حزبالهی است. در وبلاگگردی این هفته، ابتدا سراغ «حسین قدیانی» برویم که حالا پس از تعطیلی روزنامه تندروی «وطن امروز»، نوشتههایش را در روزنامه «جوان» که وابسته به سپاه است، منتشر میکند. البته روزنامه کیهان هم همیشه خانه دوم اوست. او با توصیف اصلاحطلبان به عنوان «افراطیهای پناه گرفته در پس شعار اعتدال» به نقل از چهرههای اصلاحطلب، از دشواری کار حسن روحانی نوشته و اینکه آنها براین باورند به دلیل کارهایی که احمدینژاد کرده، «تا دولت جدید بخواهد اشتباهات دولت پیشین را اصلاح کند، خودش چند سال زمان میبرد. بنابراین، باید سطح توقع از روحانی را با توجه به ندانمکاریهای احمدینژاد، به اندازهای پایین آورد که هرگز انباشت مطالبه عمومی انجام نشود». او در این یادداشت به دفاع از دولت احمدینژاد پرداخته و خطاب به حامیان حسن روحانی، نوشته است: « صرف نظر از رویی که دارید، ما نیز بر این باوریم کارتان سخت است؛ بسیار سخت! شما بنا به اعتراف ناخواسته خودتان، تا بخواهید به گرد پای خدمات دولتین نهم و دهم برسید، کارتان بسی دشوار است. اما به راستی، با چه رویی ادعا میکنید که ویرانهای از احمدینژاد تحویل گرفتهاید ... . بعضیها محاسنشان را رنگ میکنند، خیال میکنند ما را هم میتوانند رنگ کنند! عالیجنابان! از این زاویه که باید اندازه احمدینژاد کار کنید، حتما کارتان سخت است، اما میدانید کار کدام دولت، در واقع کار طاقت فرسایی بود؟! کار آن دولتی که به جای تبریک و تعامل و دوستی، مقابل فتنه همین امثال شما قرار گرفت، لیکن با کمک ولایت و ملت، فتنه را پس زد و بی وقفه کار کرد و کار کرد و کار کرد ... هی داد بیداد! هی داد بیداد از تفرق اصولگرایان که چه دولت راستگویی تحویل ما داد… واقعا هی داد بیداد!».
«وحید یامین پور»، روزنامهنگار نزدیک به جبهه پایداری هم در سایت شخصی خود به رویکردهای فرهنگی دولت حسن روحانی توجه کرده و نوشته است: «من سرهنگ نیستم، یک حقوقدان هستم. این جمله معروف دکتر حسن روحانی است که به نظر بسیاری ورق را در مناظرههای انتخاباتی برگرداند. اما این تنها یک جمله معمولی نیست؛ من سرهنگ نیستم، دالّ مرکزی، گفتمانی است که اقتضائات بسیاری را در حوزه فرهنگ و هنر موجب میشود.» وی که از جمله حامیان سعید جلیلی در انتخابات بود، مدعی شده که انتظارهای اهل فرهنگ ایران از حسن روحانی این است: «رییس جمهور محترم و وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در مورد یک واقعیت غیرقابل انکار باید موضع روشنی بگیرد؛ مفهوم جنگ نرم یا استعمار فرانو و تخصیص میلیونها دلار بودجه امریکایی برای نفوذ و اثرگذاری فرهنگی و هنری در ایران واقعیتی است که آگاهان به آن اذعان میکنند. فرار برخی اصحاب فرهنگ و هنر و پیوستنشان به سرویسهای جاسوسی و یا رفتارهای سیاسی افراطی و تندشان علیه کیان نظام و فرهنگ دینی اتفاقی است که کم رخ نداده است و شاهدی است بر اینکه نظارت پیشینی و پسینی بر آثار و محصولات فرهنگی یا عملکرد اصناف ناشی از توهم توطئه یا از سر تنگنظری نیست. از سویی در قضاوت عملکرد مدیران فرهنگی، اقشار ذی نفوذ مانند روحانیون، اساتید حوزه و مراجع عظام تقلید و ائمه جمعه هم موثرند و اتفاقا سابقه سیاسی رییس محترم جمهور و وزیر محترم فرهنگ نشان میدهد که به ملاحظات و دغدغههای این طیف توجه ویژه دارند.»
اما درخواستهای وبلاگنویسهای حزب اللهی از حسن روحانی تنها در سطح کلان یا تعیین راهبردهای کلی نیست؛ برای نمونه، «محمود خرمآبادی» در وبلاگ خود نامهای به حسن روحانی نوشته و تاکید کرده که چون یک طلبه علوم دینی است، پس مجری شرع مقدس شود و بدون خجالت کشیدن، این موارد را پیگیری کند: «یکبار در خبرهای تلویزیون دیدم که ماهیگیری با یک شوکر برقی ماهیها را میکشت و سپس آنها را از روی آب جمع میکرد. یعنی که حرام کردن حلال خدا در مملکت اسلامی... . این مرغهایی که میخوریم ذبحشان دستگاهی است. نظر حضرت امام روح الله به مردار و نجس و حرام بودن چنین گوشتهایی است که با دستگاه ذبح میشوند، ولو مسلمان دکمه را بزند، ولو در حین زدن دکمه «بسمالله» بگوید و دستگاه رو به قبله باشد! میگویند اطمینانی به ذبح شرعی گاو و گوسفند هم نیست در این مملکت. MOVE FREE نام یک مکمل غذایی است. روی قوطیاش نوشته بود که از گاو یا خوک فرآوری میشود. این مکمل در بازار هست. خودم در (خیابان) 13 آبان دیدم. محمدسعید پروین از رفقا، یک بار زنگ زد که در فروشگاه نزدیک منزلشان – که از قضا زنجیرهای است - گوشت بستهبندی شده کوسه میفروشند! عکس هم گرفته است! البته مکملهای تهیه شده از کوسه هم در بازار کم نیست. منبع ژلاتین مشخص نیست. از کجا اطمینان میدهید که شرکتهای آلمانی و آمریکایی از گاوی که مطابق شرع اسلام ذبح شده است برای ما ژلاتین میسازند؟ تنها در صورت خطر مرگ و برای نجات زندگی نفس محترمه میشود در شرایط خاص حرام خدا را حلال کرد چون خودش گفته. اما چرا تا بچهای به دنیا می آید باید ویتامین و تببر و ضد سرفه بخورد که با حلال الکل تهیه شدهاند؟»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر