close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

یک فنجان چای در نروژ، یک فتوا در تهران

۲۱ مرداد ۱۳۹۲
بهترین های شهروند خبرنگاری
خواندن در ۷ دقیقه
یک فنجان چای در نروژ، یک فتوا در تهران
یک فنجان چای در نروژ، یک فتوا در تهران

ساعاتی از ظهر گذشته، در یک روز جمعه گرم تابستانی، مردم نروژ میزبان مهمان ناخوانده‌ای بودند که تا آن موقع آمدنش را انکار می‌کردند. روز ۳۱ تیر ۱۳۹۰، نفرت نژادی جان ۷۷ نروژی را گرفت. انفجاری شدید مرکز شهر اسلو در نزدیکی ساختمان نخست وزیری را لرزاند و هنوز مردم و رسانه‌ها از شوک آن خبر بیرون نیامده بودند که خبر رسید مردی در لباس پلیس ده ها جوان را در جزیره تفریحی اتویا به گلوله بسته. این جوانان برای شرکت در کنگره تابستانی حزب حاکم کارگر در این جزیره اقامت داشتند. آندریاس برینگ ۳۴ ساله، یک نژاد پرست دو آتشه مسئول این کشتار بود. آمار قربانیان این حمله تروریستی در یک روز بیش از آمار دو سال قربانیان قتل عمد در نروژ بود. بیش از سیصد نفر در این حملات زخمی شدند.

شوک ناشی از این میزان نفرت مردم نروژ را هفته‌ها در بهت و حیرت فرو برد. آندریاس برینگ هدف خود از این کشتار را 'پاک کردن وطن از نژادهای پست و چپگراها' و مبارزه با فرهنگ‌های غیر اروپایی اعلام کرد. او مسیحیت و فرهنگ نروژی را در معرض حمله فرهنگ چند صدایی و اسلام می‌دید و توجیه‌اش برای این عمل تروریستی هشدار به مردم نروژ و مسئولیت حزب حاکم کارگر در برابر این تغییر تدریجی بود.با توجه به سابقه همکاری او با گروه‌های راستگرا در نروژ و ادعاهای بنیادگرایانه مسیحی آندریاس برینگ، بسیاری او را نمونه یک بنیادگرای مسیحی می‌دانند. نروژی‌ها به بردباری دینی و فرهنگی خود بالیده اند و کشورشان، با استانداردهای بالای زندگی‌اش، مقصد هزاران مهاجر و پناهجو بوده. از میان پنج میلیون نروژی نزدیک به هفتصد هزار نفر مهاجرینی هستند که این سرزمین سرد اسکاندیناوری را به خاطر گرمی ساکنین آن به عنوان خانه جدید خود برگزیده اند. مسیحیت دین اصلی نروژی‌هاست، اگر چه بیش از ده درصد از مردم خود را مقید به هیچ دینی نمی‌دانند و در میان اقلیت های دینی مسلمانان با بیش از دو درصد بزرگترین گروه هستند.

آندریاس برینگ هرگز از خانواده‌های کشته شدگان جزیره اتویا عذرخواهی نکرد و تنها از رهگذرانی که قربانی بمب گذاری او در نزدیکی دفتر نخست‌ وزیر شده بوند پوزش خواست. او نمونه مجسمی از فاشیزم کوری بود که دین و قومیت را بهانه نفرت خود از هر آنچه مثل خودش نبود قرار داده بود. در بیانیه ای که او در بیش از ۱۵۰۰ صفحه نوشته بود فقط نفرت بود که موج می‌زد.

مدارا و بردباری فرهنگی و دینی نروژ مورد تهدید جدی قرار گرفته بود و در صورت اجازه رشد به این نگرش و رفتار آینده‌ای هراسناک می‌توانست در انتظار مردم این کشور باشد، آن هم در کشوری که از جهت شاخص بردباری دینی سرآمد است و همیشه یکی از میان سه کشور فهرست بردبارترین کشورهاست. در انتهای این فهرست کشورهایی مثل ایران و عربستان سعودی قرار دارند. اگرچه نروژ راه طولانی‌ای برای تنزل به جایگاه بسیاری از کشورهای دنیا دارد، بسیاری از شهروندان این کشور نگران آینده هستند که نابردباری بدل به مرضی مسری در سطح جامعه شود. از آن سو حرکت‌های افراطی و خشن شاخه‌های اروپایی برخی گروه‌های تندروی اسلامی موجب هراس نروژی‌ها هم شده.

پس از بیش از سه دهه فعالیت، گردانندگان مرکز ضدنژادپرستی نروژ، یک سازمان غیر دولتی که هدفش مبارزه با نمودهای نژادپرستی و تبعیض در نروژ است، به دنبال کشتار جزیره اتویا آژیر خطر را به صدا درآورد و هشدار داد جامعه نروژ ممکن است از تنوع فرهنگی به سمت دیگرهراسی حرکت کند و دلیل اصلی آن کاهش شناخت گرو‌ه‌های نژادی و دینی از یکدیگر است. استدلال آنها این بود که هر چه شناخت آدمها از یکدیگر کمتر شود و با یکدیگر بیگانه‌تر شوند، به همان میزان هراسشان از یکدیگر بیشتر می‌شود و از دل آن ترس و نفرت در‌می‌آید.

راه حل مرکز ضد نژادپرستی نروژ فراخوانی با عنوان 'وقت چای' بود. از مسلمانان نروژی خواستند تا غیرمسلمان‌ها را به خانه‌هایشان دعوت کنند، با آنها چای بنوشند و از فرهنگ و دین خود برای‌شان بگویند و از غیرمسلمان‌ها هم خواستند تا با دعوت از همسایگان مسلمان‌شان، برای آنها چای درست کنند و بیشتر درباره آنها بدانند. این فراخوان بسیار موفق بود و باعث نزدیکی بیشتر هزاران نروژی مسلمان و غیرمسلمان شد.

در دومین سال این حرکت موفق مدنی، یکی از محبوب‌ترین وبلاگ‌های فارسی، مجمع دیوانگان، از آن یاد کرده و به یاد آورده است که وقتی مینا، یک زن ایرانی الاصل، در تویتی از ملکه نروژ و عروسش برای صرف چای در خانه‌اش دعوت کرد، هرگز تصور نمی‌کرد سمبل رواداری نروژی روزی واقعا مهمان خانه او شود و در کنارش چای بنوشد. بعد از آن بود که دولت نروژ هم وارد شد و پشتیبانی مالی این حرکت مدنی را برعهده گرفت.

یک فنجان چای در نروژ، یک فتوا در تهران

آنچه دستمایه نویسنده وبلاگ 'مجمع دیوانگان' شده، فتوای اخیر رهبر حکومت ایران است که هدف آن چیزی نیست مگر ترویج نفرت نسبت به هموطنان بهایی. آیت‌الله خامنه‌ای از پیروان خود می‌خواهد که 'از هرگونه معاشرت با این فرقه ضاله مضله اجتناب' کنند. بهاییان ایران سالهاست که از بسیاری از بدیهی‌ترین حقوق شهروندی محروم‌اند و در فضایی از ترس مداوم زندگی‌ می‌کنند. آنها قربانیان نابردباری حکومت ایران و حاکمان آن‌ هستند.

نویسنده وبلاگ 'مجمع دیوانگان' می‌گوید:

'به هر حال این هم سرنوشت ما است. شاید وظیفه اصلی دولت‌ها این باشد که به اختلافات درون جامعه رسیدگی کنند و برای کاهش نفرت و حفظ اتحاد آن بکوشند. حالا در کشور ما همه چیز وارونه شده. این مردم هستند که باید بکوشند از نفرت‌پراکنی‌های حاکمان بکاهند. حاکمانی که به قول مهندس موسوی دست می‌کنند داخل خانواده‌ها و یک نفر را خودی می‌کنند و یکی دیگر را غیرخودی می‌کنند و میان مردم تفرقه می‌اندازند. به هر حال چاره‌ای نیست.

یک فنجان چای در نروژ، یک فتوا در تهران
بهایی‌ستیزی در کشور ما ریشه‌ای 150 ساله دارد. یعنی تقریبا از همان بدو پیدایش این آیین در دوره ناصرالدین شاه. راستش من خودم را در قبال این همه جنایت شرمنده هم‌وطن بهایی خودم نمی‌بینم، چرا که گمان می‌کنم ما با هم فرقی نداریم. من و او هردو قربانی استبداد بوده‌ایم. حال هر یک به نوعی. اما این بار فکر می‌کنم بشود از این تهدید جدید یک فرصت درست کرد. من یک دوست بهایی دارم. دوست خوبی است اما هیچ وقت آن‌قدر نزدیک نبوده‌ایم که او را به خانه خودم دعوت کنم. حالا فکر می‌کنم فرصت خوبی باشد. اگر استبداد می‌خواهد ما بیش از هر زمان دیگری از هم متنفر باشیم و فاصله بگیریم، چه بهتر که بیش از هر زمان دیگری با هم دوست باشیم و به هم نزدیک شویم. تلاش می‌کنم برای آخر همین هفته دوستم را به نوشیدن یک فنجان چای دعوت کنم. حتما دوستان دیگری هم خواهند آمد. دور هم جمع می‌شویم. شاد خواهیم بود و خواهیم خندید به حقارت کینه‌توزان و نفرت پراکنان.'

ابتکار وبلاگ مجمع دیوانگان می‌تواند تبدیل به حرکتی اصیل و مدنی در ایران شود تا آدمها همدیگر را بیشتر بشناسند و از همدیگر کمتر بترسند، بدون توجه به حکومتی که به بهانه‌های گوناگون و اتهامات رنگارنگ تلاش می‌کند تا افراد اجتماع به یکدیگر بدبین و از هم دور شوند، و نسبت به یکدیگر تنفر پیدا کنند. توصیه می‌کنیم بعد از خواندن این وبلاگ نگاهی هم به نظرات ابراز شده در پایین آن بیاندازید. نظرات ابراز شده، بیش از آنکه مایه تعجب باشند، دلیلی برای نگرانی ‌اند. نوشته‌ای که دعوت به گفتگو و درک بهتر دیگران کرده تا به گسترش مدارا و بردباری کمک کند، خود قربانی عدم شناخت آدم‌ها از یکدیگر و حمله‌های تعصب‌‌ آمیز شده.

شاید قبل از این که بتوان از برخی از ‌آدم‌ها انتظار داشت با دیگران قرار 'وقت چای‌' بگذارند، باید یک فنجان چای برایشان ریخت تا با خودشان بخورند و خودشان را بهتر بشناسند.
 

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

بلاگ

فارسی فقط زبان نبود، سنگر هم بود

۲۱ مرداد ۱۳۹۲
فارسی‌ ورزی
خواندن در ۸ دقیقه
فارسی فقط زبان نبود، سنگر هم بود