یکی از قصههای دینی قدیم، قصه «خضر پیامبر» است. نام او خضر نبود. او به آن خاطر خضر لقب گرفت که روی هر زمین خشکی که مینشست، زمین سبز میشد. سبزه مایه زندگی و حیات بود و خضر آب حیات و رمز زندگی جاودانه را یافته بود. زندگی جاودانه خضرمنتشر میشد و هر زمین خشک و مردهای را حیات میبخشید؛ درست مثل آب که مایه حیات است. او آب حیات را در سرزمین تاریکیها یافت؛ جایی که هرگز نور آفتاب به آن نمیرسید. این قصه را میشود جور دیگری هم خواند. آنچه خضر در نتیجه تلاشی خستگیناپذیرپیدا کرده بود، دانش بود؛ دانش زندگی بخشیدن، دانش به دست آوردن زندگی از دل خاک. خضر همان آب بود برای خاک.
سرآغاز قصه خضر در خاورمیانه است؛ جایی در مدار ۳۰ درجه شمالی از خط استوا، جایی که آب همیشه نیاز بوده، نبود آن مرگ و داشتنش تداوم حیات و زندگی. مردم ساکن این بخش از کره زمین هر چه بهتر و عاقلانهتر از آب بهره بردهاند، به همان اندازه زندگی را تداوم بخشیدهاند وهرچه بیشتر از روی جهل و نادانی آب را هدر دادهاند، زندگی را هم کشتهاند.
از آن خضر به خضر دیگری میرسیم که میگوید بحران آب در ۱۰ تا ۱۵ سال آینده موضوع اصلی جنگ میشود. جواد خضر ابراهیمی، عضو شورای مرکزی خانه کشاورز ایران این حرف را یک ماه پیش زده و شاید خیلی از ما نه این و نه حرفهای دیگرش را نشنیدهایم . این خضر هم برای ما پیامی دارد: «آب دارد از دست میرود و با آن حیات هم میرود.»
به گفته خضر ابراهیمی خشک شدن دریاچههای ارومیه و پریشان چالش بزرگ کشور است، در حالی که خشک شدن دریاچه ارومیه ۸۸۰ میلیارد متر مکعب نمک را آزاد میکند. دشتها رو به مرگاند و از ۶۰۹ دشت، بیش از نیمی از آنها مردهاند یا در شرف مرگاند. گیلان پرآب بستر جاری شدن برخی از آلوده ترین رودخانههای جهان است و نیشابور در خطر تخلیه ساکنان. و ایران جزو ۱۰ کشور تخریب کننده محیط زیست در دنیاست. از زاینده رود عکسهایش برایمان مانده.
پدر کویرشناسی ایران، پرویز کردوانی می گوید:« با این روند مصرف آب، خیلی دور نیست آن سالهایی که شهرهایی مثل قم، گرمسار و یزد خالی از سکنه شوند.» حرف او این است که با صرفهجویی و مصرف درست هنوز میتوانیم با تشنگی فاصله داشته باشیم.
میگوید:« اصفهانیها با ۱۵ درصد صرفهجویی دچارجیرهبندی نخواهند شد و تهرانیها که این روزها زیاد، خیلی زیاد آب مصرف میکنند میتوانند مصرف خود را به کمتر از نصف مقدار فعلی برسانند.
تهرانیها هر شبانه روز یک دریاچه را میبلعند درحالی که مردم برخی از روستاهای کشور باید منتظرتانکرهای آب آشامیدنی بمانند. کشاورزی پیشکش. اسمش را گذاشتهاند« سونامی مصرف آب در تهران». تهرانیها رکورد زدهاند و نتیجهاش ساعتهای طولانی قطع آب در خیلی از مناطق شهر است. در سه هفته گذشته مصرف آب آشامیدنی در تهران به رقم بیسابقه روزانه 3میلیون و 420هزار متر مکعب رسید؛ این یعنی مصرف سرانه ۴۰۰ لیتر، آن هم در رمضان المبارک. حتی اگر فرسودگی شبکه آبرسانی را هم به خاطر هدررفت ۳۰ درصدی آب شبکه دراین اسراف دخیل بدانیم، باز تهرانیها دارند اسراف میکنند. اسراف که نه، خودکشی. درحالی که سرانه مصرف متوسط جهانی ۱۲۵ لیتر در روز است، حتی با وجود فرسودگی شبکه آبرسانی، تهرانیها بیش از دو برابر متوسط مصرف جهانی آب مصرف میکنند. پرویز کردوانی میگوید:«هدر میدهند و رفتارشان مثل کارمندی است که حقوق ثابتی دارد و خانوادهاش بیحساب و کتاب مشغول خرج کردن.»
تهرانیها آیا حواسشان هست که استانشان با بحران کمآبی روبهرو است و به خاطر شرایط نامساعد بارشها، در میان ۳۱ استان از نظر شدت کمآبی در جایگاه بیست و هفتم قرار گرفته؟ کسی به آنها گفته که ورودی آب به مخازن سدهای استانشان به شدت کاهش پیدا کرده وذخایر آبی موجود در مخازن سدهای پنجگانه استانشان ۳۶۰ میلیون متر مکعب پایین آمده؟ اصلا کسی به آنها گفته که مشغول خودکشی دستهجمعی هستند؟
خضر پیامبر ایرانیها کجاست که به آنها دانش رویش را بیاموزد؟ پدران و مادران کشاورزی که قرنها دراین سرزمین خشک کشاورزی میکردند، چه چیز را به فرزندانشان نیاموختند؟ دراین سرزمین خشکِ نیازمند آب، بزرگترین سهم مصرف و اسراف را بخش کشاورزی دارد که بیش از۹۲درصد منابع آب را میبلعد؛ بخشی که ضریب بهرهوری آب در آن نصف متوسط جهانی است. کشاورزان ایرانی با هر متر مکعب آب، کمتر از یک کیلوگرم محصول خشک تولید میکنند در حالی که متوسط جهانی دو برابراین میزان است. برخی مقامات مسوول، یا نه به اندازه کافی مسوول میگویند نزدیک به ۷۰درصد آب در بخش کشاورزی ایران هدر میرود. دولتها میآیند و میروند. مقامات و مسوولان و مجریان و ناظران و مشاورانشان هم همسایهها و همشهریها و همولایتیهای ما هستند. اگرآنها به اندازه کافی مسوول نیستند، آیا باید بقیه ایرانیها به تماشا بنشینند و منتظر، تا روزی دولتی بیاید و اقدامی کند؟ سهم ما از نابودی جنگلها، خشک شدن دشتها و رودخانهها و دریاچهها چیست؟
مکانهای متعددی در ایران نام خضر پیامبر بر خود دارند. حتی برای او مقبره هم ساختهاند؛ خضری که آب حیات را یافت و به زندگی جاودانه رسید. آیا ایرانیها با کشتن آب، خضر پیامبر را هم کشتند؟!!
شاید کارهای کوچکی بشود انجام داد که بودن ما برای زمین اطرافمان سبزی بیاورد و نه خشکی؛ کارهایی که به ما در درست مصرف کردن آب کمک کند و تا اندازهای جلوی هدرفتن آن را بگیرد. کارهایی کوچک را میشود در خانه انجام داد تا ثمرهشان پایان انتظار برای جاری شدن آب در لولههایی باشد که شاید روزی فقط زوزه باد در آنها بپیچد. به این وبلاگها نگاهی بیاندازید، هر کدام راههایی را پیشنهاد دادهاند:
وبلاگ امور بانوان نیروگاه کرمان
شما چه وبلاگهای دیگری را میشناسید؟ یا چه روشهای دیگری را برای استفاده بهتر از منابع آب میدانید؟ گروههای مردمی برای صرفهجویی در مصرف آب چه کارهایی میتوانند انجام دهند؟ میخواهید آنها را به دیگران هم بیاموزید؟
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر