close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

درسی که از دانشگاه آمریکایی بیروت گرفتم

۲۴ تیر ۱۳۹۲
جهانشاه جاوید
خواندن در ۵ دقیقه
درسی که از دانشگاه آمریکایی بیروت گرفتم
درسی که از دانشگاه آمریکایی بیروت گرفتم

 

درسی که از دانشگاه آمریکایی بیروت گرفتم

سنگ نبشته دانشگاه آمریکایی بیروت:‌ «برای زندگی، یک زندگی پربار.»

دوستی دارم در واشنگتن بنام پت برگرستراسر. خانم بسیار محترمی است که این روزها باید هفتاد سالی از عمرش گذشته باشد. از آن آمریکایی هاست که به ایران علاقه خاصی دارد. فکر کنم در دوران ریاست جمهوری رفسنجانی و شاید کمی عقبتر یکی دو سالی در ایران زندگی کرده و نماینده یکی از شبکه های تلویزیونی آمریکا بوده. خاطره های خوبی از ایرانی ها دارد و همیشه کلماتی به فارسی می پراند که تعجب می کنم بعد از گذشت این همه سال هنوز در ذهنش مانده.

وقتی به واشنگتن می روم سعی می کنم با پت قرار ناهار بگذارم. همیشه می خواهد بداند چه کار باید کرد که روابط ایران و آمریکا بهتر شود. جوابم بطور خلاصه این بوده که درست شدنی نیست. هر چقدر آمریکایی ها ناز کنند و بخاطر غلط های گذشته عذر بخواهند و بگویند بفکر سرنگونی جمهوری اسلامی نیستند فایده ای ندارد.

بجز عده ای معدود، مقام های ایرانی هیچ بدشان نمی آید روابط عادی شود ولی در شعارهای ضد آمریکایی گیر کرده اند و زندانی شده اند. با اینکه در زندان باز است، می ترسند بیرون بیایند. ترک عادت موجب مرض است. از اول هم مریض باشی که دیگر هیچ. از ایران نباید انتظار داشت عاقلانه رفتار کند. شعور از سر سرانش پریده.

ولی از آن طرف نظامی گری آمریکایی ها هم با عقل جور درنمی آید. سیاست خارجی آمریکا بخصوص در خاورمیانه با صحنه های لشکرکشی و پهبادهای موشک انداز و ناوهای هواپیمابر عجین شده.

یک بار که پت را بعد از حمله آمریکا به عراق و افغانستان دیدم گفتم با اون صدها میلیارد دلاری که خرج جنگ و مخارج نظامی می شه، چرا ده تا بیمارستان نمی سازن؟ چرا مدرسه و دانشگاه تاسیس نمی کنن؟ چرا آب و برق به مردم نمی رسونن؟‌ چرا راه و راه آهن نمی سازن؟‌ هزینه مالی و جانی اینها بمراتب کمتر از جنگ و خونریزی نیست؟‌

پت در جواب گفت Washington doesn't work that way... واشنگتن اینجوری کار نمی کنه. نمی تونی بگی هزینه جنگ تو عراق مثلا هفته ای ده میلیارد دلاره حالا بیایم بجاش ۱۰۰ تا درمانگاه بسازیم یا ۲۰۰ تا مدرسه.

گفتم چرا نمی شه؟ گفت سیاستمدارا نمی تونن تخصیص بودجه برای کارای خدماتی در کشورای دیگه رو به رای دهنده های آمریکایی توجیه کنن ولی هزینه های نظامی رو براحتی می تونن.

قانع نشدم. گفتم البته که می شه از هزینه های نظامی زد و به خدمات انسانی و زیربنایی اضافه کرد. چرا که نشه؟ اگر توضیح داده بشه که ارائه خدمات انسانی مهم تر و لازم تره، مردم آمریکا قانع می شن. ولی اولویت ها پس و پیش شده. توپ و تانک جلوی چشم همه رو گرفته.

وقتی چند هفته پیش به دانشگاه آمریکایی بیروت رفتم به یاد صحبتم با پت افتادم.

وارد محوطه دانشگاه که می شوی دنیای دیگریست. بیروت جنگزده کجا و این بهشت کجا. واقعا زیباست. پر از گل و چمن و درختان سرو بلند. ساختمان های سنگی درست و حسابی. دانشجوها پر از امید و آرزو و آینده ای درخشان. خیلی درخشان تر از حوادثی که پشت دیوار دانشگاه اتفاق می افتد.

این دانشگاه که حدود ۱۵۰ سال پیش تاسیس شده، هزاران نفر را تربیت کرده. کسانی که با کسب دانش و فرهنگ جهانی به کشور خود و جامعه بشری خدمت کرده اند. مفید بوده اند. مثبت بوده اند. سازنده بوده اند. مدیون و دوستدار آمریکا بوده اند.

آبرو و حیثیتی که این گونه مراکز برای آمریکا درست کرده اند بی اندازه ست. در ایران مدرسه البرز را چه کسانی ساختند؟‌ آمریکایی ها. هنوز که هنوز است بهترین شاگردان را تحویل جامعه می دهد. قبل از انقلاب مدرسه «ایران زمین» و چندین مدرسه آمریکایی دیگر در تهران و شیراز و ... همین کار را کردند: ارائه بهترین آموزش علمی و آشنا کردن ایرانی ها با دنیایی ورای جامعهء جامد و بسته خود.

همکاری علمی و تبادل استاد بین دانشگاه شیراز و دانشگاه پنسیلوانیای آمریکا معروف بود. دانشگاه امام صادق در شهرک غرب قبل از انقلاب شعبه ای از دانشکده مدیریت هاروارد بود. خدمات بیمارستان آمریکایی تهران هم هنوز از خاطره ها پاک نشده.

درست است که تقریباً همه این مراکز را بخش خصوصی ایجاد کرد. اما بدون حمایت و سیاستگذاری دولت آمریکا امکان پذیر نبود. جمهوری اسلامی دیگر به خارجی ها اجازه ایجاد این مراکز را نمی دهد اما در عراق و افغانستان بهانه چیست؟ چرا سرمایه گذاری آمریکایی ها در بازسازی و توسعه این کشورها نسبت به خرجهای نظامی ناچیز بوده؟ در کشورهای دیگر منطقه چطور؟

فراموش هم نکنیم که در دهه های ۱۹۶۰ و ۷۰ سپاه صلح آمریکا Peace Corps در روستاهای ایران خدمات زیادی انجام داد. آمریکایی های جوان آرمان طلب به این سپاه پیوسته بودند و با جان و دل کار کردند و چهره انسان دوستانه ای نشان دادند. این سپاه که در زمان جنگ سرد بمنظور بهبود شرایط زندگی روستاییان در اقمار آمریکا و کاهش نفوذ شوروی ایجاد شده بود این روزها زیاد جدی گرفته نمی شود و نقش مهمی در سیاست خارجی آمریکا بازی نمی کند. اما سپاهیان تفنگدار چرا.

حیف است. همیشه دوست داشتم دخترم به سپاه صلح بپیوندد و یکی دو سال در یکی از نقاط دورافتاده جهان خدمت کند. اما ... آمریکا عوض شده. یا حداقل تصوری که از آمریکا وجود دارد عوض شده. نظامی گری بر سیاست خارجی غلبه پیدا کرده. دیپلمات های آمریکایی در خاورمیانه در سفارتخانه هایی که بیشتر شبیه پادگان یا پناهگاه هستند قایم شده اند و بندرت با مردم معاشرت می کنند. این ترس و عقب نشینی نه ضروری است نه مفید.

همه این حرفها بخاطر آن یک ساعتی بود که در دانشگاه آمریکایی بیروت چرخ زدم و به روح آنهایی که آن را ساختند درود فرستادم. صد بار گفتم ای کاش مثل آن بیشتر وجود داشت. دنیای خیلی بهتری می داشتیم. این عکس ها مال آن دیدار کوتاه است:

درسی که از دانشگاه آمریکایی بیروت گرفتم

درسی که از دانشگاه آمریکایی بیروت گرفتم

درسی که از دانشگاه آمریکایی بیروت گرفتم

درسی که از دانشگاه آمریکایی بیروت گرفتم

درسی که از دانشگاه آمریکایی بیروت گرفتم

درسی که از دانشگاه آمریکایی بیروت گرفتم

درسی که از دانشگاه آمریکایی بیروت گرفتم

درسی که از دانشگاه آمریکایی بیروت گرفتم

درسی که از دانشگاه آمریکایی بیروت گرفتم

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

استان تهران

جواد شمقدری دستور حذف آثار و یادگارهای محسن مخملباف از موزه سینما...

۲۳ تیر ۱۳۹۲
شهرام رفیع زاده
خواندن در ۱ دقیقه