" قبلا توی فانتزی هام دوست داشتم ماکاندوی گابریل گارسیا مارکز در صد سال تنهایی و شرقاسیه ی جورج اورول در 1984 و سن پترزبورگ داستایفسکی رو ببینم.... الآن دوست دارم قاهره رو هم ببینم...قاهره ی مرسی!" این چند خط را وحید یامین پور، فعال رسانه ای نزدیک به جبهه پایداری در صفحه گوگل پلاس خود نوشته است. البته بر خلاف همیشه، او در این رویا تنها نیست و میدان التحریر قاهره این روزها دوباره ستاره آسمان سوژه ها شده است، شبکه های ماهواره ای، روزنامه ها، مجله ها، فیس بوک نشین ها، گوگل پلاسی ها و ... دوباره دغدغه ها، نوشته ها و توجه شان حول و حوش روزهای طوفانی مصر می چرخد، وبلاگ نویس های ایرانی نیز از این دایره خارج نبودند. وبلاگ خوانی آدینه، بریده هایی از این نوشته هاست.
محمد معینی در وبلاگ راز سر به مهر نوشته است: " دی ماه سال 89 که اعتراضها به حُسنی مبارک شروع شد، هنوز خبری در سوریه نبود. اواخر ماه بعدش که حسنی مبارک از قدرت کناره گرفت، باز هنوز خبری در سوریه نبود. یک ماه بعدتر بود که سوریه آرام – آرام، ناآرام شد. مصریها در یک انتخابات، محمد مرسیِ اسلامگرا را برگزیدند؛ 50 درصد واجدان شرایط در انتخابات شرکت کرده بودند و نیمی از پنجاه درصد او را برگزیدند؛ در برابر رقیبی که از نزدیکان مبارک بود. مرسی کارش را شروع کرد. اقتصاد اما بی رحمتر از آن است که منتظر نیّت تو بماند. اقتصاد مردم را آباد نکنی، نیستی! مردم میخواهند که نباشی مگر که دست بزن و بکش داشته باشی که بمانی! ... این اصل قضیه است. فرع این است که اخوانالمسلیمن باخت و ارتش و شاید سکولارها بردند. در همه این فاصله اما در سوریه فقط گور بود (و است) که کنده شده (و میشود)، سر است که گوش تا گوش بریده شده (و میشود)، بمب است که ریخته شده (و میشود) تا که آقای رئیس بماند یا برود! این وسط اسم ارتشی را هم که به راحتی برای آقای رئیس آدم میکشد، گذاشتهاند «وفادار»! مرسی اما میراثدار انقلابی شد که وابستگان دور و نزدیک نظام قبلی را، و مخالفان قسمخوردهاش را، به دادگاههای انقلاب و جوخههای اعدام نسپرده بود. با تانک به جنگ تظاهرات خیابانی نرفت. ارتشی نداشت که چون ارتش بشار، وفادار باشد و زیر پایش آدم بکشد آنچنان که آدمها سوسک و پشه میکشند. این انقلاب نمیتوانست دوام بیاورد! استالین سالها قبل گفته بود: انقلابیونی که از وحشت و ترور به عنوان یک ابزار سیاسی استفاده نکنند، گیاهخوارانی» بیش نیستند. مصریها باختهاند، سوریها هم. مصریها انتخابات را باختهاند به اقتصاد، سوریها جان و مال و ناموس را باختهاند به ارتش وفادار و سفاک و سلفیهای جگرخوار و هتّاک."
رسول جعفریان که فعال ترین نویسنده باشگاه وبلاگ نویسان سایت خبرآنلاین است نیز در تحلیلی به وضعیت مصر پرداخته و نوشته است: "مهم ترین نکته به خصوص در قضایای مصر، شکست جریان های انقلابی هویت داری مانند اخوان المسلمین است. در مصر امروز شاهدیم که اخوان المسلمین با یک سابقه هشتاد ساله تا به امروز نتوانسته است بر اوضاع غالب آید و زمینه نوعی تحول در بستر دمکراسی را برای پیشرفت مملکت فراهم کند. به علاوه تمام شعارهای آن علیه اسرائیل و امریکا نیز به بوته فراموشی سپرده شده است. در سال گذشته تقریبا تمام تصمیمات مهم اخوان با عقب نشینی های مکرر در معرض تردید قرار گرفته و این روزها آتش انقلاب و شورش چنان بالا گرفته است که جناب مرسی حتی در کاخ خود نیز امنیت ندارد. اکنون قضاوت آن خواهد بود که وقتی اخوان المسلمین با این سابقه نتوانسته است یک حکومت مذهبی را به صورت فراگیر، معقول و مردم خواه حاکم کند، دیگر چه اطمینانی به جریانات نوظهوری است که در سایر کشورها مدعی رهبری انقلابات عربی هستند؟"
حسین قدیانی، وبلاگ نویس حزب اللهی هم در نوشته ای مفصل به وضعیت این روزهای مصر پرداخته است. در بخشی از نوشته او می خوانیم: "و دعای کمیل شیعیان مصر، ناتمام، تمام شد… ما اینجا چه راحت، مناجات شعبانیه می خوانیم!… کاش مالک به مصر می رسید… سلفی ها و تکفیری ها، هرگز شاخه ای از اهل سنت نیستند… اخوان المسلمینِ مصطفی اسماعیل نیستند!… و بوی نفت ملک عبدالله را به عطر تلاوت عبدالباسط ترجیح می دهند… اینک آخرالزمان است… و در صحرای سینا، همه صدایی شنیده می شود الا صوت داوود… سلفی ها، بیش از آنکه مسئله مسلمین باشند، مصیبت بشریت اند… بازیگران نقش حرمله… و من حالا می فهمم که چرا مهدی (عج) با ذوالفقار می آید… وقتی سلفی ها صدای سنی و شیعه را با هم درمی آورند… وقتی هنوز زنده به گور می کنند دختران را… وقتی قبر حجر را می شکافند… وقتی قدر صحابی پیامبر را نگه نمی دارند… وقتی حنجره ها را می درند… وقتی تجارت می کنند با قلب اطفال بی گناه… و وقتی این همه چرک و آلوده است زمین… باید تمام کرد کار نیمه تمام ابراهیم را… خدایا! غیبت دارد سنگین تمام می شود برای بشریت…"
فاطمه شمس هم در وبلاگش مطلبی کوتاه با عنوان کودتای دموکراتیک منتشر کرده است: "با دوستی که سیاست جهان عرب را خوب میشناسد دربارهاش حرف میزدم. معتقد بود اتفاقی که دیروز در مصر افتاده یک کودتای دموکراتیک بوده و آن را بسیار مثبت ارزیابی میکرد. بر خلاف من که از قدرت گرفتن نظامیان همیشه ترسان بودهام او معتقد بود که برکناری مرسی، نشان داد که مردم و جامعه مدنی در مصر چقدر قدرت دارند. اینکه ارتش هم در این بین در کنار مردم قدرتمند است را هم البته نادیده نمیگرفت. حرفش این بود که نمیشود به راحتی گفت اتفاقی که در مصر افتاده کودتای نظامی است و در یک شرایط کاملا غیردموکراتیک اتفاق افتاده، این یعنی نادیده گرفتن سی و خوردهای میلیون نفری که در خیابانها بودند. قبل از تظاهرات، تعداد جمعیتی که گروه تمرد تخمین زده بود بر اساس آن کمپین آنلاینی که حدود بیست و دو میلیون نفر امضا کرده بودند، حدود سه تا پنج میلیون نفر بود. ولی روز واقعه، بیش از سی میلیون (به گفته این دوستم، حدود سی و سه میلیون نفر) به خیابانها آمدند. اگر این طور بوده باشد اتفاق اخیر مصر از باشکوهترین تجمعات خیابانی تاریخ است. حتی از خود انقلاب اصلی یک سال پیش مصر هم جمعیت خیابانی بیشتر بوده. چطور میشود این جمعیت عظیم معترضین را نادیده گرفت؟ واکنش دو طرف ماجرا یعنی اخوان و ارتش به جمعیت معترضان هم مهم است. مرسی در آخرین سخنرانیاش حتی حاضر نشد از انتخابات زودهنگام حرف بزند و این یعنی نادیده گرفتن کامل آن سی میلیون معترضی که در خیابان بودند. ارتش حداقل در بیانیهای که داد شروطی که گروه تمرد گذاشته بودند را یادآور شد و با به رسمیت شناختن معترضان (بخوانید جامعه مدنی) کلی جلو افتاد. البته که باید صبر کرد و دید که ارتش تا چه حد به حرفهایی که زده پایبند خواهد بود یا نه."
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر