انتخابات ریاست جمهوری یازدهم در ۲۴ خرداد شگفتیهای بسیاری برای ما داشت: پیروزی یک کاندیدای میانه رو در همان دور اول بدون شائبه تقلب. اما آن چیز که برای من، به عنوان یک روزنامه نگار، شگفتیآورد بود این بود که برای اولین بار در تاریخ، ایرانیان به پوشش تلویزیونی مطابق با استانداردهای جهانی از یک انتخابات مهم دسترسی داشتند. تلویزیون فارسی بیبیسی ، کانال تلویزیونی محبوب میلیونها ایرانی، آخرین اخبار، تحلیلهای دقیق ومتنوع و بحثهای کارشناسی را بیست و چهار ساعته و به صورتی حرفهای در اختیار بینندگان خود قرارداد. کیفیتی از کار که با تولیدات بهترین شبکههای تلویزیونی جهان برابری میکرد. از آنجایی که مقامات ایرانی، بر خلاف گذشته مبادرت به ارسال پارازیت بر روی سیگنالهای شبکه بیبیسی فارسی که از نفوذش در میان ایرانیان هراس دارند، نکردند میتوان تصور کرد مخاطبان بسیاری در ایران از برنامههای این شبکه استفاده کردند.
اما در حالی که خبرنگاران بیبیسی فارسی نهایت تلاش خود را میکردند که به هوشمندانهترین شکل اخبار این انتخابات را پوشش دهند، در اتاق خبر صحبت از تهدید به مرگ و ارعاب بود:24 نفر از پرسنل بیبیسی فارسی در روزهای قبل از انتخابات هدف قرار گرفته بودند. اعضای خانوادههایشان در تهران احضار و تهدید شده بودند. سیاست کاری بیبیسی این است که تنها روسای بخشها میتوانند به صورت علنی در مورد چنین تهدیداتی نسبت به کارمندان اظهار نظر کنند، با این وجود بسیاری شرح اقدامات ارعابآمیزی که قربانی آن بودند را میدهند. این سویه دیگر انتخابات ایران است، سویهای که با روایت غالب از انتخابات اخیر به عنوان شاهدی بر اشتیاق برای میانهروی و تعامل با جهان نمیخواند.
هدف اصلی این عملیات ارعابی، به گفته خبرنگاران بیبیسی فارسی، وادار کردن آنها به همکاری با نهادهایی بود که در پشت آن قرار داشتند. نهادهای اطلاعاتی موازی ایران اغلب همپوشانی دارند و کسی نمیداند که آیا با وزارت اطلاعات سروکار یدا کرده یا بازوی اطلاعاتی سپاه پاسداران. به گفته یکی از پرسنل، 'از آدمها میخواستند که در مورد همکارانشان خبرچینی کنند و برای انتقال اطلاعات با آنها در ترکیه ملاقات کنند'.
بی بی سی فارسی در بیانیه ای بر این نکته تاکید کرد کسانی که هدف موج جدید ارعاب و تهدید قرارگرفته بودند میگفتند که این بار رفتارها به طور آشکار خشنتر از گذشته بود و دبیران سرویس و مجریان محبوب هم هدف قرار گرفته بودند. به گفته یکی از اعضای این رسانه، رفتن سراغ گروهی بزرگتر از همکاران نشانه اطلاعات دقیقتر مقامات ایرانی از ساختار داخلی و پرسنلی بیبیسی فارسی بود.
در حالی که در جریان بازجوییها و تهدیداتشان، مقامات تهران به دنبال خبرچینهای تازه میگشتند، در یک مورد تهدید به مرگ هم وجود داشت. به پدرومادر یکی از این خبرنگاران در تهران گفته شده بود: 'فکر نکنید دخترتان به خاطر این که در لندن زندگی میکند، امنیت دارد. به راحتی میشود ترتیب یک تصادف را داد'. بازجوها سراغ والدین و خویشاوندانی میرفتند که آسیبپذیرتر بودند، کسانی که بیمارند یا متکی به حقوق بازنشستگیشان. در جریان یکی از این بازجوییها تهدید کردند که حقوق بازنشستگی کسی را قطع میکنند، مگر این که به پسرش فشار بیاورد تا از کار خود استعفا بدهد.
آنها در حالی که مادری مریض حال بود سراغش رفتند. 'دیگر بدتر از این نمیتوانستند بکنند'. این را یکی از خبرنگاران اتاق خبر در شب انتخابات گفت. صدایش را پایین آورده بود و آشکارا نگران بود. 'این که سراغ یک نفر بروند یک چیز است، ولی هدف قرار دادن خانوادهها دیگر اوج بیرحمی است.'
در نظر برخی ار خبرنگارانی که هدف این عملیات ارعاب و تهدید بوده اند بیبیسی سعی کرد خبرهای مربوط به آنچه بر سر پرسنلش را میرود برجسته نسازد والبته برخی از خود پرسنل هم تمایلی به جلب توجه نداشتند. به گفته یکی از مجریان برنامه که والدینش بارها در ایران بازجویی شدهاند، 'خیلی سخت است. از یک طرف میخواهیم مردم بدانند به ما چه میگذرد. ولی از طرف دیگر اگر زیاد دربارهاش حرف بزنیم، آنها فکر خواهند کرد واقعا ترسیدهایم. ما نترسیدهایم و نمیخواهیم هم که آقایان چنین فکری بکنند'.
تهدید و ارعاب برای پرسنل بیبیسی فارسی، که خود شخصا سالها پس از هر سفر به ایران مورد بازجویی قرار میگرفتند، اتفاق تازه ای نیست. اما در چهار سال گذشته، به دنبال سرکوب سال ۲۰۰۹ و بسته شدن سفارت بریتانیا در تهران، تغییرات زیادی اتفاق افتاده است. در گذشته، به گفته برخی از خبرنگاران و پرسنل بیبیسی، مقامات ایرانی از کانالهای متعددی میتوانستند هم از رویکرد رسانهای این شکبه شکایت کنند و هم این که در مورد امور داخلی آن کسب اطلاع کنند. به گفته آنان، وزارت خارجه جمهوری اسلامی به طور مرتب مراتب ناراحتی مقامات ایرانی را از طریق سفارت در تهران به اطلاع وزارت خارجه بریتانیا میرساند و در ملاقاتهای بین مدیریت ارشد بیبیسی فارسی و خبرنگاران این بخش ، آنها به خاطر پوشش اعتراضات سال ۲۰۰۹ مورد شماتت قرار میگرفتند. حدودا همان زمان بود که بیشتر پرسنل سفرهای خود به ایران را به خاطر ملاحضات امنیتی متوقف کردند و این باعث محرومیت مقامات تهران از دسترسی به اطلاعاتی که شد که در طول این سفرها و به واسطه جلسات بازجویی به دست میآمد. به قول یکی از پرسنل، ' فشاری که قبلا از طریق کانالهای دیپلماتیک به ما وارد میشد، حالا به طور مستقیم و از طریق خانوادههایمان به ما وارد میشود.'
باید دید که آیا مقامات ایرانی به ارعاب خبرنگاران بیبیسی فارسی ادامه خواهند داد یا نه. اما آن چه آشکار است این که عصبیت آنها ناشی از نفوذ فزاینده این شبکه خبری در بین طبقات تحصیلکرده و سیاسی ایران است. یکی از وزرای دولت محتضر احمدینژاد اخیرا گفته بود که در طول جلسات کابینه تلویزیون بیبیسی فارسی روشن بود. یکی از علمای قم هم اخیرا به یکی از مدیران بیبیسی گفته بود روحانیون جوان در کلاسهای حوزه اغلب بحثهای برنامه شصت دقیقه را مرور میکنند. به قول یکی از خبرنگاران بیبیسی، 'دیدند که پوشش ما از اخبار انتخابات تاثیری در ترغیب کنارنشستهها به رای دادن داشت، و از دید آنها این یک تهدید است'.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر