سیاست ایران + شنبه – بوقلمون های مشایی = پایداری های بنفش

۸ تیر ۱۳۹۲

برای دیدن توضیحات عکس ها یکبار روی عکس کلیک کنید .

دیروز پایداری ها به ناگاه بنفش شدند. امیرحسین قاضی زاده، سخنگوی این جریان گفت حسن روحانی اگر همین حرف هایی که الان می زد را زمان انتخابات زده بود، ما هم از او حمایت می کردیم. مجتبی آقاتهرانی، دبیرکل جبهه پایداری هم کلی روحانی را ستود و گفت ما می خواهیم برنامه هایمان را به رئیس جمهور منتخب بدهیم. این بنفش شدن ناگهانی در حالی صورت می گیرد که از منظر پایداری ها، حسن روحانی در انتخابات نماد سازش بود و حتی بدشان نمی آید مثلا هاشمی رفسنجانی ردصلاحیت شود. این خاصیت ژلاتینی بودن هم یکی از مولفه هایی فضای سیاسی ایران است، در هر ظرفی جا می شوند، ابایی هم ندارند، خجالت هم نمی کشند. نکته جالبش این است که سیاست ورزی جبهه پایداری ها بر اساس فلسفه تکلیف گرایی است، معلوم نیست اگر نتیجه گرایی مدنظرشان بود، به کجا می رسیدند.

سید محمد بهشتی، 32 سال پیش در همین روزها در انفجاری کشته شد و از آن پس نماد شد. او در دوران مسئولیت خویش اتهام های متعددی را بر دوش کشید. خیلی از قدیمی های انقلاب به یاد دارند شعار بهشتی، طالقانی را تو کشتی، غرب زده بودن، دیکتاتور بودن، اشرافگرا بودن و ... هم از دیگر اتهام های همواره او در تاریخ سیاسی بوده است. با این حال او در ایران نماد مظلومیت است. یاران سید علی خامنه ای، بارها او را بهشتی زمان خوانده اند، هاشمی رفسنجانی مکرر خود را شبیه او دانسته و یارانش می گویند او حتی مظلوم تر هم بوده است. اسفندیار رحیم مشایی که می گوید من بهشتی ثانی هستم و احمدی نژاد هم این را تایید کرد. در تازه ترین اظهارنظر، دیروز حسن روحانی گفت بهشتی، نماد کامل خط اعتدال است. مشخص نیست که شیخ حسن تعارف کرده یا نه ولی آن بخش ماجرا یعنی متهم شدن او در آینده نزدیک به انواع برچسب ها، رویدادی قابل انتظار است که از همین الان می توان نشانه هایش را رصد کرد و همچنین اعلام مظلومیت حسن روحانی را.

سید عزت الله ضرغامی که امسال، دهمین سال جلوسش بر صداوسیما به پایان می رسد و این روزها، شایعه ها درباره جانشینش جام جم را پر کرده اند. او که به تازگی خوش اخلاق تر شده، دیروز لبخندزنان شانه به شانه حسن روحانی راه رفت، گفت و شنود کرد، انتقادهای حسن روحانی را شنید و سر به نشانه تایید تکان داد، سخنرانی رئیس دولت منتخب را مستقیم پخش کرد و ...، انگار نه انگار این شیخ همان بوده که هشت سال در رسانه ملی، ممنوع التصویر و ممنوع المصاحبه بوده است. علاوه بر این، سانسورچی هایش هم که در مسابقات والیبال و فوتبال دستورات تازه اجرا کرده اند و مردم فعلا راضی هستند. رسم معمول مدیران عالی جمهوری اسلامی این است که در سال پایانی، حجم چاپلوسی هایشان درباره مقام منصوب کننده به ویژه رهبر جمهوری اسلامی دوچندان می شود ولی فضای سیاسی و اجتماعی به سمتی رفته که آقای رئیس صداوسیما مجبور شده سمت مردم بچرخد، ولو اینکه آقا بعدا شماتت کنند و چشم غره برود.

محمد شریف ملک زاده، رئیس سازمان میراث فرهنگی و معاون محمود احمدی نژاد که اینچنین در برابر سید حسن خمینی خم شده، از الگوهای بی بدیل مدیریت به سبک ایرانی است. وی زمانی راننده هاشمی شاهرودی بود در مسیر تهران به مشهد، بعد جز خواص رئیس قوه قضائیه شد، همزمان به سمت عبدالله جاسبی چرخش کرد و به تیم هاشمی نزدیک شد. در برخی پروژه های مالی شاهرودی هم شریک بود و حتی گفته شد پای حدادعادل هم در برخی پروژه های این تیم مثلا در شیراز گیر است. فضای سیاسی کشور که عوض شد، ملک زاده رفت جزو تیم مشایی و در نهایت معاون احمدی نژاد شد. یک بار هم به عنوان معاون وزیر خارجه منصوب شد ولی پرونده قطورش در شورای عالی ایرانیان خارج از کشور سبب شد که توسط دستگاه قضایی بازداشت شود. شاهرودی (رئیس قبلی قوه قضائیه) پیگیری کرد و به گفته صادق لاریجانی (رئیس فعلی قوه قضائیه)، موفق شد حکم عفو او را از علی خامنه ای بگیرد. قبل از انتخابات هم جسته و گریخته خبر رسید که نظر ملک زاده به حمایت از روحانی است و اکنون هم امید دارد در این دولت، سمت هم داشته باشد. واقعا هنری است این همه چرخش و رنگ عوض کردن، کاش یکی در جمهوری اسلامی، نشان بوقلمون طراحی می کرد و امثال ملک زاده، مفتخر می شدند به دریافت این نشان.