انتخابات ریاستجمهوری با آن همه فراز و نشیباش، کش و قوساش و دلسردیها و شگفتیهایش بالاخره با پایان رسید. نتیجه هر انتخاباتی نسبتی است از محبوبیت و یا مقبولیت نامزدها در میان رای دهندگان. طبیعتن در فردای روز انتخابات این نسبت ها اهمیت خود را از دست میدهند و نتیجه تنها یک پیروز در برابر رقبای شکست خورده است.
انتخابات روز ۲۴ خرداد شگفتی های فراوانی با خود به همراه داشت. شگفتی برای آنانی که میگفتند انتخابات نمایشی بیش نیست و رئیس جمهور آینده از پیش تعیین شده، برای آنانی که میگفتند جلیلی قرار است جای احمدی نژاد را بگیرد، شگفتی برای آنانی که به یک باره خود را در حال پایکوبی و شادمانی در خیابانهای شهرهای ایران یافتند و برای آنانی که امید به تداوم قدرت جناح سیاسی مطبوع خود داشتند.
شب ۲۵ خرداد و صبح روز ۲۶ام، دورهای تازه برای وبلاگ سیاسی نویسان ایرانی است. در روزهای پیش از آن، از تحریمیان تا مشارکتیها و از هواداران مدیریت جهادی تا مدافعین گفتمان انقلاب اسلامی، هر کدام حرفی برای گفتن داشتند. یکشنبه ۲۷ خرداد روز دیگری بود، یک سو پیروزهای این کارزار بودند و یک سو شکست خوردگانی که حال و روز خوشی نداشتند؛ عصبانی بودند و مایوس؛ گلهمند بودند و شاکی.
بعضی رفتند سراغ تاریخ و همزادپندارانه شرح مظلومیت دادند و گله از نزدیکبینی سیاسی سیاسیون اصولگرا. امید حسینی در آهستان از این انتخابات می گوید و از خوانندگانش میخواهد نگاه حق و باطلی نداشته باشند. او از اصولگرایانی همچون سعید جلیلی انتقاد میکند. حرف او این است:
پس قصد من از این مطلب، فقط گلایه از ندانمکاری مدعیان بابصیرتی است که ادعاهای بزرگی دارند اما جامعه را نمیشناسند و درک درستی از سیاست ندارند. قادر نیستند در لحظات حساس، تصمیم درست و مقتضی را بگیرند. حاضر نیستند بخاطر مصلحت بالاتر از منفعت شخصی و جناحیشان بگذرند. سیاست را صفر و صد می کنند. آدمها را سیاه و سفید میبینند. بیش از اندازه گرفتار تصمیمات محفلی خودشان هستند و علی رغم همه ادعاهایی که درباره ولایتمداری و انقلابی گری دارند، بدترین و بزرگترین ضربه ها را به نظام و رهبری می زنند و رگ غیرتشان هم نمی زند.
دیگرانی هم هستند که از سعید جلیلی شکوه دارند. حسین قدیانی در قطعه ۲۶ مقصرین این شکست را سرسختی و انعطاف ناپذیری جبهه پایداری و کاندیدایشان سعید جلیلی میداند. قدیانی پایداریون پیروی محمد تقی مصباح یزدی را ملامت میکند که از شدت تلاش برای نبردن محمد باقر قالیباف، قافیه را به حسن روحانی باختند. حرف و سخن او از این شکست این است که:
راستی! کسانی که می گفتند؛ «انتخابات، دوگانه سازش-مقاومت است و جلیلی تنها نماد مقاوت و انقلاب و ایستادگی و کربلا و مد نظر بزرگان و…»، چه جوابی برای طعنه این روزهای لوامین دارند؟! چقدر به ایشان گفتیم که پای مقدسات را به انتخابات باز نکنید که پس فردا اگر نامزدتان رای نیاورد، برندارند بگویند؛ «نه بزرگ ملت ایران به سر تا پای مقدسات»!! بارها در لفافه نوشته بودم، این بار به صراحت می نویسم؛ «گروه پایداری، نه در بیعت علامه مصباح، بلکه عملا در بیعت فرقه انحرافی است!!»
سجاد صفارهرندی اما این شکست را نه برای یکی از کاندیداهای اصولگرا، که برای همه اصولگرایان میبیند. فرزند وزیر ارشاد اسلامی کابینه اول احمدی نژاد، حسن روحانی را نماینده جناح راست در سپهر سیاسی ایران میبیند و در وبلاگش او را عالیجنابی میداند که:
تحت الطاف پدرخوانده و با کمک کسانی چون ناطق نوری و دیگر عزیزانی که با تقبل زحمت در ستاد دکتر ولایتی به این امر خطیر یاری رساندند (!)، میتوانند اولین دولت کاملاً راستی تاریخ انقلاب را تشکیل دهند. البته باید سهم همپیمانان کارگزار را فراموش نکنند.
ما شکست خورده ایم و باید در ماهیت این شکست تأمل کنیم. تلاش میکنم به زودی در مطلب دیگر به این امر بپردازم.
در حالی که باید منتظر ماند و دید دلایل سجاد صفارهرندی برای این شکست چه خواهند بود، کسان دیگری هم هستند که دیگر صبرشان به سر آمده. یکی از افسران جوان جنگ نرم میگوید که دیگر نمیخواهد با همقطارهایش بماند، زیرا:
شما که اینقدر مدعی هستید، خودتون نتونستید یک اتحاد تشکیل بدید. با تخریب و توهین خواستید کاندیدهای حزب های دیگر را پایین بکشید تا کاندید شما بالا قرار گیرد! این درست نیست. شما یک ذره ارزش هم برای نام "افسران جوان جنگ نرم" نیز نمیدهید، وگرنه مگر افسر توهین و تخریب میکند؟
شما کاندیدهای تایید صلاحیت شده شورای نگهبان را به باد تمسخر و توهین و تخریب قرار دادید... بعد اگر کسی به کاندیدهای شما توهین کرد، بزرگنمایی میکنید و در سایت های مختلف تلافی میکنید.
گویی که دزدی به اموال شما زده باشد و شما برای تلافی در منزل فامیل دزد، دزدی کنید! این است بصیرت؟ اگر این است بصیرت، پس تف به اون بصیرتتون!
همرزمانش اما او را مهربانانه بدرقه میکنند و به امید بازگشتش هستند.
اما معلوم نیست محمود احمدی نژاد دوباره کی بازمیگردد. نویسنده غیرسیاسی نوشتهای یک دختر دانشجو دل پری دارد از کسانی که دیشب میخواندند 'احمدی بای بای!' و میگوید:
بدان که اینها که شادی خود را در دل شکستن دیگران جستجو میکنند خداوند دلشان را خواهد شکست. بدان کسی نمیتواند شادی خود را بر ویرانه دلهای شکسته بنا کند. میدانم دل دوستانم چقدر خون است از آن دستهای پلیدی که جشن بزرگ چهار سال پیش ما را به عزا تبدیل کردند و لباس سیاه بر تن هموطنان مان پوشاندند و اشک و آه و اندوه را مهمان لحظات ما کردند. آن ملعونهایی که خواستند انتقامشان را از حلقوم ملت مظلوم بگیرند و اجازه ندادند لحظه ای فقط لحظه ای شادی کنیم. دوستان خوبم، بدانید که جماعتی که دل ما را شکستند و بر روی دلهای شکسته ما برای خود به دنبال کسب اعتبار بودند، به جایی نخواهند رسید و خداوند روزگارشان را سیاه خواهد کرد. بدانید که بازی کردن با احساسات پاک و خالص ما، تاوان بزرگی از آنها خواهد گرفت. خدا منتقم است. به منتقم بودن خدا ایمان داشته باشید. فقط باید صبر کنید. صبر کنید و ایمان داشته باشید. آینده از آن ماست. شک نکنید. حتی ذره ای ناامیدی به دل راه ندهید که شیطان منتظر همین است.
وبلاگ ها و وبسایت های اصولگرایان این روزها پر خواهد بود از واکنشها به آنچه روز جمعه اتفاق افتاد. برخی احمدی نژاد را مقصر میدانند و میگویند او دیگر منفور شده بود؛ برخی اصولگرایان را و برخی دیگر شکست در ترویج گفتمان انقلاب اسلامی و باختن قافیه به شعارهای پوچ و توخالی حسن روحانی را عامل وضعیت جدید میدانند.
قطعن اصولگرایان به عنوان جریان سیاسی قوی و با نفوذ شروع به بازسازی و ترمیم خود خواهند کرد. بی تردید در این میان، مانند هر گروه بازنده دیگر، تسویه حسابهایی هم اتفاق خواهد افتاد. میتوان تصور کرد این روزها بازندگان انتخابات ریاست جمهوری هنوز در شوک هستند، یا غمگین و یا عصبانی. در این میان سری هم به سایت بیباک نیوز که تریبون محمد تقی مصباح یزدی و کاندیدایش سعید جلیلی بود. امروز، یکی از پربیننده ترین مطالب این وبسایت اندر فواید آبدوغ خیار بود!
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر