بهناز حسینی؛ پژوهشگر اقلیتهای دینی در ایران
پس از جنگ دوم جهانی و آغاز مهاجرت گستردهٔ یهودیان به ویژه از کشورهای عربی، به شدت از جمعیت آنها در این سرزمینها کاسته شد. امروزه علاوه بر اسرائیل، بیشترین جمعیت یهودی را میتوان در کشورهای ترکیه، ایران، مراکش و تونس یافت. این جوامع را گروههای مختلفی مانند سفاردی، شرقی، اشکنازی و کارائیت تشکیل میدادند.
البته یهودیان در کشورهای مسیحی و سرزمینهایی اسلامی، وضعیت مشابهی نداشتهاند. یهودیانی که در جوامع مسیحی میزیستند، به دلیل دیدگاهی در مسیحیت که یهودیان را مسؤول مرگ عیسی مسیح میدانستند و آنان را به چشم وامدهندگان رباخوار میانگاشتند، شرایط مساعدی نداشتند؛ به همین سبب خشونتهای زیر پوست جامعهٔ مسیحی غالباً به طغیانهای خشونتآمیز علیه آنها منجر میشد.
شرایط کشورهای مسلماننشین برای پیشرفت و سکونت یهودیان ساکن در آن نواحی، به نسبت بهتر از جوامع مسیحی اروپایی بود. در نواحی مسلماننشین آنها میتوانستند آزادانه به هرگونه کسبوکاری بپردازند و به درجات بالای اجتماعی و سیاسی نیز برسند؛ تا جایی که در زمان حکومت غزنویان و سلجوقیان به جایگاههای ارشد حکومتی نیز دست یافتند.
یهودیان به علت فقدان یک ساختار سیاسی و نظامی متمرکز که بتواند حامی آنان در برابر شکنجه و تحقیر و تعقیب سایر جوامع غیریهودی باشد، ناچار به مهاجرت گسترده از مناطق خاورمیانه و شمال آفریقا شدند.
یهودیان خاورمیانه و قفقاز
هر چند در زمان حکومت صفویه در ایران، تشدید سختگیری نسبت به جامعهٔ یهود و اجرای سیاست تغییر اجباری دین در زمان شاه عباس، بسیاری از یهودیان را ناچار به ترک ایران و کوچ به عثمانی کرد؛ با این حال در زمان حکومتهای افشاریه و زندیه شرایط آنها رو به بهبودی نهاد. جمعیت یهودیان در نواحی قفقاز و اطراف آن پس از جنگ جهانی اول حدود صدهزار نفر و تقریباً قبل از انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۹۷۸ حدود ۸۵ هزار نفر تخمین زده میشد. از دههٔ ۱۹۲۰ میلادی به بعد، فرصتهای اجتماعی و اقتصادی بیشتری پیش روی یهودیان قرار گرفت که منجر به ایجاد بهبودی در شرایط آنان شد. همچنین مدرنسازی جامعه، توسط خاندان پهلوی در ایران وضعیت آنان را بهبود بخشید. پس از تشکیل دولت اسرائیل و مهاجرت گستردهٔ یهودیان، بعد از گذشت دههها همچنان یک حس کاملاً عمیق هویت ملّی و احساس تعلق خاطر به ایران در میان یهودیان مهاجر وجود دارد. در اینجا ذکر این نکته نیز اهمیت دارد که ایران در دورههایی یکی از مقصدهای مهاجرت یهودیان بوده است.
ایران نه تنها برای یهودیان ایرانی، که برای یهودیان عراق، کشورهای اروپایی و حتی روسیه نیز در دورهای مقصدی أمن و موقت محسوب میشده است. تا قبل از انقلاب اسلامی تعداد یهودیان عراقی در تهران بیش از دو هزار نفر بود. همچنین در سالهای ۱۹۴۷-۱۹۴۸ در اثر به دلیل جنگهای متعدد محلی در افغانستان، حدود هزار نفر از یهودیان افغانستان به ایران پناهنده شدند و در شهرهای شمال شرقی ساکن شدند و در اواخر سال ۱۹۴۸ به طور دستهجمعی ایران را ترک کردند.
پس از کشتار یهودیان شرق اروپا توسط نازیها، دستههای پرجمعیتی از آنان قصد مهاجرت به اسرائیل را کردند. در جریان حضور یهودیان لهستانی در ایران و از سال۱۹۴۲ میلادی به آن سو، تعدادی از یهودیان ایرانی نیز همسفر یهودیان مهاجر لهستانی برای سکونت در اسرائیل شدند.
البته چه در سالهای پیش و پس از انقلاب، با این وجود که اسرائیل از نظر دینی مقصد اصلی همهٔ یهودیان بوده است اما یهودیان ایرانی استقبال کمتری به نسبت سایر یهودیان از خود برای زندگی در آنجا نشان دادهاند. دلایلی که میتوان برای این امر برشمرد عبارتنداز: «احساسات ملیگرایانهٔ ایرانی در میان یهودیان ایران»، «تبعیضهای دولت اسرائیل در قبال یهودیان شرقی»، «فراهم آمدن بستر زندگی مناسبتر در ایالات متحدهٔ آمریکا.»
هماکنون نیز جمعیت زیادی از ایرانیان یهودی در شهرهای مختلف آمریکا سکونت دارند.
بنابر گفتهٔ بسیاری از یهودیان ایرانی که در سالهای پیش و پس از انقلاب به اسرائیل مهاجرت کرده بودند، عموما یک نگاه منفی نسبت به ایرانیان از جمله یهودیان وجود دارد؛ به عبارت دیگر وجود برخی از تبعیضها باعث شد که بسیاری از خانوادههای یهودی که از ایران به اسرائیل آمده بودند، پس از چند سال زندگی در آنجا تصمیم به مهاجرت به کشور آمریکا یا کانادا را بگیرند. البته نباید از این واقعیت چشم پوشید که برخی از یهودیان ایرانی نیز توانستند به مدارج بالای سیاسی در این کشور دست یابند؛ شاید بارزترین آنها «موشه کاتصاو» باشد که ششمین نخستوزیر اسرائیل بود. در اواخر سال ۱۹۵۱ جمعیت یهودیان ایرانی در اسرائیل ۲۵ هزار نفر برآورد شده بود.
امروزه یهودیان در ایران انجمنها و نهادهای مختلفی دارند که مهمترین آنها «انجمن کلیمیان تهران» است که بر طبق قوانین جمهوری اسلامی ایران و تحت نظر سازمان اوقاف و امور خیریه اما به صورت مستقل و توسط هیأت مدیرهای یهودی اداره میشود. جمعیت یهودیان در ایران امروزه کمتر از ۳۰ هزار نفر برآورد میشود که عمدتاً در شهرهای شیراز، اصفهان، کرمانشاه، همدان و اندکی نیز در سایر شهرهای دیگر سکونت دارند.
در کشور عراق، یهودیان بزرگترین و مرفهترین جامعهٔ یهودی در خاورمیانه را تشکیل میدادند. قدمت سکونت آنها در عراق به ۲۸۰۰ سال پیش یعنی به زمان یهودیان بابل باز میگردد. دو جامعهٔ یهودیان عرب و یهودیان کُرد بارزترین جوامع عراق بودهاند که هر کدام سرگذشتی متفاوت داشتهاند. یهودیان عراق، به ویژه قشر تحصیلکردهٔ آنها نقش بسزایی در ارتقاء سیستم فرهنگی و سیاسی عراق ایفا کردند. همچنین بخشهای عمدهای از سیستمهای بانکی، پستی و مشاغل مختلف نیز در اختیار آنان بود. در دوران حکومت سلطنتی در عراق، یهودیان دارای کنیسههای بیشماری در شهر بغداد بودند. آنها از نظر مذهبی خود را کلیمی و از حیث ملیّت، خودشان را عرب میدانستند؛ به این صورت که خودشان را بخش جداییناپذیری از جامعهٔ عراق میدانستند و در تمامی محافل سیاسی و علمی حضوری پر رنگ داشتند. در سال ۱۹۳۲ و پس از به استقلال رسیدن کشور عراق از بریتانیا به دلیل گسترش گرایشات ضدیهودی و نفوذ کشور آلمان در عراق و تمایل پادشاه جدید به حزب نازی و تبلیغات یهودیستیزانهٔ «فریتس گروبا»، سفیر آلمان، کشتار وحشیانهٔ فرهود (الفرهود) در سال ۱۹۴۱ به وقوع پیوست. علت حادثهٔ «فرهود»، اتهام یهودیان در حمایت از بریتانیا در جنگ عراق و انگلیس بود که منجر به شکست عراق شده بود. در این واقعه بسیاری از یهودیان کشته و زخمی شدند. حوداث سالهای پس از این حادثه و روی کار آمدن حزب بعث در عراق عرصه را هر روزه بر یهودیان تنگتر کرد. در نهایت همین أمر موجب مهاجرت تمامی یهودیان از این کشور شد.
کشور ترکیه یکی دیگر از کشورهای عمدتاً مسلمان است که بخشی دیگر از جمعیت یهودیان را در خود جای داده است. در خوشبینانهترین حالت ممکن، جمعیت یهودیان ساکن ترکیه به ۱۷ هزار نفر میرسد؛ آنها عمدتا از نسل یهودیان سفاردی هستند. از دوران باستان، گروههای یهودی در نواحی شرقی آناتولی زندگی میکردهاند؛ بیشتر آنها «یهودیان کُرد» بودند. در دوران امپراطوری عثمانی جامعهٔ یهودی از نظر اقتصادی، فرهنگی و علمی یک سرمایهٔ ارزشمند بهشمار میرفت. اگر چه جمعیت مسیحی ارتدوکس آن کشور مشکلاتی را برای آنها به وجود میآوردند. بر اساس برخی از گزارشهای تاریخی، یهودیان ده درصد از جمعیت استانبول را تشکیل میدادهاند. آنها در دربار عثمانی نیز توانستند جایگاه درخوری به دست بیاورند. وزیر اقتصاد سلطان محمد دوم، حکیم یعقوب پاشا، پزشک شخصی او، موسی هامون و پزشک دیگر او اسحاق پاشا همگی یهودی بودند. البته وضعیت یهودیان در امپراطوری عثمانی معمولاً به ویژگیهای سلطان وقت بستگی داشت. در دوران حکمرانی سلطان مراد سوم اعتقاد بر این بود که غیرمسلمانان باید دارای وضعیت «ذمی» باشند؛ یعنی یک تمایز اساسی میان آنها و مسلمانان برقرار باشد. بقیهٔ سلطانهای عثمانی اما نگرشی ملایمتر در قبال غیرمسلمانان داشتند.
در دوران جنگ جهانی دوم، ترکیه تنها کشور با جمعیت اکثریت مسلمان بود که در زمان رژیم نازی یهودیان تحت آزار و شکنجه از اروپا را پناه داد. در دهههای ۴۰ و ۵۰ میلادی موج مهاجرت یهودیان از ترکیه گسترش یافت که نخست به دلیل وضع قوانین مالیاتی جدید بود که غیر مسلمانان را مجبور مینمود دو برابر نسبت به مسلمانان مالیات بردرآمد بپردازند. دلیل دوم تشکیل دولت اسرائیل بود که سیل مهاجران یهودی را به سمت سرزمین موعود گسیل نمود.
جامعه یهودیان شمال آفریقا
کشورهای شمالی قاره آفریقا یکی دیگر از مراکز بزرگ یهودینشین تا اوایل قرن بیستم میلادی به شمار میرفت. مراکش با بیش از ۲۵۰ هزار یهودی در دههٔ ۱۹۴۰ میلادی، بیشترین جمعیت یهودی را در خود جای داده بود. یهودیان در دو مقطع مجبور به مهاجرت به مراکش شدند. دورهٔ نخست در واکنش به نظام تفتیش عقاید در اسپانیا بود. دورهٔ دوم نیز در زمان اخراج آنان از اسپانیا و پرتغال توسط پادشاهان کاتولیک آن سرزمینها رخ داد. به دنبال مهاجرت جمع کثیری از یهودیان اسپانیایی طی قرون چهاردهم و پانزدهم میلادی به مغرب (مراکش)، جامعهٔ یهودیان سفارادی شکل گرفت. یهودیان در مراکش با بومیان شمال آفریقا روابط نزدیکی داشتند و به زبان آنان صحبت میکردند. همین ارتباط باعث شد افرادی از طوایف محلی «بربر» به یهودیت گرایش پیدا کنند. در سال ۱۹۴۸ بالغ بر ۲۷۰ هزار یهودی در مراکش سکونت داشتند. با استقلال یافتن این کشور در سال ۱۹۵۶ آنها نیز از حقوق یکسانی نسبت به دیگران برخوردار شدند. اما در سالهای بعد، به وجود آمدن یک جوّ ضدیهودی در این کشور موجب شد تا تعداد زیادی از یهودیان، مراکش را ترک کنند. جنبشهای موفق ضداستعماری در آفریقای شمالی، ایجاد دولت اسرائیل در سال ۱۹۴۸ و همچنین بحرانهای سیاسی دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ منجر به مهاجرت گسترده یهودیان از این سرزمینها شد. امروزه دولت مراکش در راستای جذب گردشگران یهودی از سایر کشورها تبلیغات ویژهای در خصوص تاریخ و دادن امکانات منحصربهفرد به یهودیان را در دستورکار خود قرار داده است.
در مصر نیز با افتتاح کانال سوئز در سال ۱۸۶۹ جوامع یهودی توسعه و رونق یافتند. چشماندازهای امیدوارکنندهٔ تجاری منجر به مهاجرت یهودیان از سراسر امپراتوری عثمانی، ایتالیا و یونان شد. در آغاز قرن بیستم میلادی حدود ۲۵۰ هزار یهودی در مصر زندگی میکردند که تا اواسط دههٔ ۱۹۴۰ این تعداد به حدود ۷۰ هزار نفر رسید. هماکنون جامعهٔ متشکلی از یهودیان در مصر وجود ندارد. یهودیان مصر در سه موج مهاجرت مصر را ترک کردند؛ اولین موج از این مهاجرت، در سالهای پس از ۱۹۴۸ و در پی تشکیل دولت اسرائیل رخ داد، موج دوم نیز در سال ۱۹۵۶ به علت سلب حق شهروندی مصر از یهودیان به دستور جمال عبدالناصر روی داد و سومین بار نیز در ۱۹۶۷ در پی جنگ اعراب و اسرائیل بود و به جنگ شش روزه معروف است.
لیبی یکی دیگر از کشورهایی است که هیچ فرد یهودی، دیگر در آن زندگی نمیکند. تاریخ یهودیان در لیبی به قرن سه قبل از میلاد مسیح باز میگردد، زمانی که سیرنائیکا تحت حکومت یونان بود. البته قدیمیترین اثر باستانشناسی از وجود یهودیان در لیبی در «سرت» یافته شده، که برخی از بررسیهای باستان شناسی انجام شده در منطقهٔ باریون قدمت کنیسه آن را به قرن دهم پیش از میلاد، به زمان پادشاهی سلیمان میرساند. جمعیت یهودی لیبی، بخشی از جامعهٔ یهودیان سفاردی-مغربی است که به طور مداوم تا دوران معاصر در آن ساکن بودهاند. یهودیان لیبی در ۲۵ سال اول پس از اشغال لیبی در سال ۱۹۱۱ از پشتیبانی قدرتهای استعماری همچون ایتالیا برخوردار بودند و دورهٔ رفاه و پیشرفت را نیز در همان دوره تجربه کردند. در طول جنگ جهانی دوم و با روی کار آمادن حکومت فاشیستی در رم، یهودیان لیبی قربانی قوانین ضدیهودی رژیم فاشیست ایتالیا شدند. این قوانین منجر به قتل، شکنجه، زندانی و تبعید بسیاری از یهودیان شد. رفتهرفته جمعیت یهودیان کاهش یافت و پس از جنگ، خشونتهای ضدیهودی منجر به مهاجرت یهودیان از لیبی شد. در زمان سرهنگ معمر قذافی، که از سال ۱۹۶۹ تا ۲۰۱۱ این کشور را اداره میکرد، اوضاع وخیمتر شد و در نهایت منجر به مهاجرت باقیماندهٔ جمعیت یهودیان شد.
قوانین اسلامی یهودیان و مسیحیان را اهل کتاب میداند و آنان تحت قانون «اهل ذمه» در ابراز عقیده آزاد هستند و میتوانند به زندگی خود در سرزمینهای اسلامی ادامه دهند. چنین قوانینی سبب شد که در بسیاری از ممالک اسلامی بدون هیچگونه آزار و فشاری از سوی حکام مسلمان، آمار جمعیتی یهودیان دستنخورده باقی بماند و حتی از نظر فرهنگی و اجتماعی به درجات ممتازی دست یابند. در طی قرون گذشته اوضاع یهودیان ساکن در ممالک مسلمان به نسبت بهتر از مناطق تحت سلطهٔ مسیحیان بوده، هر چند در برخی موارد نیز خشم جوامع مسلمان منجر به شورش علیه آنان و قتل و شکنجه و آدم ربایی را برای جوامع یهودی در پی داشته است. در اواخر قرن ۱۹ و آغازین قرن بیستم میلادی ودر پی شروع جنگهای جهانی اول و دوم وگسترش یهودی ستیزی که منجر به دستگیری، شکنجه و اعدامهای خودسرانه بسیاری از آنان شد، یهودیان بیش از پیش احساس نا امنی نمودند و همین امر منجر به مهاجرت دست جمعی آنان به سایر کشورها گردید. نمونه بارز چنین سختگیریها را در امپراطوری عثمانی و در اروپا بخصوص در دوران حکومت نازیها میتوان به وضوح مشاهده کرد. امروزه پس از گذشت دههها هر چند یهودیان به جوامع پیشین خود تعلق ندارند اما یک حس تعلق و هویت در میان بسیاری از آنان نسبت به آن جوامع وجود دارد که موجب پیوند میان آنان میشود.
*آنچه خواندید خلاصهای از کتاب jewish diaspora after ۱۹۴۵ که توسط بهناز حسینی گردآوری، تدوین و به نگارش درآمده است. این اثر توسط انتشارات کمبریج اسکالر منتشر خواهد شد.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر