در خبرها آمده بود که «امید»، درنای نر جوانی که هر سال برای گذراندن فصل زمستان پس از طی هزاران کیلومتر به شمال ایران می آمده، امسال نیز در تالابهای فریدونکنار فرود آمده است. «امید» نامی ست که رسانه ها و خبرنگاران به این پرنده بزرگ و زیبا داده اند چرا که این پرنده هر بار که به ایران میآید این امید در دل ایرانیان زنده میشود که هنوز موجود زنده ای هست که ایران را با میل و اراده خود برای سکونت (ولو موقت) انتخاب کند.
نوشته زیر متن مصاحبه با این پرنده است که به دست ایران وایر رسیده است. این متن را بدون دخل و تصرف جهت استحضار عموم منتشر میکنیم. در انتهای این مصاحبه روایتی نقل میشود که صحت و سقم آن در دست بررسی ست. به محض رسیدن اخبار تکمیلی شما را در جریان قرار خواهیم داد:
مصاحبه گر: سلام... خیلی ممنون که وقتتون رو در اختیار ما قرار دادید و خیلی خوشحالیم که باز هم کشور عزیز ما رو به عنوان اقامتگاه زمستانی خودتون انتخاب کردین.
امید: نوکرتم داداش. واقعا باورم نمیشه دارین باهام مصاحبه میکنین! دوربین مخفیه؟
مصاحبه گر: نفرمایید قربان. شما «امید» یک ملت هستید.
امید: شما لطف دارید. امیدتون به خدا باشه. راستش اینکه چرا هر سال میام ایران یه بخشش مربوط به این میشه که در سیبری هوا تا چهل درجه میره زیر صفر. یعنی واقعا نمیشه موند! وگرنه خب بنده نوکخل نیستم و راه قرض ندارم هر سال چند هزار کیلومتر پرواز کنم بیام اینجا مزاحم شما بشم.
مصاحبه گر: نفرمایید! شما مراحم هستید. یه مقدار نزدیکتر میآیید؟ چون این میکروفون ما ضعیفه. از احساس خودتون بگید. وقتی وارد کشور عزیزمون شدین چه احساسی داشتید؟
امید: والا فقط احساس گرسنگی و ضعف داشتم و یه مقداری هم راستش نگران بودم.
مصاحبه گر: نگران چی؟
امید: راستش توی مسیر یکی دو تا دسته غاز برفی و مرغابی وحشی داشتن یه طرفه میاومدن و نزدیک بود شاخ به شاخ بشم باهاشون. توی این فصل مهاجرت معکوس واقعا عجیبه! خیلی هم هراسون بودن و هی میگفتن نرو نرو... میگیرن میخورنت! البته من جدی نگرفتم چون به هر حال تعریف از خود نباشه بنده جزء گونه های شکار ممنوع هستم.
مصاحبه گر: بله...ایشالا که عمر با عزت داشته باشید. یک مدتی صید غیرقانونی زیاد شده بود که خب البته همونجور که فرمودید خطری متوجه شما نیست. به هر حال شما تک درنای سفید سیبری هستید و برای مردم ایران ارزش سمبولیک دارید.
امید: شما لطف دارید به من...به هر حال دروغ نگم کمی نگران شدم. چون توی مسیر از روی خونه ها و مزارع و شالیزارهای مردم که رد میشدم صحنه های غیرعادی زیادی دیدم.
مصاحبه گر: از این صحنه ها برامون بگین... امکانش هست نزدیک بشین به من که صدا خوب ضبط بشه؟
امید: سعی میکنم بلندتر صحبت کنم. به هر حال ما توی حیات وحش یه سری پروتکل ها داریم که یه فاصله مشخصی رو با انسان باید رعایت کنیم. واقعا شرمندم.
مصاحبه گر: ایراد نداره... بفرمایید. چه صحنه هایی توی راه دیدید که میفرمایید غیر عادی بود.
امید: اینکه همه اون پایین برام سفره پهن کرده بودن. یکی ماهی گذاشته بود یکی قورباغه تازه زده بود سر چوب و خلاصه هرکس یه جور. بعد هی بفرما میزدن. منم خب نمیتونستم خارج از ایستگاه وایسم. همین که رد میشدم شروع میکردن فحش دادن و سنگ و چوب پرت کردن.
مصاحبه گر: از مهمون نوازیشون بوده... دوستت داشتن. میگم حالا چیزه... به نظرم خسته ای... بیا بریم خونه ما هم یک گلویی تازه کن و هم یه چند تا ماهی توی آکواریوم دارم که با صدف روپایی میزنن!
امید: مگه ماهی پا داره؟
مصاحبه گر: چرا میری عقب؟ اصلا بیا بریم بقیه مصاحبه رو تو خونه انجام میدیم... یه شامی ناهاری در خدمت باشیم.
امید: حالا فهمیدم... همون اولش هم میدونستم. میگم خدایا این بشر دو پا نمیاد برای مصاحبه با من خودشو علاف کنه... داداش خودتی!
درنای سفید سیبری این را میگوید و قبل از اینکه مصاحبه گر بتواند عکس العملی نشان بدهد پرواز میکند.
مصاحبه گر: کجا رفتی؟ مصاحبه تموم نشده...
امید: کارد بخوره به اون شکمت...! برای شامت برو از مغازه مرغ بگیر وحشی! بی شخصیت! حیوون!!
مصاحبه گر: نه... تو رو خدا برگرد... امیدجان...رحم کن... بچه های من سه ماهه گوشت نخوردن... امید...نرو... تنها امید من تو بودی.
امید بال زنان دور میشود و در همین حال شاهپر وسطی یکی از بالهایش را به مصاحبه گر کذایی نشان میدهد. ناگهان صدای گلوله ای به گوش میرسد و امید صد متر دورتر بر اثر شلیک یک شکارچی که در همان نزدیکی کمین کرده بود نقش بر زمین میشود.
گفته شده است که مصاحبه گر و شکارچی بعد از مدتی جر و بحث و مشاجره که امید متعلق به کدامشان است پرنده بی زبان را دو شقه کرده و هرکدام نیمی از امید را به خانه برده اند.
و این سرنوشت امید بود در سرزمینی که مردمانش نان هم برای خوردن نداشتند.
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد!
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر