با نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری، همه چشمها و گوشها و دهانها نه به سوی نامزدهای احتمالی - که هنوزمشخص نیست چه کسانی هستند- بلکه به سمت سیدعلیخامنه ای است تا دریابند انتخابات امسال را چگونه می بیند، نظرش به چه کسی نزدیکتراست، و خلاصه اینکه قاعده بازی را چگونه تعیین می کند.
واگرهنوز نامزدهای احتمالی این دست و آن دست می کنند تا در چانه زنی های پشت پرده سهم بیشتری از حمایت گروه های مختلف سیاسی و نظامی و مالی و اخلاقی و عرفانی به دست بیاورند، این وبسایت آیت الله خامنه ای است که با انتشار دستورالعملی حاوی سخنان وی، تصویری که او از انتخابات و «وظایف رسانهها درانتخابات» دارد را به روشنی تصویر کرد. این تصویر مصداق ضرب المثلی شیرین است با اندکی تغییرات و آن اینکه «سالی که نکوست از زمستان سال قبلش پیداست».
چرازمستان سال قبل؟ درحالی که هنوز تکلیف انتخابات قبلی، با در خانه امن کردن دو کاندیدای اصلی اش و دستگیری صدها تن از مسوولین سابق و هواداران این کاندیدها و روزنامه نگاران و فعالان مدنی و وکلا مشخص نشده، به سمت انتخاباتی می رویم که عملا اگر ندانی کاندیدای مورد حمایت رهبری کدام است و بخواهی حضور پرشوری درانتخابات داشته باشی، ریسک کرده ای، چرا که شاید در اردوگاه اشتباهی چادر زده باشی. بعد از انتخابات هم ناگهان سرت را بالا میکنی و میبینی زندگی ات سروته شده است. بنابراین توجه به این سخنان به نوعی از نان شب واجب تر است.
وب سایت آقای خامنهای، حتی برای فهم بهتر نقطه نظرات ایشان جدولی را تهیه کرده است که در زیر می بینید و در آن به بایدها و نبایدها به صورت تفکیک شده پرداخته است. اما ویژگی این سخنان دررابطه با وظیفه رسانهها در انتخابات چیست؟
اول- توضیح واضحات: مثلا رسانهها باید «برسطح آگاهی و تحلیل مردم بیافزایند» یا «سه وظیفه عمده بر عهده دارند: نقد و نظارت، اطلاع رسانی وتبادل آراء». اینها جزو کارکردهای رسانههاست و چه آقای خامنهای بگوید و چه نگوید نقشش عوض نمیشود. مثل اینکه بگوییم درآشپزخانه باید غذا پخت. درزمین ورزش باید ورزش کرد. درسینما باید فیلم دید. یا به تعبیری «آنچه در جوی می رود آب است، هر که بیدارنیست خواب است» و باقی قضایا.
دوم - سهل و ممتنع بودن: به این معنا که توصیه های ایشان در نگاه اول خیلی راحت و امکان پذیربه نظر می رسد و حتی اخلاقی و متین. اما درعمل امکان ناپذیراست. مثلا این عنوان که «از انتخابات مانند یک نعمت الهی پاسداری کنید»، یا اینکه «اعتمادبه نفس مردم نباید شکسته شود». چگونه یک نعمت - آن هم از نوع الهیاش - را باید پاسداری کرد؟ چگونه اعتماد به نفس مردم می تواند توسط رسانهها شکسته شود؟
سوم - تئوریزه کردن سانسور: آقای خامنه ای گفته اند که «هرخبری گفتنی نیست». این سخن علاوه بر اینکه در ذات خود تناقض دارد - چرا که وقتی یک چیزی خبر است یعنی گفتنی هم است - رهنمودش این است که اگر یک چیزی خبر بود، باید ملاحظات دیگری را هم در ستون «بایدها و نبایدها» به آن افزود و اگر از سوراخ تنگ این بایدها ونبایدهای رهبری گذشت، آن موقع می تواند خبر باشد. بنابراین رسانههاو خبرنگاران باید یکی دو جلسه بروند خبرنویسی ولایی یادبگیرند که قطعا با آن چیزی که در دنیای خبررسانی مرسوم است فاصله زیادی دارد.
چهارم- بی معنا بودن: اینکه مثلا «نقاط برجسته ملت تضعیف نشود» واقعا به چه معناست؟ ملت چه نقاط برجستهای دارد؟ رسانهها چطور می توانند یک نقطه برجسته ملت را تضعیف کنند؟ یعنی اصلا ما نقاط برجسته ملت را هم کشف کردیم، چطور یک روزنامه نگار و خبرنگار می تواند با نوشتن یک مقاله و گزارش آن را تضعیف کند؟ معیار ضعیف و قوی کردن چیست؟ چه کسی تصمیم می گیرد که این قوی و ضعیف شده است؟ برای چنین مواردی فقط می توان به بی معنی بودن چنین عباراتی اشاره کرد.
پنجم: هراس و بدبینی: اینکه «از بی احترامی به شورای نگهبان پرهیز شود» یا « مردم را نسبت به انتخابات دلسرد نکنید»، یا «به خواست دشمن کمک نکنیم»، یا «تهمت به نظام، گناهی بالاتر از تهمت به افراد است»، همه و همه نشان از هراس شدید نسبت به چیزهایی است که اتفاقا ستون هر انتخابات در طی دو دهه گذشته بوده است: شورای نگهبان به عنوان نهاد محدود کننده آزادیهای مدنی، انتقاد از نظام - که از طریق انتقادکردن از مسوولین انجام می شود- و همچنین «دشمن» خیالی که دراین انتخابات هم پنداری یکی از شرکت کنندگان است.
ششم- غیرعلمی بودن: میگویند گزاره ای علمی است که قابل ابطال باشد. مثلا من با یک دست دو هندوانه بر می دارم. این گزاره ای است که می شود صحت آن را امتحان کرد چه درست و چه غلط. اما اینکه «ذهن مردم را مشغول مسائل فرعی نکنید» را چطور می شود اثبات کرد؟ که حالا چه چیزی مسائل فرعی است و چه چیزی اصلی؟ مرجعش کیست؟ چطور میشود ذهن مردم را به چیزی مشغول کرد یا نکرد؟ «هوچیگری رسانه ای ممنوع» هم از همین جنس است.
هفتم- از دنیا بیخبری: آقای خامنهای، هرچند بارها گفته اند که از ریز مسائل کشوروجهان باخبرند، وقتی میگویند «رسانههای اینترنتی هم خود را به قانون مقیدکنند»، نشان میدهند یا اینطوری وانمود میکنند که درجریان استقرارواجرای قوانین متعدد برای فعالیتهای رسانههای اینترنتی نیستند. اینکه صدها وهزاران سایت فیلتر و مسدود میشوند - اگردرخارج از ایران هستند- و یا دکان و دفترشان تعطیل می شود- اگر در درایران هستند- و خلاصه اینکه قوانین محدود کننده آزادی بیان فقط شامل نشریات چاپی نیست و سالهاست که کارگزاران ایشان زحمت اینترنت را هم کشیده اند نشانه فراوانی مقررات نوشته و نانوشته حکومت است. خلاصه یکی باید آقا رو آپدیت کنه.
هشتم - رازآلودگی: مروری براین موارد، نشان میدهد، که هرجوری که یک نویسنده و خبرنگار بنویسد، با هر نوع درجه ای از احتیاط و دوراندیشی و ترس از عواقب کار، با این اصولی که رهبرایران برای انتخابات مشخص کرده است، به راحتی میتواند به مشکل برخورد. اینکه چطور میشود هم کار رسانهای کردو هم این هم نسخه مطرح شده را رعایت کرد، خیلی رازآلود و فرازمینی به نظر میرسد. خبرنگار باید به گونه ای با آن طرف ابرها ارتباطی داشته باشد تا بفهمد چطور می تواند از این هرج و مرج معنایی در این گزاره ها جان سالم به در برد.
نهم- تواضع وفروتنی: اینکه «مردم بايد اهل تحليل شوند تا بفهمند كه نظام برايشان مفيد است. آگاهى براى چنين نظامى، مثل آب و هوا، لازم و واجب است»، یعنی کسانی که فکر می کنند نظام برایشان مفید نیست، دارای تحلیل نیستند و نمی فهمند. این جمله هیچ معنای دیگری ندارد جز اینکه همه مردم باید مثال ایشان دنیا را نگاه کنند و اگر نکنند نمی فهمند و این تقصیر رسانههاست. به قول همشهری ما قربان آن تواضعت!
دهم- آداب برگزاری یک عروسی خانوادگی: به این نکات می توان شمار دیگری را هم افزود. اما خلاصه اینکه حتی اگر با قوانین ایران هم سخنان و موارد مطرح شده را ارزیابی کنیم همگی در جهت نقض آزادیها و حقوق اساسی مردم ایران و به نوعی سیاه نمایی علیه نظام، تشویش اذهان عمومی، اقدام علیه امنیت ملی و بدبین کردن مردم به دستاورهای نظام است. چرا که با این سخنان تصویری که مقام رهبری از نظام جمهوری اسلامی ترسیم میکند، تصویر ظالمانهای است که در آن به هربهانهای میتوان افراد را گرفت و به زندان انداخت و درآن راه فراری برای نفس کشیدن مردم باقی نگذاشت. درضمن ما وقتی یک میهمانی جشن تولد یا عروسی داریم می توانیم یک سری قوائد من عندی و یا همان من درآوردی خودمان را بگذاریم و به میهمانان بگوییم که هرکسی میخواهد بیاید این شرط و شروط را رعایت کند، مثلا ساعت ۷ شب بیایید، میهمانی رسمی است و کت وشلوارمشکی بپوشید، کادو بیاورید یا نه، غذاکباب است یاخورشت، مختلط است یانه، موسیقی ایرانیه یا خارجی و الی ماشاء الله هر چیز معقول و غیرمعقولی که به ذهنمان میرسد.
اما انتخابات، میهمانی خصوصی، عروسی یا جشن تولد و یا ختنه سوران نیست. متعلق به یک فرد و گروه و حزب هم نیست. انتخابات برای مردم است. قواعد آن هم مشخص است و یک سری حقوق و وظایف بر آن مترتب است. وقتی انتخابات را می کنیم میهمانی عروسی، باید این انتظار را هم داشته باشیم که یک سری قبول کنند بیایند و یک سری هم نیایند. یک سری را هم از جلوی در مراسم نگذارند وارد شوند( نقش شورای نگهبان). با توجه به این که صاحب این میهمانی خصوصی، سابقه به زندان انداختن میهمانان میهمانیهای قبلی را دارد، از همین می توان الان می توان تصویر کرد که با چه انتخاباتی روبرو هستیم.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر
من فکر میکنم که هنگام آن فرارسیده است که دیگر این نمایشات را انتخابات نخوانیم. تاریخ، شاهدی صادق خواهد بود که ما، هر که هستیم، تا آنجا که میشد کوشش کردیم تا از رسیدن به این "نقطه عطف" پرهیز کنیم.....اینکه تلاشمان درست بود یا غلط، بماند برای وقتی بهتر و جایی دیگر.........