با وقوع هر فاجعهای مانند زلزله، به جز نهادهای رسمی که مسئول امدادرسانی هستند، مردم نیز معمولا به طور خودجوش میخواهند به حادثهدیدگان کمک کند. همبستگی اجتماعی در ایران به دلایل زیادی در چنین حوادثی معمولا زیاد بوده است و مردم آماده هستند در حد امکانات خود کمکهای لازم را اهدا کنند. بعضی گروهها نیز در همان روزها یا حتا ساعتهای اول به طرف شهرها و روستاهای حادثه دیده میروند. این نیرو و پتانسیل زیاد در حقیقت یک گنج اجتماعی است. اما برای درست استفاده کردن از آن باید همیشه مراقب بود و برنامهریزی کرد. سئوال اصلی این است که مردم و نهادهای غیردولتی در زمان حوادث طبیعی یا انسانی چه نقشی میتوانند بر عهده بگیرند؟
شاید شما تجربیاتی در این زمینه داشته باشید که بتوانید با کاربران و خوانندگان دیگر در این وب سایت به اشتراک بگذارید.
اما گاهی اوقات حضور مردمی میتواند در کار امدادرسانی اختلال به وجود بیاورد. در روزهای نخستین پس از زلزله آذربایجان در سال ۱۳۹۱، رییس پلیس راه آذربایجان از مردم خواست از تردد غیرضروری در این مناطق خودداری کنند تا مانع ارسال کمکها نشوند. حضور بیش از حد مردم اگر بدون برنامه و هدف مشخص باشد میتواند به مسدود شدن جادهها بینجامد.
در عملیات امدادرسانی حتما یک مرکز هماهنگی و یا ستاد اصلی بحران وجود دارد که سایر نیروهای داوطلب باید الزاما خود را با آن هماهنگ کنند. در ایران به طور معمول این نقش بر عهده سازمان هلال احمر است که با هماهنگی با استانداریها و سازمان مدیریت بحران این وظیفه را انجام میدهد. اصل اول در این مواقع اعتماد به هلال احمر و تقویت نقش این نهاد است. از هر عملی که باعث تضیف این نهاد شود باید در بحرانیترین روزها و ساعاتهای پس از حادثه اجتناب کرد.
ساعتهای اولیه پس از هر حادثهای، یعنی تا زمانی که هنوز امید به زنده ماندن انسانها زیر آوار وجود دارد، زمانی بسیار حساس و طلایی است. حضور افراد داوطلب اما آموزش ندیده در این لحظات نه تنها هیچ کمکی به نیروهای امدادرسان نمیکند بلکه مشکل آفرین است. افراد آموزش ندیده هم ممکن است جان مجروحان و هم جان خود را به خطر بیندازند. بنابراین باید از تولید مشکل اضافی خودداری کرد.
نقش نهادهای مردمی و کمکهای آنها در حقیقت در مرحله بعدی آغاز میشود. مرحلهای که افراد از زیر آوار بیرون آمدهاند و گروههای تجسس و امدادرسان مجرحان و کشتهشدگان را از محل حادثه دور کردهاند. در این زمان میتوان برای ارسال کمکهای مردمی برنامه ریزی کرد. اما این برنامهریزی باید مبتنی بر شناخت نیازها باشد. مثلا اگر در روستایی به آب سالم نیاز است، اما گروههای داوطلب فقط روی امکانات دیگر مثلا پتو و کنسرو تمرکز کنند، این کمکها عملا بیفایده خواهد ماند. در امدادرسانی مفهومی وجود دارد به نام «برآورد نیازهای پس از حادثه» که به آن PDNA هم گفته میشود. این نیازها شامل نیازهای کوتاهمدت در روزهای اول پس از حادثه تا نیازهای بلند مدت در زمان بازسازی مناطق آسیب دیده است. کمکهای دواطلبان و گروههای مردمی تنها اگر در این چارچوب انجام شود میتواند برای مردم منطقه مفید باشد. گروههای مردمی همچنین میتوانند با جمعآوری اطلاعات از مناطق اطراف به ستاد بحران برای شناخت نیازهای مناطق آسیب دیده کمک کنند. اما پذیرفتنی نیست که گروههای داوطلب با اعلام اینکه مثلا به ستاد بحران اعتماد ندارند خودشان بخواهند بدون در نظر گرفتن نیازهای واقعی منطقه اقدام به امدادرسانی کنند. اینکار باعث هدر رفتن کمکها میشود.
به جز نیازهای اولیه و مادی مردم در مناطق آسیبدیده، نیازهای روحی فراوانی نیز وجود دارد که اتفاقا گروههای داوطلب میتوانند به طور عمده در این زمینه مفید باشند. اهمیت برآورده کردن این نیازها آنقدر زیاد است که سازمان بهداشت جهانی اقدام به تهیه کتابچه راهنمایی کرده است برای گروههایی که میخواهند نیازهای روحی و عاطفی مردم در مناطق حادثه دیده را برآورده سازند. یکی از اصلهای مهم در این زمینه این است که بدانیم مردم هرچقدر هم حادثه دیده باشند، باز هم باید شان و منزلت انسانی آنها حفظ شود. به غیر از آن، در این موارد باید عمیقا به فرهنگ و اعتقادات مردم حادثه دیده احترام گذاشت. یکی از نکات دیگری که باید مورد توجه قرار بگیرد این است که به مردم حادثه دیده قولهایی ندهیم که برآورده کردنشان خارج ازتوان ماست.
اگر تجربهای در مناطق حادثه دیده دارید، میتوانیم به کمک یکدیگر این بحث را گسترش دهیم.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر