close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

اتهام: تشکیل مرکز فساد با آموزش رقص آذربایجانی

۱۰ دی ۱۳۹۳
سوال و جواب حقوقی
خواندن در ۵ دقیقه
اتهام: تشکیل مرکز فساد با آموزش رقص آذربایجانی
اتهام: تشکیل مرکز فساد با آموزش رقص آذربایجانی

نقی محمودی

1 - منظور از فساد و فحشا در قوانین کیفری ایران چیست؟ ٢) رکن مادی و معنوی این جرم شامل چه مواردی می شود؟ ٣) آیا آموزش رقص می تواند از مصادیق دایر کردن مرکز فساد و فحشا باشد؟ نقی محمودی، حقوقدان در این بلاگ پرونده یکی‌ از موکل‌های خود را  مرور کرده و به این سوال‌ ها پاسخ می دهد.

در یکی از روزهای پرمشغله در دفتر وکالتم و در حالی که مشغول مشاوره با یکی از موکلینم بودم، مدیر دفتر با عجله در را باز کرده و با حالتی مضطرب گفت: "یکی از دوستان تان اصرار دارد همین الان شما را ملاقات کند." در پاسخ گفتم: "من الان مشغول مشاوره هستم. وقتی مشاوره ام تمام شد از سایر مراجعین اجازه گرفته و دوستم را به اتاق راهنمایی کنید." وقتی دوستم وارد اتاق شد از  چهره اش فهمیدم اتفاق ناگواری افتاده است. بدون مقدمه گفت: "یکی از دوستانم به نام هوشنگ رضایی را به جرم سیاسی دستگیر کرده اند و خانمش تقاضای طلاق کرده است!" گفتم: "این دو موضوع چه ارتباطی به یکدیگر دارند؟" گفت: "آخر نیروی انتظامی به خانمش گفته است که شوهرش در موسسه اش خانه فساد دایر کرده است!" فورا متوجه شدم که باز نیروی انتظامی به یکی دیگر از شیوه های غیرانسانی برای بی آبرو کردن افراد متوسل شده است.

فردای همان روزجهت اخذ وکالت از آقای رضایی به زندان تبریز مراجعه کردم. زمانی که ایشان به اتاق ملاقات وارد شد، با شخصی بسیار مودب و آرامی مواجه شدم. از وی خواستم ماجرا را تعریف کند. گفت چند روز پیش در موسسه ام بودم که چند نفر با لباس شخصی وارد شده و گفتند دستور پلمپ موسسه را دارند و پس از جمع آوری کتاب ها و سی دی ها، موسسه را پلمپ و مرا هم بازداشت کرده و به حفاظت اطلاعات نیروی انتظامی بردند. رضایی توضیح داد موسسه اش به نام " پارلاق دان اولدوزو" (ستاره درخشان صبحگاهی) دارای مجوز از اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی آذربایجان شرقی است. همچنین، فعالیت موسسه «پارلاق دان اولدوز» بیش‌ تر در زمینه آموزش زبان ترکی آذربایجانی، بررسی و تحقیق در ارتباط با ادبیات شفاهی آذربایجان و ایجاد کارگاه عملی برای تدریس در زمینه اسطوره و ادبیات آذربایجان است. پس از اخذ وکالت از آقای رضایی، بلافاصله از زندان خارج  و به شعبه چهارم بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب تبریز مراجعه کرده و از هاشم زاده، متصدی شعبه مذکور تقاضای ثبت وکالت و مطالعه پرونده کردم. با اکراه و اما و اگر و این که هنوز تحقیقات مقدماتی خاتمه نیافته، اجازه داد پرونده را مطالعه کنم. هر چه بیشتر محتویات پرونده - و به خصوص گزارش نیروی انتظامی - را مطالعه می کردم، بیشتر بر تحیر و تعجبم افزوده می شد. از همه عجیب تر اتهاماتی بود که به موکلم وارد شده بود: تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی، اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم علیه امنیت کشور، تشکیل جمعیت با هدف برهم زدن امنیت کشور، تحریک مردم به قوم گرایی و مضحک تر از همه، دایر کردن مرکز فساد و فحشا از طریق آموزش رقص آذربایجانی! مجوز اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی مبنی بر اجازه تاسیس موسسه نیز ضمیمه پرونده شده بود.

چند دقیقه ای با بازپرس هاشم زاده در خصوص پرونده و ضعف دلایل ابرازی صحبت کردم. در پاسخ گفت پس فردا قرار است موکلتان از زندان به بازپرسی منتقل شده و آخرین دفاعیات از وی اخذ شود؛ اگر مطلبی دارید می توانید همان روز عنوان کنید. از لحن صحبت هاشم زاده فهمیدم که خودش نیز چندان اعتقادی به اتهامات بی اساس عریض و طویل موکلم ندارد. فردای همان روز جهت انجام مشاوره به موکلم به زندان تبریز مراجعه و به طور مفصل با ایشان ملاقات کرده و پس از انجام مشاوره لازم به وی قول دادم از تمامی توانم در راستای اخذ حکم برائت، استفاده کنم.

روز موعود به شعبه مذکور رفته و موکلم را  با دستبند و پابند و محاصره در حلقه سه سرباز زندان ملاقات کردم. پس از دو ساعت انتظار به داخل شعبه هدایت شدیم. بازپرسی از موکلم با سئوالات ریز و جزئی شروع شد. پس از اتمام اظهارات موکلم و اخذ آخرین دفاع از وی، بازپرس صورتجلسه را جهت تحریر اظهاراتم به من داد. یک به یک در خصوص اتهامات وارده به موکلم با استدلالات حقوقی پاسخ گفتم و به لحاظ این که در دفاعیه تاکیدم بر اتهام "دایر کردن مرکز فساد و فحشا از طریق آموزش رقص آذربایجانی" بود. چنین اتهام واهی و بی اساسی به موکلم تنها به خاطر کشف و ضبط یک سی دی آموزش رقص آذربایجانی بود. در مقام رد این اتهام در صورتجلسه نوشتم: فساد یک عنوان مبهم و کشداری است که بر هر عمل خلاف قانون اطلاق شده و فحشا نیز شامل زنا، لواط و اعمالی مشابه آن است. همچنین رکن مادی این جرم، تاسیس و اداره محلی است که در آن فساد و فحشاء ترویج و انجام می‌شود. هر کسی در چنین محلی در اداره آن نقش داشته باشد، مجرم محسوب و محکوم به مجازات است. رکن معنوی این جرم  نیز از سوء نیت عام برای ترویج اعمال ضد عفت و اخلاق تشکیل می‌شود. از تعبیر «دایر یا اداره نماید» ضرورت وجود عمد در اشاعه فحشاء در ارتکاب جرم دانسته می‌شود. در حالی که موکلم مدیر یک موسسه فرهنگی – هنری بوده که مجوز خود را از اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی دریافت کرده و در موسسه اش به جز امور فرهنگی و هنری به امر دیگری مشغول نبوده است. با این وصف باید به چنین شخصی جایزه و لوح تقدیر اعطا شود، نه تحمل مجازات!

پس از پایان اظهاراتم از بازپرس تقاضا کردم با توجه به این که موکلم چهل و سه روز با صدور قرار بازداشت موقت در بازداشت بود، نسبت به تبدیل قرار بازداشت اقدام کند. خوشبختانه با تقاضایم موافقت شد و همچنین در خصوص اتهام دایر کردن مرکز فساد و فحشا نیز قرار منع تعقیب صادر شد. پس از چند هفته جهت رسیدگی به سایر اتهامات موکلم به دادگاه انقلاب تبریز فراخوانده شدیم و آنجا نیز موفق به اخذ برائت کامل برای موکلم شدم. حلاوت حکم برائت برایم بیشتر از آن جهت اهمیت داشت که چنین حکمی باعث جلوگیری از متلاشی شدن خانواده موکلم شد.

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

بلاگ

نشست با دکتر حورا یاوری

۱۰ دی ۱۳۹۳
اندیشه
خواندن در ۱۳ دقیقه
نشست با دکتر حورا یاوری