نویسندگان:مسیح علینژاد و رویا حکاکیان
ترجمه: الناز سربر
رهبران روحانی ایران در ۴۲ سال گذشته با ادعای این که حجاب اجباری بهترین دفاع زنان در مقابل دستدرازی جنسی مردان است، از قوانین سختگیرانه پوشش اسلامی رژیم دفاع کردهاند. اما در چند هفته گذشته زنان ایرانی با افشاگری و متهم کردن کارفرمایان و همکاران خود و حتی تعدادی از مسوولان ردهبالا به جرایم و آزارهای جنسی، به اثبات نادرستی این ادعا پرداختهاند.
گستره متهمان که از فرماندهان سپاه پاسداران تا هنرمندان نامدار و شهروندان عادی را شامل میشود، نشانگر بحران عمیق و سیستماتیک در حقانیت اخلاقی در دل رژیمی است که بیشباهت به کلیسای کاتولیک نیست. دیندولتی که خود را نگهبان صراط مستقیم و فضیلت برتر میداند، نشان داده است که از جامعههای غربی که به تندی از آنها انتقاد میکند، بهتر که نیست هیچ، احتمالاً بدتر نیز هست.
اظهارات زنان ایرانی، یادآور قربانیان «هاروی واینستین» و «بیل کازبی» است. «سارا امتعلی»، گزارشگر سابق رسانههای ایران، یکی از مدعیان اخیر است که با انتشار توییتهایی که اکنون فراگیر شدهاند، سکوتی ۱۴ ساله را شکست و در را برای دیگرانی که از او الگو گرفتند، باز کرد.
او برخوردش با «آیدین آغداشلو» که قرار بود با وی مصاحبه کند را شرح داده و نوشته است که این هنرمند معروف به جای ملاقات در نمایشگاه، اصرار کرده بود که در دفترش ملاقات کنند. وقتی سارا وارد میشود، او لخت بوده و تنها عبایی بر تن داشته است و بعد سارا را به زور بغل کرده و تلاش میکند او را ببوسد. سارا خودش را از چنگ وی رها میکند و از صحنه میگریزد.
سارا مینویسد: «سالها احساس گناه و شرم و عذاب داشتم. فکر میکردم زن بیتوجهی بودم که باید بیشتر احتیاط میکردم. خودم را سرزنش میکردم! اما هرچه بیشتر در مورد جنبش "منهم"(Me too) خواندم، بیشتر متوجه شدم که این احساسات برای نجاتیافتگان آزارهای جنسی طبیعی است.»
قبل از افشاگریهای سارا، زنان ناشناس بسیاری از تجربههای خوفناک خود نوشته بودند اما چیزی که امتعلی را پیشگام کرده، آمادگی او برای حرف زدن در ملاء عام، در مقابل متجاوزی قدرتمند و در مخالفت آشکار با فرهنگی است که در آن معمولاً زنان مقصرِ آزاری شناخته میشوند که خود از آن در رنج هستند.
امتعلی که اکنون در خارج از ایران زندگی میکند، به رسانه عمومی سانسور نشده دسترسی دارد. او از شجاعتِ تمام کسانی که پیش از او علیرغم برخورد با شرایط بسیار خشن جمهوری اسلامی افشاگری کردهاند، بهره برده است. روزنامهنگاران بسیار دیگری در داخل کشور از سوء استفادههای مشابه خبر دادهاند.
چهار سال پیش، «شینا شیرانی»، یکی از مجریان «پرس تیوی»، شبکه برونمرزی صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران از واقعهای گزارش داد که در آن یکی از مدیرانش، او را در دفترش حبس کرده بود. اما شیرانی خودش را در غوغایی که این افشاگری به دنبال داشت، به شدت تنها یافت.
در یک مورد مشهور دیگر در سال گذشته، «سلمان خدادادی»، عضو سابق سپاه پاسداران و نماینده پنج دوره مجلس شورای اسلامی در دادگاهی به تجاوز به «زهرا نویدپور»، یکی از شهروندان زن حوزه نمایندگی خود که با امید پیدا کردن کار به دفترش رفته بود، محکوم شد. وقتی که نویدپور جزییات این اتهام را عمومی کرد، خدادادی تهدید به کشتن او و خانوادهاش کرد. این دختر جوان علیرغم تهدیدها، به حرف زدن ادامه داد اما در نهایت جسدش را پیدا کردند. علت مرگ، به ظاهر «خودکشی» بود. متجاوز دوره بسیار کوتاهی در زندان بود و به سرعت بخشیده و آزاد شد.
این مورد و موارد مشابه، گستردگی زنستیزی را عیان میکند که در برابر آن حمایتی وجود ندارد و قابل بخشش نیست.
در میانه این افشاگریها، جدال روزمرهای که زنان عادی سالیان سال با متجاوزان بینام در خیابانها داشتهاند، قابل توجه است. معلوم شده که بهترین حفاظ علیه آزارگران جنسی، موبایل است. هشتگ معروف «دوربین من، اسلحه من» به زنان زیادی قدرت داده است تا ورق را علیه متجاوزان برگردانند. زیرا وقتی متوجه میشوند از آنها فیلم گرفته میشود، از صحنه فرار میکنند. این زنان با عقب راندن آزارگران، علیه رژیم حرف میزنند. ادعاهای آنها این طرز فکر را محکوم میکند که مردان موجوداتی بدون قدرت خودداری هستند و نمیتوانند پاسخگوی رفتارشان باشند اگر زنان خودشان را زیر چادر پنهان نکنند.
بیشک تعدادی از زنانی که شجاعت افشاگری پیدا کردهاند، تحت تأثیر جنبش «منهم» در غرب بودهاند. اما برآیند نیروی جمعی هر کدام از این موارد از جمع تک تک نیروها بیشتر است؛ چیزی که این زنان پیش و بیش از همه چیز آموختهاند، این است که حجاب تکه پارچهای است که نمیتواند از آنها در مقابل آزارگران دفاع کند. چیزی که حقیقتاً میتواند در مقابل آزارهای جنسی سپر آنها باشد، حاکمیت قوانین است و جامعهای که در آن هیچ کس برتر از قانون نیست.
در مقایسه با حرکت منهم در کشورهای غربی که هدفش برقراری برابری جنسی است، برای موج فعلی در ایران، نابرابری جنسی اصل مسأله نیست بلکه بخشی از علایم مصیبت جدیتری است؛ خود رژیم.
مطالب مرتبط:
در سایه قوانین مردمحور؛ افشاگری گسترده روزنامهنگاران از آزارهای جنسی
برای شکایت از آزار جنسی و تجاوز به چه مستنداتی نیاز داریم؟
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر