بنا به گزارشی که به دست ما رسیده است پلیس اینترپل در پاسخ به درخواست دادستان تهران مبنی بر دستگیری و جلب ترامپ، از مقامات قوه قضاییه خواسته که با حضور در دفتر مرکزی پلیس اینترپل واقع در لیون فرانسه درخواست خود را به صورت حضوری مطرح کنند تا رسیدگی شود. این خواسته غیر متعارف پلیس اینترپل باعث شد که جلسه ای اضطراری در دفتر دادستان تهران تشکیل شود. متن پیاده شده مکالمات این جلسه به دست ما رسیده است که آن را جهت استحضار عموم از میزان بصیرت و هوشیاری عزیزانمان در قوه قضاییه منتشر میکنیم:
دادستان : بسم الله الرحمن الرحیم... برادرا گفتم امروز تشریف بیارید که یک صلاح و مشورتی بکنیم. همونطور که میدونید از پلیس اینترپل تماس گرفتند و گفتند برای درخواست حکم دستگیری ترامپ، باید حضورا برویم دفترشان. من از بچه های پلیس فتای خودمان پرسیدم، گفتند چنین چیزی روال نیست و تعجب کردند.
معاون دادستان: حاجی دام است. مگر ندیدی برای مرحوم منصوری چه دامی پهن کرده بودند؟ اگر به من بگویند ترامپ و ملانی همین الان طناب پیچ شده در دفتر پلیس اینترپل هستند و شما فقط بیایید بکنید توی گونی و ببریدشان من که نمیروم.
دادستان: بله، حالا همه با هم که نمیرویم. یک نفر را به نمایندگی میفرستیم. به هر حال سنگ مفت گنجشک مفت.
رئیس دفتر: حاجی من نمیرم ها... من چهارتا زن و دوازده تا بچه دارم. مشکلی پیش بیاد کی از اینها نگهداری کنه؟
معاون دادستان: برادر من فکر کن ماموریت خارج از کشور اعزام شدی. هزینه سفرت را هم که با حق ماموریت یکجا میگیری. سوریه و عراق که نیست نگران باشی... فرانسه است!
رئیس دفتر: سوریه و عراق که ترس ندارد سید جان. ترس من از شهادت نیست. ترس من این است که با دستگیری من نظام بی سیرت شود!
دادستان: برادر عزیزم. ما که شما رو به امان خدا رها نمیکنیم. اگر خدایی نکرده شما را گرفتند یک فکری برای خلاصی تان میکنیم.
رئیس دفتر: خلاصی!؟ حاجی منظورم این نیست که خدایی نکرده بروم و دهن لقی کنم. همین که دستبند به دست یکی از خدمتگزاران نظام بزنند خب بد است دیگر. حاجی شیرمادرت حلالت. من برای برونسپاری خیلی جوانم.
دادستان: برونسپاری چیه برادر من؟ چرا حرفهای ضد انقلاب رو تکرار میکنی؟ حاج آقا منصوری خودشان لیز خوردند از آن بالا افتادند. سانحه بوده...
معاون دادستان: والله به خدا برای نظام بد است ما که درخواست دستگیری ترامپ را به اینترپل دادیم، خودمان از پلیس اینترپل بترسیم.
رئیس دفتر: ماشالله شما که نمیترسی خودت برو!
معاون دادستان: سید جان خودت میدانی ریسک من بالاست. بالاخره سالها بازجو بودم. چهارتا روزنامه نگار معاند و عقده ای کافی ست بفهمند پایم رسیده به خارج!
دادستان: عزیزان اصلا بحث ترس نیست. بحث احتیاط است. شما الان ببین مقام عظمای ولایت خودشان سی سال است از کشور بیرون نرفته اند. یعنی ایشان هم نعوذ بالله ترس از دستگیری دارند؟ والله بالله تالله این حرفها زدنش هم معصیت دارد.
رئیس دفتر: برادرا اصلا بیایم از خیر این درخواست دستگیری ترامپ به اینترپل بگذریم. میشیم حکایت همون ضرب المثل که میگه : «شد غلامی به جوی کآب آرد؛ آب جو آمد و غلام ببرد!»
دادستان: پس شما میگویی بیخیال این فرصت تاریخی بشویم؟
رئیس دفتر: حاج آقا... آمریکا مردم قیام کرده اند. کلی بچه شیعه آنجا داریم که منتظرند کاخ سفید را حسینیه کنند. همین روزها ترامپ را ان شاء الله به اسارت میگیرند و خودشان تحویل ما میدهند.
معاون دادستان: سید چیزی مصرف میکنی؟
رئیس دفتر: حاجی شنیدی!؟ اونوقت من باید بشم رئیس دفتر این آقا با همین میزان بصیرتش بشه معاون شما.
دادستان: بحث نکنید برادرا... فکرش را که میکنم میبینم واقعا اصلا ترامپ ارزش این را هم ندارد که برویم درخواست دستگیری اش را به پلیس اینترپل بدهیم. یک فکس بزنید به پلیس اینترپل بگویید عذر شرعی داریم نمیتوانیم بیایم. زیرش هم بنویسید «و مکروا و مکروا الله والله خیر الماکرین».
معاون دادستان: احسنت... خودشون منظورمون رو میفهمن.
دادستان: این غربی ها بصیرت ما را دست کم گرفتند. خبر ندارند که ما همیشه یک قدم از آنها جلوتریم.
رئیس دفتر: حاجی به رسانه ها چی بگیم؟ بگیم نقشه عوض شد؟
دادستان: بگو ترامپ فعلا متواریه. بگو یکهفته ست نه به کاخ سفید مراجعه کرده نه به منزلش توی نیویورک. حتی جلوی ملک شخصیش توی فلوریدا هم مامور جلب سیار گذاشتن... هرجا ببینن میگیرنش!
معاون دادستان: حاجی میخوای یه ذره پیاز داغش رو کمتر کنیم؟
دادستان: نه برادر من... این مردم ولایتمدار عاشق پیاز داغن. همین که من گفتم رو به عنوان بیانیه دوم دادستانی منتشر کن... خسته نباشید برادرا... ختم جلسه!
حضار صلوات و تکبیر میفرستند.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر