عبدالستار دوشوکی
دیروز جمعه جمعیت بیشماری از بلوچهای سنی مذهب در یک نمایش از قبل هماهنگشده درب بهظاهر قفلشده مسجد جامع چابهار را شکستند تا برخلاف طرح جداسازی اجتماعی حکومت، در صفهای فشرده نماز جمعه ادا کنند. ویدیوهای هجوم جمعیت بهظاهر خودجوش بهسوی درب ورودی مسجد مرا به یاد «آتش به اختیاران» بسیجی دوآتشه میاندازد که بعد از بسته شدن درب اماکن مقدس نظیر حرم امام رضا و حضرت معصومه، قفلها را شکستند تا با خیرهسری مسلمانی خود را ثابت کرده و خواسته یا ناخواسته در جهادی نامقدس شیوع ویروس کرونا در جامعه را با سرعت بیشتری گسترش بدهند. همین جهل مقدس در مسجد جمکران نیز اتفاق افتاد. آنهم زمانی که نماز جمعه اهل تشیع در شهرهای ایران تعطیل شد و هزاران نفر در مسجد جمکران جمع شدند تا از امام زمان بخواهند کرونا را از بین ببرد.
نمایش جهل مقدس در مسجد جمکران حداقل بهظاهر برای مقابله با ویروس کرونا بود. شوربختانه نمایش جهل مرکب در سواحل مکُران یعنی در زادگاه نگارنده چابهار در نادیده گرفتن غیرعقلانی و انکار جهلگونه تاثیر ویروس بر مومنین بود که خود حسرتی است مضاعف. در یک ویدیوی دیگر که در فضای مجازی منتشر شده است، یکی از امامان جمعه اهل سنت بلوچستان به الله تعالی قسم میخورد که ویروس کرونا سرباز الله است برای انتقامگیری از گناهکاران و مستکبرین و تنها راه نجات بازگشت به الله است و نه قرنطینه و طرح جداسازی اجتماعی و واکسن و دارو. سخنان غیرمنطقی و بهغایت ارتجاعی این ملای متعصب بیانگر اوج جهالتی است که در فضای جهلپرور استان بستر مناسبی برای رشد این نوع افکار واپسگرا و خطرناک فراهم آورده است. ایکاش این جماعت جهلزده قفلهای ذهن خود را میشکستند تا از زندان افکار قرونوسطایی خویش رهایی مییافتند. حسرتا که دکانداران دین این قفلهای اذهان عوامالناس را دستنخورده میخواهند. هیهات این بهاصطلاح «عالمان»، اندکی خرد و شعور را از زنان فرهیخته بلوچ (از دهیار در نوبندیان تا بازیگر سریال در ایرانشهر و فعال مدنی در زاهدان) یاد میگرفتند.
نگارنده معتقد است علاوه بر استفاده از جالدوز نقد علیه جمهوری اسلامی، در این برهه حساس واگیر شدن جهانی ویروس مهلک کرونا که در استان سیستان و بلوچستان قربانی طلبیده است، زمان آن فرارسیده تا سرسوزن انتقادی نیز نسبت به جهل و عوامفریبی منفعتجویانه در خودمان به خودیهای خودمان فرو کنیم. در این راستا، به عقیده من، انتقاد را باید از «مولوی عبدالرحمان سربازی» (ملازهی) امامجمعه اهل سنت چابهار شروع کنیم؛ زیرا با توجه به شناختی بیش از ٥٠ سالهای که بنده از ایشان دارم بعید میدانم چنین حرکتی بهظاهر خودسرانه، بدون رضایت و ملایمت نفس یا به عبارتی «اذن تشریعی» خفیه ایشان صورت گرفته باشد. ایشان با شیوه دوسیمایی برخلاف رویه وحدتطلبانه بقیه رهبران مذهبی اهل سنت در استان تخصص ویژهای در امورات «یکی به نعل زدن و یکی به میخ» دارد و همواره برای کسب امتیازات بیشتر خود را تافته جدا بافتهای میداند که در طی سالها در سایه خنک حاکمیت پیروان متعصب و مقدسمآب فراوانی به دور خود جمع کرده است. به یاد دارم قبل از انقلاب بحثهای دونفره فراوانی با ایشان در مورد ضرورت همراهی با انقلاب و آیتالله خمینی (رهبر انقلاب) داشتم؛ اما ایشان اصرار داشتند که ما دانشجویان سخت در اشتباه هستیم و میگفت خمینی همان «خر دجال» است که میآید و دنیا را به آشوب میکشاند. در آن زمان از سخنان ایشان سخت آزردهخاطر و رنجیده شدم زیرا به انقلاب اعتقاد داشتیم. سالها بعد از انقلاب ایشان بهعنوان نماینده جمهوری اسلامی در کنفرانس وحدت شیعه و سنی در اسلامآباد پاکستان آیتالله خمینی را بهعنوان «امام مسلمین جهان» معرفی کردند که باعث اعتراض بسیاری از علمای اهل سنت آن دیار شد. یا مثلا در رد مذهب شیعه کتابی نوشتند بنام «گرگی در لباس میش» که تشیع را به یک گرگ در لباس میش تشبیه کرده بودند. بعدها که ورق برگشت کتاب دیگری در رد افکار قبلی خود بنام «ردی بر وهابیت» و در دفاع از تشیع نوشتند. جالب اینجاست که مقدمه این کتاب را آیتالله خامنهای نوشته است. ایشان قبل از انقلاب ما را وادار میکردند تا شبانه زیارتکدههای چابهار را تخریب کنیم که شوربختانه کردیم. متاسفانه همه آثار تاریخی مذهبی و «زیارتکدههای» چابهار (بهاستثنا مقبره غلامرسول که شیعه بود و حکومت اجازه تخریب آن را نداد) با کارزار بیوقفه مولوی عبدالرحمان از بین رفتند زیرا ایشان توسل را عین کفر و بتپرستی و شرک میدانستند. اکنون ایشان توسل (به امامزادهها و زیارتکدهها) را عین دیانت و لازمه دین میدانند و میگوید: «دین عبارت است از توسل. دینی که توسل ندارد دین نیست. مسلمانی که تز تفکر توسل را ندارد مسلمان نیست». عــــجـــبــا!
با توجه به اینکه طایفه ما چابهاریهای قدیم ازجمله بنده سالها جزو حامیان و مریدان نزدیک ایشان بودیم و به دلیل شناختی طولانی که از ایشان دارم، بقول مولانا «گر بگویم شرح این بیحد شود، مثنوی هشتاد من کاغذ شود»؛ اما اکنون بنا به هر دلیلی که ایشان دارند (بهعنوانمثال، طبق معمول، واگرایی لجوجانه و یا زاویه گرفتن با بقیه علمای استان یا تعارض تاکتیکی با حکومت در اثبات استقلال خویش و کسب امتیازات بیشتر) شیوه دوگانه، تقدیرگرایانه، مقدسمابانه و پرمخاطره ایشان در نادیده گرفتن عملی طرح جداسازی اجتماعی برای پیشگیری شیوع کرونا و استفاده هدفمند و ابزاری از سلامت و جان ایمانداران و عوامالناس سادهلوح مایه بسی نگرانی است. قبل از هر کس ویروس کرونا برای مولوی عبدالرحمن ٧٥ ساله و بقیه نمازگزاران مسن بلوچ خطرناکتر از بقیه است. آنهم در شهر و استانی که از حداقل امکانات پزشکی و درمانی محروم است. وانگهی همه علمای اهل سنت در شهرهای مختلف نماز جمعه را تعطیل کردهاند. درنتیجه اینگونه قدرتنماییهای نمایشی بهظاهر «اعتقاد به قضا و قدر» جان هزاران چابهاری را به خطر میاندازد و از منظر بهداشت عمومی و سلامت اجتماعی بسیار فاجعهآمیز و زیانبار است. معلوم نیست چرا مسئولین حکومتی که بقول خودشان بدون تساهل و تسامح و با اقتدار و مرجعیت فراوان از هر نوع تجمع اعتراضی جلوگیری میکنند، نتوانستند یا نخواستند در چابهار در راستای اجرای «طرح جداسازی اجتماعی» و مصوبههای شورای تامین استان و شهرستان از شکستن قفل یک مسجد توسط «خشکمقدسهای مقلد» جلوگیری کنند. آنهم درصورتیکه از تجمع در مقدسترین اماکن شیعه در ایران نظیر حرم حضرت رضا یا حضرت معصومه با اقتدار و بدون مماشات و سهلانگاری جلوگیری کردند. دلیل این تبعیض و دوگانگی در برخورد چیست؟ آیا جان بلوچ سنی مذهب چابهاری از جان شیعه مشهدی ارزانتر است؟
مرکز مطالعات بلوچستان ـ لندن
شنبه ٩ فروردین ١٣٩٩
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر