وقتی آخرین گلولهها شلیک شد، جهان دوباره به آن رویاروییهای رویاییاش فکر کرد. سال ۱۹۴۵ میلادی و با پایان جنگ جهانی، دنیا فکر میکرد که دیگر هرگز، نه هیچ ورزشگاهی خالی میماند، نه توپی بدون حرکت میایستد، نه فریادی در گلوی هواداری خفه میشود، نه سوت داوری بیصدا میماند.
فوتبال میتوانست معجزه کند؛ مثلا ۱۹۱۴ دو کشور آلمان و انگلستان، در اوج درگیریهای نظامی جنگ جهانی اول، به مناسبت کریسمس، اسلحهها را به زمین گذاشتند. یک روز، فقط یک روز سربازان دو کشور، همانهایی که از دمیدن آفتاب تا پاسی از شب، اسلحههایشان را روی شقیقه هم نشانه میرفتند، در قالب دو تیم مقابل هم ایستادند. فوتبال بازی کردند. بعد که بازی تمام شد، ویسکی نوشیدند. بعد دوباره فردای همان روز، جان از کالبد هم بیرون کشیدند.
جنگ جهانی دوم که آغاز شد، کسی تصور نمیکرد که زور خمپاره و موشکها به فوتبال برسد. جام جهانی ۱۹۳۸ در شرایطی آغاز شد که اتریش در اشغال آلمان قرار گرفته بود. مردم اسپانیا به دلیل جنگهای داخلی و درگیریهای خارجی در خون استحمام میکردند.
«آدولف هیتلر» در فرمانی خواستار حضور چهار بازیکن اتریشی در تیم ملی آلمان شد. او گفته بود گاهی لازم است از «بردهها» استفاده کرد؛ تا این حد نژادپرستانه. فاجعهای را «ویتوریو پوزو»، سرمربی تیم ملی ایتالیا پیش از مسابقه با نروژ ساخت. او بازیکنانش را با پیراهن سیاه به زمین فرستاد و آنها را وادار به ادای احترام به سبک فاشیستی کرد. به بازیکنانش گفته بود تا زمانی که تمام ورزشگاه مانند آنها سلام نظامی ندادهاند آماده بازی نشوند. ورزشگاه بود و فحاشی، ایتالیاییها بودند و سلام نظامی.
اما فوتبال یک روز شکست خورد؛ جام جهانی ۱۹۴۲ به دلیل گسترش جنگ به سراسر جهان برگزار نشد. جام ۱۹۴۶ با اینکه یک سال پس از پایان جنگ جهانی باید برگزار میشد هم از دست فیفا رفت؛ هیچ مسابقه گزینشی برگزار نشد.
سالها گذشت. آتش جنگ فروکش کرد. جام جهانی ۱۹۵۴ بود که حرفهای «سپ هربرگر» سرمربی تیم ملی فوتبال آلمان غربی در رختکن جنجال ساخت. او بر سر بازیکنانش دقایقی پیش از آنکه به زمین بروند و مقابل مجارستان در مرحله گروهی قرار بگیرند اینگونه فریاد زد: «شما ارتش بزرگ آلمان هستید. وارد خاک مجارستان میشوید. شهر به شهر، خانه به خانه، نفربهنفر را به آتش میکشید. امروز پیروزی با آلمان غربی است.»
وارد زمین شدند، ۸ بر ۳ شکست خوردند ولی درنهایت جام قهرمانی جهان را در پایان مسابقات بالای سر بردند. پسازآن قرار بود فوتبال را خالی از تمام این نژادپرستیها کنند. جنگیدند، کم شد، اما نشد. فوتبال مانده بود برای همان لااقل دست دادنهای نمایشی پیش از شروع بازی دشمنان دیرین.
پسازآن بود که کمیته بینالمللی المپیک و فیفا در توافقی اعلام کردند که ازاینپس، زمان برگزاری رقابتهای المپیک و جام جهانی، کشورهایی که در نزاع نظامی هستند، باید اسلحه بر زمین بگذارند. گفتند، اما هرگز اجرا نشد. روز و شبی نیست که در آفریقا و خاورمیانه، تیری شلیک نشود و موشکی خوابی را بر هم نزدند.
اما تصور خفقان گرفتن فوتبال ممکن نبود؛ مگر با کرونا، ویروس کووید ۱۹ که حالا مرزهای اپیدمی جهانی را هم رد کرده است. فوتبال در جهان به حالت نیمهخواب رفت.
حالا فدراسیون فوتبال آلمان اعلام کرده است که رقابتهای بوندسلیگا تا اطلاع ثانوی تعطیل خواهد شد. بسته پیشنهادی فدراسیون آلمان این است؛ یا رقابتها بدون اعلام نام قهرمان بهصورت کامل نیمهتمام اعلام شود، یا اگر و اگر و بازهم اگر ویروس کرونا تا پایان ماه آوریل بارش را از روی سرزمین آلمان بست و رفت، تیمهای صدر و قعر برای مشخص شدن قهرمان و تیمهای سقوطکننده به لیگ پایینتر بهصورت تک حذفی مسابقه دهند.
اتحادیه فوتبال انگلستان که نمیخواست تحت هیچ شرایطی، یکی از مهمترین درآمدهای اقتصادی کشورش را از دست بدهد، درهای فوتبال را بهصورت کامل بست. هنوز هیچ تصمیمی برای تعیین قهرمان یا سقوطکنندهها گرفته نشده، اما تصور کنید که لیگ بدون قهرمان به پایان برسد.
هواداران لیورپول از فصل ۱۹۹۰ – ۱۹۸۹ تا امروز طعم قهرمانی در لیگ برتر را نچشیده بودند. قرار بود امسال با رویاییترین شکل ممکن جام را بالای سر ببرند. «یورگن کلوپ» سرمربی لیورپول اما گفته است که «اگر حتی یک نفر از کرونا نجات پیدا میکند ما دیگر هرگز فوتبال بازی نمیکنیم.» سازمان بهداشت جهانی امروز از او تقدیر کرد.
در فرانسه و اسپانیا، در ایران و قطر و چین و ژاپن، فوتبال تعطیل شده است. ایران اعلام کرده که تمام مسابقات فوتبال ایران تا ۳۱ فروردینماه به دلیل جلوگیری از شیوع کرونا تعطیل خواهد بود. اتفاق اصلی این است که کدام تیم قهرمان خواهد شد. دو فرضیه وجود دارد. یا پرسپولیس با حکم صدرنشینیاش قهرمان اعلام شود یا لیگ بهصورت کلی ملغی و از فصل آینده و زمان نامعلوم آغاز خواهد شد.
اگر در روزهای جنگ جهانی دوم، در بلغارستان پرستارهایی بودند که برای روحیه دادن به بیماران و مجروحان بهبودیافته جنگی، با آنها یا برای آنها در محوطه خاکی بیمارستانها فوتبال بازی میکردند، حالا هم در ایران پرستار و پزشکهایی هستند که برای نجات جان روحی خود، برای دل بیمارانشان میخواندند یا میرقصند.
هنوز یک «علی کریمی» پیدا میشود که شبانه ۱۵ دستگاه نیسان به گیلان ارسال کند که تمام آنها لببهلب لبریز است از ماسک و دستکش و اقلام پزشکی و وسایل ضدعفونیکننده. هنوز میتوان خبر شنید که بازیکنان نساجی مازندران کمپینهایی به راه انداختهاند. یک سری به بیمارستانهای استان میروند و با بیماران و پرستارها (تحت مراقبتهای لازم) دیدار میکنند. برخی دیگر هم از جیب خود و با کمپینهای مالی، برای شهرشان دستکش و ماسک جمع میکنند. البته هنوز خبر خاصی از بازیکنی که زیر پیراهنش نوشته بود «تنها راه نجات کشور، اطاعت از رهبری» در این روزها نیست.
در پرتغال هم «کریستیانو رونالدو» که خودش به ابتلا به ویروس کووید ۱۹ مشکوک و در قرنطینه خانگی به سر میبرد اعلام کرده که تمامی هتلهایش در سراسر جهان را در اختیار سازمان بهداشت جهانی قرار میدهد تا بهصورت رایگان از آنها برای درمان بیماران کرونایی استفاده کنند.
چه تفاوتی هست؟ بین آن جنگ جهانی و این کرونا ۲۰۲۰؟ هر دو به حدی رشد کردند که سراسر جهان را در ترس فرو بردند. فوتبال فعلا به کما رفته است. حتما روزی برمیگردد.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر