شهروندخبرنگار از بلوچستان
امروز آیتالله «علی خامنهای» نماز جمعه تهران را خواند. ما وسط همه بدبختیهایمان، نشسته بودیم که خطبهها را گوش بدهیم؛ وسط روستاهایی که حالا کمکم آبها دارند در آنها فروکش میکنند و خودشان به گل مینشینند.
ما خطبهها را به این امید گوش دادیم که حرفی، سخنی، اسمی از خودمان بشنویم و از مصیبتی که در همین چند روز اخیر روی سرمان آوار شده است، حرفی زده شود؛ از خانههایمان که زیر آب رفتهاند، از دامهایمان که همه دارایی ما بودند و تلف شدند و از زندگیهای فقیرانهمان که آب برد. اما انگار سیل سیستان و بلوچستان را هم از رهبر جمهوری اسلامی مخفی کرده بودند؛ همانطور که گفتند ماجرای شلیک موشک خودی به هواپیما اوکراینی را سه روز تمام از رهبر و فرمانده کل قوا مخفی نگه داشته بودند!
مگر میشود رهبری از این وضعیت اسفناک خبر داشته باشد اما حرفی نزند و سکوت کند؟ حتما سیل بلوچستان را هم از او پنهان کردهاند، وگرنه یک تصویر از خانههای زیر آب، از دامهای سرگردان، از آدمهایی که به درختها پناه بردهاند، دل هر آدمی را به درد میآورد، چه برسد به آقای خامنهای که دلرحم است و در خطبههای نماز میت آقای «قاسم سلیمانی»، بیاختیار میگریست و متاثر بود.
شاید هم همه مردم سیستان و بلوچستان را فدای خون قاسم سلیمانی میدانند؛ مثل مردمی که در کرمان و در جریان مراسم تشییع سلیمانی جان دادند و هیچ جایی در سخنان رهبر نداشتند.
ما هم در سخنرانی آیتالله خامنهای وجود نداشتیم؛ نه خودمان، نه شهرمان، نه سیلی که مصیبت دیگری به همه مصیبتهایمان اضافه کرد.
دو روز اول که رسانهها هم خبردار نشده بودند. انگار در حد خبرهای کوتاه روی خروجی خبرگزاریها بودیم؛ نه خبری از امدادرسانی بود و نه کسی سراغی از وضع ما میگرفت. ما اندوه کشته شدن سرنشینان هواپیما اوکراینی را زود فراموش کردیم از بس که خودمان عزادار بودیم. نه، راستش به قول «هوشنگ گلشیری»، آن قدر عزا بر سرمان ریخته بودند که فرصت زاری نبود. باید دست به کار میشدیم و کمک میکردیم.
مردم محلی دست به کار شدند. از زاهدان و شهرستانهایی که کمتر آسیب دیده بودند، میآمدند به طرف روستاها. اما چه طوری؟ نه راه ماشین رو بود نه... . تا چشم کار میکرد، آب بود. رسانهها بعد از دو روز نوشتند مردم به بالای درختان پناه برده بودند اما هیچکدام ننوشتند در این دو روز بالای درخت چه بر سر آدمها آمد.
ما مردم سیستان و بلوچستان سالها است عادت کردهایم به نادیده گرفته شدن؛ به نداشتن و نبودن و محرومیت. تازه الان وضعمان بهتر است. حداقل شبکههای اجتماعی صدایمان را بعد از سه روز به مردم میرسانند. البته اگر خوش شانس باشیم و قبلتر از آن مصیبت دیگری دل مردم را چنان درد نیاورده باشد که یادی از مصیبت ما نکنند و آن قدر غم روی دلشان انباشته نشده باشد که غم ما را فراموش کنند. در چند روز اخیر من در روستاهای شهرستان «بنت» بودم. بسیاری از این روستاها از بین رفتهاند. عکسها و فیلمهایی از حال و روز مردم محلی گرفتهام که از هر نوشتهای بهتر است. کاش یکی این تصاویر را به دست رهبر جمهوری اسلامی برساند.
مطالب مرتبط:
تخریب ۱۴ هزار واحد مسکونی در سیل سه استان
خسارت ۳ هزار میلیارد تومانی سیل در سیستان و بلوچستان
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر