فشار افکار عمومی داخل و خارج و انکارناپذیری دادهها سرانجام به اعترافشان واداشت، هرچند که همان روز اول که دو تا موشک در زرادخانهشان کم شد میدانستند که هواپیما با آتش خودی سرنگون شده. ولی سه روز مردم دنیا و خانوادههای داغدار را سر کار گذاشتند، راست و راست در چشم مردم دروغ گفتند، "اینفوگرافیک" های فریبکارانه منشتر کردند و ... تا بالاخره با توجه به فشار افکار عمومی، شبکههای اجتماعی و این که پای فشار و دادههای شهروندان و دولتهای کشورهای دیگر در میان بود دیدند این تو بمیری از اون تو بمیریها نیست و مجبور به اعتراف شدند.
همین که تا امروز که اعتراف کردند یک تسلیت به خانوادهها نگفته بودند، همین که...
و حالا بعد از سه روز دروغ با این اعتراف داغ اونها را چندین برابر میکنند.
و این ماجرا ۴٠ سال است که ادامه دارد.
حالا مجریهای تلویزیون ایران توی دوربین یا در شبکه های اجتماعی میگویند که بعد از صدور این بیانیه به هر مسئولی زنگ میزنیم که بیاید و در باره ماجرا و مسئولیتها و عواقب قضیه توضیحات بیشتری بدهند، کسی را پیدا نمیکنیم! و این همان تلویزیونی است که در آن اعتراف و شکنجه شهروندان را پخش میکنند و شب و روز تا کنون مسئولان در آن حی و حاضر بودهاند تا دروغ بگویند و در وجه عمده هم رسانهآی بوده بلندگوی اقلیتی سیهاندیش و پلشتکردار، همچنان که سایر رسانههای پرپشتوانه وابسته به این اقلیت.
و این ماجرا ۴۰ سال است که ادامه دارد...
در ماجرای قتلهای عمدی زنجیرهای هم زیر فشار افکارعمومی و فعل و انفعالات ناشی از این فشار در درون حکومت سرانجام هسته سخت قدرت مجبور شد بپذیرد که اعتراف شود. منتهی همین هسته دست و پایش را جمع کرد و با هجوم متقابل به اندک گشایشهای بعد از سال ١٣٧۶ و در شرایط گسترده نبودن شبکههای اجتماعی، ضعف نسبی فشار افکار عمومی و تکمیل نشدن این فشار با افکار عمومی خارج( مثل این بار) همچنان در متن درک و نگاهی که حق و حقوقی برای شهروند و شان و جان او قائل نیست به ستمگری و تالان خود و عدم پاسخگویی در باره رنج و آلام و فشار و محدودیتهایی که بر شهروندان اعمال میشود ادامه داد.
نه راجع به همان قتلهای زنجیرهای مسئولیت جدی به عهده گرفت، نه در باره حادثه قطار نیشابور، نه در باره قتل زهرا کاظمی، نه سیل پارسال شیراز، نه آلودگی هوای شهرها، نه سقوط مکرر هواپیماها، نه اعلام تعداد مجروحان وبازداشتشدگان آبان ماه، نه... و نه به طریق اولی در باره سیاستهای کلان منطقهای و بینالمللی و داخلی خود.
۴۰سال است همین رویه حکمرانی برآن مملکت حاکم است و الگوی اصلی هم درکنار نوعی از ایدئولوژی و نگاه و قوانین غیرروادار و بیاعتنا به حقوق انسانها خود رفتار رهبر معظم هم است که حالا سی سال است به یک سوال جزیی هم در باره کارنامه خود پاسخ نداده.
حالا باز هم در دقایق اخیر اعلام کردهاند که یکی از مسئولین سپاه برای توضیح به تلویزیون میآید، ولی آخر چه توضیحی. در هر مملکت دیگری بود استعفاهای گسترده مقامهای ارشد از دنبال میآمد و بازبینی کل سیاستها در دستور کار قرار میگرفت. ولی در ایران
....
با این همه همین اذعان و اعتراف و تحرک بعدی جامعه مدنی سکوی تازهتری برای تشدید فشارها و مطالبه پاسخگویی و تغییر سیاستها و ... است، سکویی که متاسفانه بر خون ۱۷۰ جان پر پر شده و رنج و آلام بازماندگان آنها شکل گرفت.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر