من در جریان اعتراضات روز یکشنبه ۲۶ آبان در دانشگاه تبریز بودم. تعدادمان کم بود. شاید ۱۰۰ نفر بودیم. ولی حدود ۳۰۰ نفر داشتند نگاهمان میکردند و از داخل پیادهرو از ما فیلم میگرفتند.
همه ما خیلی ناراحت بودیم که چرا نظارهکنندگان همراهی نمیکنند. بلند فریاد زدیم و شعار دادیم: «نترسید، نترسید، ما همه باهم هستیم.» وقتی رسیدیم به در اصلی دانشگاه، در را بسته بودند.
آن موقع خیلی ناراحت شدیم که نشد به خیابانهای شهر برویم. ولی روز دوشنبه استادمان گفت: «خوب شد بیرون نرفتید. سال ۱۳۸۴ وقتی ما دانشجو بودیم، اعتراضات به بیرون دانشگاه کشید. یک نفر را کشتند و چند نفر زخمی شدند.»
اعتراض ما دانشجویان خیلی مسالمتآمیز بود. فقط شعارهایی مثل: «دانشجو میمیرد، ذلت نمیپذیرد» و «بیکاریم و بیکاریم، آیندهای نداریم» سر میدادیم. وقتی در را بستند، جلوی در تجمع کردیم.
بعدا که بچهها متفرق شدند، متوجه شدیم حراست دو دانشجوی همدانشکدهای ما را گرفته. عکسشان در تجمع را به آنها نشان داده و برایشان پرونده درست کردهاند. از آنها تعهدنامه گرفتهاند. حراست به آنها گفته: «باید اجازه کتبی میگرفتید و بعد اعتراض میکردید.» بچهها در جواب گفته بودند: «مگر شما اجازه میدادید؟» حراستیها جواب داده بودند: «معلوم است که اجازه نمیدادیم.»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر