به دنبال انتشار گزارش ایران وایر در موضوع تنبیه بدنی دانش آموزان، «کیوان اسفندیار» یکی دیگر از معلمان ایران با ارسال یادداشتی به ایران وایر یازده دلیل وقوع این اتفاقات در مدارس اران را برشمرده است. این یادداشت را در ادامه بخوانید:
یازده دلیل تنبیه بدنی در مدارس
۱- جمعیت بسیار زیاد کلاسها و ادغام کلاسها برای کاهش هزینه اقتصادی. برای مثال دو کلاس ۱۸ نفره در اکثر نقاط مناطق پرجمعیت به یک کلاس ۳۶ نفره تبدیل میشود. بدون توجه به اینکه کیفیت کلاس و کنترل کلاس و تدریس معلم درچه شرایطی قرار میگیرد و در طول سال تحصیلی چه فشارعصبی به یک انسان (معلم)
وارد میکند. فشاری که باعث میشود او از کنترل خارج شود.تصور کنید که حتی والدین با داشتن ۵ فرزند یا کمتر ممکن است گاهی خشمگین شوند و با فرزند عزیزشان رفتار تندی داشته باشند. حالا تصور کنید کنترل ۳۶ نفر در یک کلاس و تدریس و یاد دادن علم و دانش.
۲- عامل دیگر نبود قوانین تشویق و تنبیه مناسب. یک خاطره بیان کنم: یک بار مدیر یک مدرسهای که در آن تدریس میکردم دانش آموزان یک کلاس را بهخاطر اینکه آشغال زیادی در حیاط ریخته بودند، برای تنبیه مجبور کرد آشغالهایی که ریختهاند را تمیز کنند. البته به همه آنها دستکش پلاستیکی داد. اما با برخورد شدید خانوادهها مواجه شد. خانوادههایی که میگفتند: مگر بچههای ما آشغالی هستند؟ در نهایت آن مدیر توسط اداره منطقه توبیخ شد. در حالی اینکار در بعضی از مدارس کشورهای پیشرفته نیز انجام میشود.
۳- نبود جو شادی در مدرسه. خاطرتان هست که کلیپ رقص دانش آموزان مدرسه با آهنگ جنتلمن چه غوغایی کرد. به طور معمول مدیران ارزشی که برای مدارس انتخاب میشوند؛ انواع دعاها، زیارت عاشورا و مراسم سینه زنی را بهصورت هفتگی در مدارس برقرار کرده و بذر غم در مدرسه میپاشند. کم اهمیتترین کلاس زنگ ورزش است. زنگ ورزشی که در یک توپ و یک زمین آسفالت خلاصه شده و جایگاهی در آموزش ندارد.
۴- با تخریب مکرر وجهه معلمان توسط صداوسیما، معلم در نزد دانش آموزان و خانوادهها جایگاه خود را از دست داده است. آن هم در حکومتی که سالهاست معلمان معترض را دشمن خود میداند و سعی در تخریب آنها دارد. اضافه کنید معلم مسافرکشی که دانش آموز خود را سوار میکند، در جامعه مادی گرای ایران چه جایگاه پایینی دارد.
وقتی دانش آموزان مدرسهای در شمال شهر معلم خود را بهخاطر داشتن پراید مسخره میکنند، جایگاه معلم پایین میآید. وقتی معلمی با ۲۵ سال سابقه تدریس خانه اجارهای دارد و فرزندش به او میگوید: چرا معلم شدی با این درآمد پایین؟ ارزشی نمیماند.
۵- نبود مشاوران حرفه ای در مدارس. وقتی در مدرسهای با ۵۰۰ نفر دانش آموز، تنها یک مشاور وجود دارد، متوجه میشویم بود و نبودش فرقی ندارد. مشاورانی که نقش زیادی ندارند هم به دلیل تعداد زیاد دانشآموز و اینکه مدیران هم مشاوره را در اولویت نمیدانند.
مدیران مدرسه مجبورند تا از مشاوران بخواهند در کارهای آموزشی و معاونت مدرسه ورود کنند. زیرا تعداد کم معاونین در مدرسه آنها را با مشکلات دیگری هم مواجه میکند.
۶- بی توجهی خانوادهها به مشاوره. وقتی از والدین میخواهیم که فرزندش را به نزد روانشناس و یا روانپزشک ببرند، اکثرا ناراحت میشوند. میگویند فرزندم سالم است. در حالی که مشاوره هیچ ضرری ندارد.
۷- گزینش اعتقادی و سیاسی معلمان به جای انتخاب معلمان با سلامت روان. در گزینش معلمان سوالات مذهبی درباره اصول و فروع دین؛ درباره ولایت فقیه و مرجع تقلید و... که ربطی به آموزش ندارد، پرسیده میشود. زیرا اعتقاد ایدئولوژیک یک معلم مهمتر از این است که شخص دیوانه باشد.
۸- اخبار یک طرفه در رسانهها . معلمان معمولا برای حفظ آبرو و جایگاه خود، اخبار مرتبط با حرفه خود را منتشر نمیکنند. کم نیستند معلمانی که مورد حمله دانش آموزان و یا خانوادههای آنها قرار گرفته و یا تهدید میشوند. این اخبار به طور معمول منتشر نمیشوند.
۹- استفاده از سرباز معلم . هر شخصی بخاطر داشتن مدرک تحصیلی، توانایی تدریس و کنترل کلاس را ندارد.
۱۰- زندگی پر دغدغه معلمان: معلمانی که آرامششان، نقش بزرگی در آینده میلیونها دانش آموز در کشور را دارد هیچ آرامشی در زندگی خود ندارند. معلمی یعنی: صبر صبر و صبر. اکثر معلمان دو یا سه شغله هستند. معلمانی که باید ساعات تدریسشان محدود باشد، تا انرژی و تحمل فکری لازم را داشته باشند اما، با انواع شغلها و یا ساعت تدریس بسیار بالا، سعی در برآورده کردن نیازهای اولیه زندگی خود را دارند در مواردی کنترل خود را از دست داده و کارهایی میکنند که نه در شان خودشان هست و نه در شان دانش آموزان و انسانیت.
۱۱- اما مهمترین دلیل این است که وقتی دانش آموزی عادت به تنبیه بدنی در خانواده و توسط والدین را دارد، به سختی میتوان در یک کلاس درس شلوغ او را کنترل نمود. اگرچه این مورد تنبیه بدنی در مدرسه را ابدا توجیه نمیکند؛ اما باید بدانیم که معلم هم یک انسان است. قدرت و توانایی محدودی دارد. این حجم از مشکلات باعث میشود، کنترل خود را از دست دهد.
در آخر باید بگویم: مدارس، بازتابی از جامعه ماست:
- دانش آموزانی که آزادانه به قهوه خانهها میروند یا در محیطهای بد قرار میگیرند؛ و به جای امکانات تفریحی مثل استخر و سینما و باشگاههای ورزشی؛ «سیگار و قلیان و مشروبات الکلی و سایر مواد مخدر» در دسترسشان است.
- فرزندانی که توسط اعضای خانواده شدیدا تنبیه و شکنجه میشوند و فردا باید سر کلاس درس بنشینند.
- دانش آموزانی با عقدههای جنسی، که به دلیل سرکوب دوستی و معاشرت با جنس مخالف توسط خانوادهها، حکومت و جنس مخالف.
- بچههایی که به جای معاشرت، آزار به جنسمخالف را در جامعه می آموزند.
همه و همه اینها به این دلیل است که مدارس بار کمکاری و هرزکاری پلیس و بهزیستی و خانواده و جامعه را باید به دوش بکشد. بار سنگینی که ناجوانمرادنه به عهده معلمانی قرار گرفته که دغدغههای شخصی و مالی آنها بی شمار و حقوقشان آنقدر پایین است که حتی روحانیون هم حاضر به جذب شدن در آموزش و پرورش نیستند.
بهعنوان یک معلم باید بگویم مشکلات ریشهای آموزشی جامعه، همانند تمام مشکلات ریشهای دیگر تنها یک راه حل دارد. این راه حل حمایت از اقدام و بیانیه ۱۴ نفر فعال سیاسی است. بیانیهای که آقایان هاشم خواستار و سپهری و واحدیان شاهرودی، معلمان در بندمان بر آن تاکید داشته و دارند. من نیز تنها راه حل را گذار از رژیم جمهوری اسلامی میدانم.
ایران وایر از مخاطبان خود دعوت میکند تا برای شرکت در مباحث حوزه معلمان و دانش آموزان، مطالب و پرسشهای خود را، از طریق یکی از راههای زیر با ما در میان بگذارند. راههای ارسال سوالات:
ایمیل به: info@iranwire.com
ارسال از تلگرام به آدرس:@shomairanwire
پیام به فیسبوک iranwire.com ایران وایر
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر