پوریای عزیز. خبر اجرای حکم یکسال زندان ت را که خواندم غمگین شدم اما تعجب نکردم. این روزها دیگر خبر هیچ حکمی ما را متعجب نمیکند. انگار ظرفیت حیرت و تعجب مان نسبت به احکام قضایی و نسبت به ظلم، مدتهاست که پر شده اما این غم لاکردار انگار ته ندارد. حتی یک ساعت بازداشت هم برای آدمی مثل تو زیاد و ناعادلانه است. اما در حکومتی که سالهاست ما را به انتخاب بین «بد و بدتر» عادت داده، ناخودآگاه در برابر پیشامدهای «بد» میگوییم خدا را شکر که «بدتر» از این نشد.
اینکه ۳۶۵ روز آزادی فیزیکی تو را با چهار دیوار محدود کنند، ۳۶۵ روز از عزیزانت و فرزند چند ماههات دور باشی، «بد» است اما میتوانست اوضاع خیلی «بدتر» از این باشد. حکومتی که احکامی به مراتب سنگین تر برای فعالین مدنی و اهالی رسانه و فرهنگ صادر کرده میتوانست چند برابر این تو را به زندان محکوم کند و صدایی هم از جایی و کسی در نیاید. پوریا جان از حکومتی صحبت میکنم که در تباهی و شرارت به جایی رسیده که در تاریخ ایران بی سابقه است. حکومتی که فقط برای تبلیغات و نمایش اقتدار امنیتی، انسانهای بیگناه را تصادفی انتخاب میکند؛ زیر شدید ترین شکنجه ها آنها را درهم میشکند؛ مجبور به اعتراف به تروریست بودن مقابل دوربین میکند و سرانجام اعدامشان میکند تا نمایشش کامل شود. حتما میدانی به همین سادگی و به همین هولناکی چه زندگی هایی در جمهوری اسلامی و در حکومتی که مدعی اخلاق و دینمداری ست نابود شده و چه خانواده هایی برای همیشه از پاشیده اند.
پوریای عزیز. خجالت میکشم اعتراف کنم که امروز برای تو خوشحالم که به سرنوشت کیومرث مرزبان دچار نشدی. کیومرث را که میشناسی. پسر مهربان دنیای رسانه و قلبی که دست و پا درآورد و روزنامه نگار شد. او در تمام طول فعالیتش قلمش جز به مهربانی، مدارا، دوست داشتن و امید بخشیدن نچرخید و حالا قرار است یازده سال از زندگی اش را پشت میله های زندان سر کند.
من در جریان پرونده ات نیستم اما در جریان احضارهای وقت و بی وقت تو به دستگاههای امنیتی بودم. میدانم روزنامه نگاری در ایران مثل راه رفتن روی بند باریکی ست که باید بتوانی هم کار خودت را بکنی و هم نلغزی. نمیدانم کجا پایت را بیرون از محدوده خطوط قرمز حکومت گذاشتی که حالا به تقاص آن یکسال از عمرت را باید در زندان سر کنی. چه فرق میکند؟ مگر کسی میداند؟ مگر اصلا برای گوشمالی دادن و زهر چشم گرفتن از اهالی رسانه این حکومت نیاز به بهانه دارد؟ اینها میخواهند روزنامه نگاری در ایران روز به روز سترون تر و فرمایشی تر شود. در همه این سالها حکم تو را مثل «شمشیر داموکلس» بالای سرت نگه داشتند تا دست به عصا تر و محتاط تر و بی زهرتر از همیشه بنویسی. حالا بعد از اینهمه سال میخواهند حکم را اجرا کنند و جدی جدی یکسال باید بروی پشت میله های زندان. چه میشود گفت؟ چه میشود کرد؟ انگار زندان رفتن در ایران شتری شده که دیر یا زود در خانه هر انسان آزاده و یا مستقل میخوابد. اینها روزنامه نگار، طنز نویس، نویسنده و هنرمند نمیخواهند. اینها بوقچی میخواهند.
عکسهای قدیم را که مرور میکنم دلم برای آن روزهایمان تنگ میشود. گاهی فکر میکنم واقعا نمیشد در ایران ماند و کجدار و مریز با این حکومت سر کرد؟ من نتوانستم. نه قهرمان بودم که پیه زندان رفتن و سر خم نکردن را به تنم بمالم و مثل بسیاری از شجاعان بیشتر عمرم را کنج زندانها سر کنم. نه شاید آنقدر هنرمند و مستعد بودم که بتوانم حرف و نقد و اعتراضم را جوری در لفافه های ایهام و کنایه و استعاره بپیچم که گزک به دست حکومت برای برخورد ندهم. برای همین آمدم بیرون. اصلا تو بخوان فرار کردم. فرار از ایران برای من به مراتب ساده تر از فرار از خودم بود. پوریا جان تا الان یک روز هم از تصمیم خودم پشیمان نبودم. اینجا برای فکر کردن، برای حرف زدن، برای نوشتن و برای خود بودن «امنیت» دارم. دلم برای خیلی چیزها در ایران تنگ شده اما این دنیا قرار نیست همه چیزش مطابق میل ما باشد.
پوریای عزیز. کاش میشد با هم حرف بزنیم درباره ماندن و یا رفتن و اینکه تصمیم درست کدام است. میدانم... اگر من بروم، تو بروی، او برود ایران را چه کسی قرار است درست کند؟ اما منِ لالِ دست به عصایِ محافظه کار به چه درد چه کسی میخورم؟ ما که جز نوشته هایمان چیزی نیستیم و اثری نداریم. حضور فیزیکی در ایران چقدر برای آدمی مثل من میتواند مهم باشد؟ البته که انتخاب من هم در نهایت بین «بد» و «بدتر» بود و این انگار سرنوشت محتوم همه ماست.
پوریای عزیز معتقدم ایران را روزی کسانی از این باتلاق بیرون خواهند کشید که سرکش تر از تو و شجاع تر از من هستند. کسانی که نه محافظه کارند و در دایره بد و بدتر دور میزنند و نه حاضر به ترک وطن میشوند. معتقدم ایران روزی با تلاش و فداکاری کسانی درست میشود که من و تو هر دو روزی ستایش شان خواهیم کرد.
تا آن روز کاش بتوانیم بذر آگاهی بکاریم. تو به شیوه خودت و من به شیوه خودم. به امید آزادی تو و آزادی ایران.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر