ماهرخ غلامحسین پور
چرا «سحر تبر» که حتی جزو بیست نفر اول اینفلوئنسرهای ایرانی اینستاگرام هم نبود دستگیر و راهی زندان شد؟ چرا یک عده با موضوع بازداشت این دختر ترسناک اینستا، طنازی میکنند؟
آیا بازداشت این چهره اینستاگرامی به کسب درآمدش از مسیر تبلیغات هم مرتبط می شده؟ آیا به تاثیر و تاثرش در ایجاد یک ذائقه نامتعارف فرهنگی مربوط است؟
ظن قریب به یقین اتهام« تحصیل مال نامشروع» مابین انبوه اتهامات «سحر تبر» به تبلیغات این چهره اینستاگرامی در صفحه شخصی اش اشاره می کند.
آنها می گویند او از طریق تبلیغات توانسته درآمد قابل توجهی کسب کند اما این مسیر کسب درآمد در هیچ کجای جهان منجر به بازداشت تبلیغ کنندگان کالا در فضای مجازی نمی شود.
کار اینفلوئنسرهای اینستاگرام تبلیغات است. از آن جایی که شرکت های ایرانی به سامانه رسمی تبلیغات در اینستاگرام دسترسی ندارند، کارشان را به افراد پرطرفداری می سپارند که با تولید محتوا توانسته اند انبوهی دنبال کننده برای خودشان دست و پا کنند.
آنها تولیدات برندهای کوچک و بزرگ آرایشی ، بهداشتی ، پوشاک و عطر ولباس و غذا و رستوران را تبلیغ می کنند. تبلیغاتی که به علت محدودیت در تلویزیون و رسانه های رسمی ایران، به شیوه طبیعی و مرسوم سایر کشورها، راه به جایی ندارند و سر از پست ها و استوری های اینفلوئنسرها در می آورند.
این افراد بعد از شکل گیری اینستاگرام و فضاهای مجازی در سراسر جهان پا گرفته اند و مانند سایر شاغلین یک جامعه موظف به پرداخت مالیاتند و کارشان جرم تلقی نشده بلکه نوعی بازاریاب در فضای دیجیتالند.
اما شاید علت بازداشت «سحر تبر» به دلایل فرهنگی برمی گردد؟
«احسان محمدی» در یک یاداشت با عنوان «چرا امثال سحر تبر مهمند» در سایت عصر ایران می گوید امثال خانم تبر دارند ذائقه فرهنگی نامتعارف ایجاد می کنند.
به گفته او سحر تبر و آدم هایی شبیه به او، دختران و پسران کم سن و سال تر را تشویق می کنند که به جای آموختن یک هنر بروند با چنین معرکه گیری های بی فایده ایی به شهرت و ثروت برسند.
«اینها بازار را دستشان گرفتهاند. با تبلیغ یک کالا، فروش آن را تضمینی میکنند. گاهی برای تبلیغ یک محصول دهها میلیون تومان میگیرند. برای همان استوری که شما ثانیه ای می بینید و رد میشوید. فکر میکنید اهل بازار مغز گنجشک خوردهاند که چنین پولی را محض رضای خدا بدهند به «اینها». همین «اینها»، روی فروش پوشاک، لوازم آرایش، مواد غذایی و حتی کالاهای فرهنگی مثل موسیقی آنقدر عمیق اثرگذارند که ذائقه را هم تغییر دادهاند. برخی ازخوانندهها پول میدهند که همین «اینها»، رویش حرکات موزون کنند و دابسمشاش را بسازند و هزاران نفر ببیند و فروش و محبوبیت بیشتر کسب کنند.»
اینجا اما جای این سوال خالی است که آیا لزوما یک نفر را به خاطر تاثیر و تاثرش بر ذائقه فرهنگی آدم های پیرامونش باید بازداشت کرد؟ با این تعریف چرا تتلو، ساسی مانکن یا هر شکل و شمایل و نامی که آن روی سکه فرهنگ است بازداشت نمی شوند؟
همدلی با دستگیری سحر تبر به جرم تاثیرگذاری اش بر ذائقه فرهنگی به همان اندازه عجیب است که قاچاقچیان عمده مواد مخدر در حال جا به جایی کامیون کامیون آمفتامین صنعتی در کشور و مرزهای ترانزیتند و حتی بر کنش و واکنش تجارت مواد مخدر جهان و میزان مصرف مواد اروپا و کشورهای همسایه هم اثر می گذارند، آنوقت ستاد مبارزه با مواد مخدر تمام هم و غمش می گذارد تا یک معتاد متجاهر مردنی بلااثر گوشه خیابان را که روزی ده گرم شیشه می فروشد و با درآمدش خود را از بند خماری می رهاند، دستگیر کرده و به اشد مجازات محکوم کند تا مثلا جلوی جریان عظیم مواد مخدر را بگیرد.
در دنیایی که در مقیاس بزرگترش جریانی همچون «لیدی گاگا» به عنوان یک «پدیده اجتماعی» در دانشگاه های کشور تدریس و بررسی می شود با این توجیه که وقتی یک نفر قریب به دهها میلیون دنبال کننده دارد دیگر ماجرای او به قول پرفسور «متیو دفلم» ، استاد جامعه شناسی دانشگاه کارلینای جنوبی، از تاثیر و تاثر یک شخص خارج شده و موضوع، الزاما به موسیقی ، تفکر یا ویژگی های فیزیکی یک نفر محدود نمی شود بلکه در مقیاس یک «پدیده اجتماعی» قابل بررسی است چرا باید سحر تبر به جای وارسی و مداقه اجتماعی بازداشت شود؟
اگر مشکل از سحر تبر است و او نامتعارف است، پس تکلیف خیل عظیم دنبال کنندگانش چیست؟ تکلیف میلیون ها دنبال کننده تتلو یا ساسی مانکن یا هر جریان نامتعارف دیگر چه می شود؟
آیا محجبه کردن شاخ هایی همچون مهدیس و ساقی و تینا در کمتر از سه روز کاری ، با ارعاب و تهدید به شکلی که با کمال میل چادر و چاقچور بپوشند و قوانین شرعی و مذهبی را تبلیغ کنند راه درستی برای تغییر ذائقه فرهنگی جوانان است؟
چرا تغییر ذائقه فرهنگی به شکل اصولی و با میدان دادن به جریان های متکی به تفکر و شعور انسانی ایجاد نمی شود؟ چرا زمینه تولید محصولات واقعی فرهنگی ایجاد نمی شود؟ چرا با ارزشگذاری به مغزهای نابغه و متفکری که مدام در حصر و فشار و تهدیدند و میل به فرار دارند و با صدور مجوز برای آثار در محاق مانده نویسندگان و شاعران ایجاد نمی شود؟
البته در هیچ کجای جهان یک چهره مجازی را هر چقدر هم که بزک دوزک کرده یا سطحی و بی مایه باشد به جرم کسب درآمد بازداشت نمی کنند. مگر اینکه او از پرداخت مالیات سرباز زده یا دست به اقدام جنایت آمیز و محدوده کننده نسبت به افراد دیگر جامعه زده باشد.
اینستاگرام در ایران قریب به ۲۵ میلیون بیننده دارد و به گفته نشریه دیلی میل تنها سرویس اصلی رسانه های اجتماعی است که برخلاف فیس بوک و توییتر قابلیت دسترسی دارد.
حالا صفحه اینستاگرامی خانم فاطمه خویشوندی معروف به «سحر تبر» همزمان با دستگیر شدنش از دسترس عموم خارج شده و خبر دستگیری او تیتر خبر نشریاتی همچون «سان» ، «دیلی میل» و برخی نشریات زرد انگلیسی زبان شده است. این توجه پیش از آن هم رخ داده بود وقتی که آنها از تلاش این دختر جوان - که آن روزها در سن نوزده سالگی قرار داشت- برای «آنجلیناجولی شدن» نوشته بودند. امری که سحر تبر آن را انکار کرد.
نشریه «اسپوتنیک» روسیه بعدها از قول او نوشت که او « هیچ علاقه ایی ندارد که خودش را به شکل و شمایل یک چهره مشهور سینمایی درآورد بلکه آنچه از خودش منتشر می کنه حاصل فتوشاپ ، آرایش و گریم است و این کار برایش تنها یک مسیر ساده برای بیان و عرضه خود است ، نوعی هنر برای ایجاد ارتباط با مخاطب و البته که طرفدارانش به خوبی می دانند که این چهره واقعی او نیست.»
شاید به ندرت یک نوجوان ایرانی توانسته باشد برای هر تبلیغ چند دقیقه ای در اینستاگرام چندین میلیون تومان کسب درآمد کند یا به موضوع خبرها یا ویدیوهای نشریات و رسانه های اینترنتی خارجی – گیرم در نوع زردش – قرار بگیرد. اولین ویدیویی که با موضوع سحر در فضای مجازی منتشر شد توسط «هالیوود لایف» در دسامبر سال ۲۰۱۷ ساخته و پرداخته شد.
در این ویدیو او را دختری خواندند که تلاش کرده با عمل های جراحی متعدد شبیه آنجلینا جولی باشد و برای رسیدن به این هدفش بیش از ۵۰ عمل جراحی زیبایی انجام داده است. دختری که به گفته گزارشگر «هالیوود لایف» روی همه رفته ۸۸ پوند بیشتر نیست و دنبال کنندگان بسیاری در اینستاگرامی دارد.
خبر بازداشت این چهره اینستاگرامی حتی تلویزیون کشورهای همسایه را هم بی نصیب نگذاشته ، به شکلی که روز گذشته در دو نوبت، خبر بازداشتش در اخبار روزانه کشور ترکیه خوانده شد.
«دیلی میل» در مورد بازداشت سحر نوشته است که او به اتهامات متفاوتی از جمله «کفرگویی ، توهین به مقدسات، ترویج خشونت و به دست آوردن مال از مسیرهای نامشروع و تشویق جوانان به فساد » و به دستور دادسرای ارشاد تهران بازداشت شده است. به گفته دیلی میل او حجاب چندان سفت و سختی نداشته و معمولا با یک چسب سفید روی بینی، در خیابان های تهران دیده می شده است.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر