حالا معلوم شده که دولت مادرو (ونزوئلا) هم به رغم فضای بالای خصومت میان واشینگتن و کاراکاس و به رغم تحریمها و اشتلمخوانیهای متقابل و نیز به رغم حمایت آشکار دولت ترامپ از یک آلترناتیو (گوایدو)، همچون حکومت کره شمالی از مذاکره با کاخ سفید تن نزده است، اینجا و اینجا مذاکرهای که «پشت پا به اصول و آبرو و اقتدار نظام» تلقی نمیشود، مذاکرهای که در راستای این است که مزه دهان و مطالبات طرف مقابل بیشتر فهمیده شود و روی آنها تاثیرات متعادلکننده گذاشته شود، مذاکرهای که به متحدان و دوستان و کشورهای مردد دیگر هم این پیام را میرساند که به سهم خود در جهت کاهش تنش و دستیابی به یک نتیجه تلاش میکند و تبعا از چرخیدن کامل آنها به طرف مقابل هم بیش از پیش جلو میگیرد و حمایت آنها را بیشتر میگیرد، مذاکرهای که محملی برای وقتخریدن و ممانعت از تیرهترشدن مناسبات و تشدید فشارها هم میتواند باشد، مذاکرهای که میتواند تضادها و اختلافنظرهای واقعی یا احتمالی در میان تصمیمگیرندگان طرف مقابل را تشدید کند، مذاکرهای هر چه دیرتر بشود شاید شرایط سختتر بشود و اجبار به امتیازات بیشتر پیش بیاید، مذاکرهای که البته پیش و بیش از همه نیازمند اعتماد به نفس است، که خب در تهران و در کانون اصلی تصمیمگیری به رغم اشتلمخوانیها ظاهرا کمتر وجود دارد. در تهران یا به فروپاشی آمریکا و تضعیف عنقریب آن به گونهای که دیگر نتواند پاپیچ جمهوری اسلامی شود باور دارند و فکر میکنند چند صباحی تحمل کنند ترتیب آمریکا داده شده است. اکثر اظهارات کسانی که در کانون اصلی تصمیمگیری در ایران هستند روی چنین مضمونی است، از رهبر تا مشاوران دور و نزدیک او.
یا تصور بر این است که تا ۲۰۲۰ تحمل کنند شاید که ترامپ از قدرت برود یا در دور دوم ریاست جمهوریاش نرمتر شود، که خب در مثل هم هست که «در خانه اگر نتوان نشست»، چنان که آقای ظریف هم در سوئد حالا احتمالا ماندن ترامپ را کم نمیداند. به علاوه ترامپ برود هم، مشکل جمهوری اسلامی با مجموعه نظام آمریکا که در همان دوران اوباما هم نگذاشتند برجام به صورت کامل اجرا شود و پای دولت اوباما را در قید و بندهایی گذاشته بودند، تغییر اساسی نخواهد کرد.
جمهوری اسلامی ایران در دوران اوباما هم تصورش این بود که صرفا با حل مناقشه اتمی و بدون تغییر اساسی در رویکردش نسبت به آمریکا و مسائل منطقهای (نابودی ا سرائیل و ...) میتواند به مناسبات عادی با جهان برسد، که خب واقعیت نداشت. با رفتن ترامپ و روی کارآمدن احتمالی دموکراتها هم این مولفهها عوض نمیشوند و مشکلات اساسی ایران با آمریکا باقی خواهد ماند. در واقع بیش از آن که ماندن یا رفتن ترامپ مشکلی را حل کند، بازبینی سیاستها در تهران است که میتواند حلال مشکلات شود و محملهای مناسبی هم برای مذاکره بهوجود بیاورد و مناسبات ایران با جهان را بعد از ۴۰ سال بر مبانی تازه و متعادلتری ا ستوار کند، مبانییی که رشد و توسعه اقتصادی و اجتماعی ایران اولویت اول در آنهاست، مناسباتی روان و عادی با جهان را در چشمانداز قرار میدهد و مصالح و ضرورتهای مربوط به امنیت ملی ایران هم در آنها ملحوظ است و نیازی به کوتاهآمدن در مورد آنها نیست.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر