مریم دهکردی
لگوهای رنگی را ریختهاند جلویشان و دوتایی مشغول بازیاند. سبز و زرد و قرمز و آبی را صدا میکند و روی هم می چیند. هر دانه را که بر میدارد رنگش را با صدای بلند میگوید و میگذاردش روی ردیف قبلیها و بعد دست میزند که یعنی تشویقم کنید.
نیم ساعتی هست که با پدرش مشغول بازیاند. من نشستهام و نگاهشان میکنم. فکر میکنم به روزهایی که آویزان میشد به من که پشت لپتاپ نشسته بودم. روی نوک پا بلند میشد و دستش را تا جایی که میتوانست دراز میکرد برای گرفتن ماوس. کافی بود گوشهای ذرهای نور صفحه موبایل را ببینید تا ساعتها گریه کند برای در دست گرفتنش.
برای مادر گرفتاری مثل من که ساعتهای زیادی از روز را به کار مشغول است سرگرم کردن بچه بدون استفاده از تکنولوژی کار دشواری است و نمی توانم خودم را گول بزنم. بصورت محدود مجموعا یکساعت تماشای مجموعه کارتونی که محتوای موزیکال، آموزشی و دوست داشتنی دارد در برنامه روزمان داریم برای وقت هایی که از شدت گرفتاری و کار فراموش می کنم حتی آب بخورم. بیرون بردنش در ساعت مشخصی از روز امکان پذیر است و آنهم عموما در چهار روز آخر هفته ممکن میشود. ابزارهای الکترونیک مثل تبلت و موبایل و لپتاپ هم ابزار کار من و پدرش است و نمی توانیم آنها را کنار بگذاریم. حقه بالکن و آب بازی هم برای مدت کوتاهی که هوا در این شهر گرم و آفتابی بود جواب داد. پس چه باید میکردیم؟
ما باید کاری میکردیم که بازی برای او به اتفاق هیجان انگیزتری از تکنولوژی تبدیل شود اما چطور؟
اینجا بود که دست به دامن شرکت لگو شدیم.
در جستجوهایم برای یافتن جایگزینی که بتواند پسرک را از تکنولوژی دور نگه دارد به مطلبی برخوردم که در آن جان گودوین، مدیرعاملِ بنیادِ لِگو گفته بود اگر به بچهها اجازه دهیم بیشتر بازی کنند «در محلکار و همینطور جامعه، جایگاهِ مناسبتری پیدا خواهند کرد.»
شاید در نگاه اول حس کنیم که مدیرعامل لگو دارد برای شرکت ومحصول تولیدی اش بازارگرمی میکند اما اینطور نیست. واقعیت این است که بازی کردن برای رشد و آموزشهای اجتماعی، عاطفی وتحصیلی کودکان اهمیت زیادی دارد.پرورش خلاقیت کودک با کمک ابزارهایی که به او اجازه می دهند دست به خلق کردن بزند امکان پذیر است. باعث می شود هوش هیجانی و عاطفی اش علاوه بر اینکه رشد میکنند با هم مطابقت پیدا کنند و در آینده روزگار بهتری برای خودش در جامعه رقم بزند.
کارشناسانی که در زمینه بازیهای کودکان تحقیق میکنند بر این باورند که بازی یک «علم» است و تعریف «فنی» دارد. آنها معتقدند بازی را نباید به کودک تحمیل کرد اما باید باعث شد یک انگیزه درونی در کودک بوجود بیاید. کودک باید از بازی لذت ببرد، اگر گروهی است احساس کند در آن مشارکت فعال دارد و صرفا یک عضو خنثی یا به قول نسل من نخودی در بازی نیست بلکه حضورش بخش و رکنی از بازی است واگر نباشد بازی عملا مختل خواهد شد. ضمن اینکه بازیها را باید دستهبندی کرد. جسمانی، سازنده، تخیلی، داستانی و بازی هایی که قاعده و ساختار دارند.
ما از بازیهای خیالی شروع کردیم؛ نقاشی کشیدن و آب بازی و خیال پردازی اما چندان برای او جذاب نبود. این البته میتواند اقتضای سن یا خصوصیت فردی او باشد. برای همین بدون اصرار و ابرام رفتیم سراغ بازی قایم باشک و دنبال بازی. این بازی ها باعث رشد مهارت های حرکتی می شوند. تقویت راه رفتن، دویدن، قدم زدن و خزیدن. این بازی خیلی مورد علاقه پسرک بود اما مشکلش این بود که ما را هم درگیر می کرد و این برای ساعتهای زیادی از روز ممکن نبود. پس باید در کنار آن بازی دیگری کشف میکردیم.
در تولد یکسالگی پسرک یکی از دوستانمان یک باکس لگوی سایز بزرگ مناسب برای کودکان زیر دو سال هدیه آورد. آن روزها بچه نسبت به آنها توجهی نداشت و من و پدرش گاهی ساعتها با آنها سرگرم بودیم. فکر کردیم شاید الان برایش جذاب باشد که با بلوک های موجود برای خودش سازه های عجیب و غریب بسازد و حدسمان درست بود. بازی با این دست ابزارها مهارتهای حرکنی ظریف کودک را تقویت میکند. علاوه بر آن باعث آموزش صبوری و انعطاف پذیری در کودک می شوند. چرا؟ چون به چشم می بیند که بلوک های بازی در مرحله ای از خلق سازه فرو می ریزند. از سوی دیگر می تواند برایش چالش هم در پی داشته باشد و کودک به مرور برای خودش مساله بسازد و سعی کند آن را حل کند. مثلا چطوری برجی درست کنم که فرو نریزد؟
حالا او ساعتهای زیادی که در خانه است را با جادوی رنگ و خلق سازه های تازه مشغول است. اگر بیکار باشیم با او دنبال بازی می کنیم. کمی داستان خواندن و بازی کردن نقش با عروسک های انگشتی و جلب نظر و مشارکت او در ساختن ماجرا هم بخشی از اوقاتش را پر می کند.
بازی کردن در این سن برای بچهها نباید صرفا به عنوان اوقات فراغت کم ارزشی تبدیل شود. من بسیار دیده ام والدینی را که تبلت ها، موبایلها و بازی های ویدئویی را در سالهای ابتدایی زندگی در اختیار کودکشان میگذراند. البته که نمی شود از جذابیت تکنولوژی چشم پوشید. البته که نمی توان نقش آن را در فرایند آموزش کودکان نادیده گرفت اما یادمان باشد . حداقل در دو سال نخست زندگی کودک بازیها زبان مشترک و پل ارتباطی میان ما و کودکمان خواهد بود.
کتی هیرشپاسِک، یک پروفسور روانشناسیِ دانشگاهِ تمپل از کارشناسانِ پیشرو در حوزۀ بازی، در گفتگویی با نیویورکتایمز یک نقطه نظر درخشان دارد. او گفته است: «ما داریم بچههایمان را طوری تربیت میکنیم که کامپیوترهای بهتری باشند، اما بچههای ما هرگز نخواهند توانست بهتر از کامپیوترها نقشِ آنها را بازی کنند.».
من در ۱۸ ماهگی پسرک به دنبال روشهای میگردم که در مسیر پیش رو مهارتهای کاوشگری و نوآوری را در او تقویت کنند. کارهایی که آدمها بهتر از کامپیوترها انجامشان میدهند و بازی یکی از راههایی است که به رشد این مهارتها کمک میکند.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر