ماجرای فیلمبرداری از ستاره اسکندری در حالی که بدون حجاب مشغول گشت و گذار و خرید در یکی از مراکز خرید ترکیه بود این روزها خبرساز شده است. ظاهرا خانمی از ایشان در این حال فیلمبرداری میکند و در حین تصویربرداری، او را با خشم "سلبریتی خائن" خطاب میکند. این فیلم به سرعت در فضای مجازی منتشر میشود و بحثهای زیادی پیرامون آن در میگیرد.
اما ستاره اسکندری کیست؟ ستاره اسکندری بیش از بیست سال است که به عنوان بازیگر در فیلمهای سینمایی و سریالهای تلویزیونی بازی میکند. او در سال 85 با سریال نرگس به شهرت رسید. زمانی که پوپک گلدره بازیگر نقش اصلی این سریال در یک سانحه رانندگی کشته شد، ستاره اسکندری نقش نرگس شخصیت اول این سریال را به عهده گرفت و همین سکوی پرتابی برای او شد. او در مدت فعالیت هنری خود حدود بیست فیلم سینمایی و ده سریال تلویزیونی بازی کرده است.
ستاره اسکندری در تمام این سالها یک بازیگر عادی و کم حاشیه بوده است. اظهارنظرهایی هم که از او در مورد حجاب و یا زندگی و کار کردن در سایه قوانین جمهوری اسلامی و مانند آن وجود دارد و حتی شرکت او در ضیافت افطاری حسن روحانی، به خودی خود آنقدر غیرعرف و حساسیت زا نبود که در زمان خود سر و صدایی ایجاد کند. از سوی دیگر دیدار او با یکی از دراویش آزاد شده، مدتی او را تبدیل به کیسه بوکس تندروهای حکومتی و رسانه های وابسته به سپاه و نهادهای اقتدارگرا کرد. در مورد پوشش هم او برخلاف کسانی مانند آزاده نامداری و یا الهام چرخنده، مبلغ حجاب و یا مفتخر به چادر نبود. او را همیشه با یک حجاب حداقلی دیده ایم که میتواند نشانه ای باشد که او در زندگی خود معتقد به حجاب به شکل مورد نظر حکومت نیست و صرفا برای احترام به قانون یا ترس از مجازات، مثل بسیاری از زنان در ایران حجابی حداقلی بر سر میکند. در یک نگاه کلی ستاره اسکندری در طیف هنرمندانی ست که نه میتوان او را حکومتی دانست و نه میتوان او را هنرمندی معترض، حق طلب و مبارز معرفی کرد. او در همه این سالها ماست خودش را خورده و به دور از جنجال و حاشیه کار خودش را کرده است.
البته در نگاهی دیگر شاید گفته شود هنرمندی که در سایه یک نظام آپارتاید و دیکتاتوری رشد میکند و نسبت به ظلم و تبعیض در اکثر مواقع موضعی نمیگیرد و حتی در مواردی از سر مصلحت و یا اجبار، تبعیض و قوانین ناعادلانه را عادی و یا کم اهمیت جلوه میدهد، همدست حکومت و شریک ظلم است. این نگاه گرچه از نظر تئوری نگاه لزوما نادرستی نیست اما در عمل باعث میشود که دایره دشمنان و همدستان حکومت جائر چنان گسترده شود که حداقل در میان بازیگران سینما به جز چند هنرمند ممنوع الکار و چند تبعیدی و مهاجر همه کم و بیش در این دایره قرار بگیرند.
«گر حکم شود که مست گیرند/ در شهر هرآنکه هست گیرند».
واقعیت این است که قریب به اتفاق هنرمندان و سلبریتی ها کسانی هستند که مثل خیلی از کسانی که در ایران زندگی میکنند، حساسیتها، خط قرمزها، ترسها، مصلحت اندیشی ها و منفعت طلبیهای خودشان را دارند. بسیاری از آنها مخالف وضعیت موجود، حجاب اجباری، نبودن آزادی، سانسور و حتی شیوه اداره کشور هستند اما چون همیشه به خاطر شهرتشان زیر نورافکن های عظیم یک نظام دیکتاتوری کار و زندگی کرده اند(حکومتی که به طرفه العینی میتواند محدودیتها و ممنوعیتهایی برایشان وضع کند)، محافظه کاری و حتی ریاکاری بخشی از کاراکتر و آمیخته با زندگیشان شده است. اگر از معدود سلبریتیهایی که در ایران کار میکنند و آشکارا معترض وضع موجود هستند فاکتور بگیریم، این واقعیت دنیای هنرمندان و سلبریتی های ایرانی ست.
اما حالا زنگ خطر برای سلبریتی ها و چهره های شناخته شده به صدا درآمده است. در این فضای بسته در حالی که همه زیر فشار سرکوب و اختناق هستند، جامعه به شدت نسبت به چیزهایی مانند ریاکاری حساس است و گاه بیرحمانه واکنش نشان میدهد. جامعه ی خشمگین و سرکوب شده، منتظر فرصتی ست تا این سلبریتی های خندان و پر از اعتماد به نفس را که در حاشیه این نظام دارند کار میکنند و ماست پرچرب خود را میخورند به زیر بکشد و لگدمال کند. هرچه فضا بیشتر قطبی شود، بند و طنابی که سلبریتی ها روی آن راه میروند باریک تر میشود. حالا دیگر حفظ تعادل بین منافع حرفه ای و شغلی و محبوبیت مردمی و زندگی آرام و به دور از بدنامی تقریبا نشدنی ست. حکومت با فشار و تطمیع تلاش میکند که سلبریتی ها را ابزاری برای حرکت ماشین عظیم پروپاگاندای خود کند. جامعه هم خشمگین است و با ذره بین رفتارهای سلبریتی ها را برای بیرون کشیدن ریاکاریها و دروغهایشان رصد میکند. هرچه جلوتر میرویم و جامعه قطبی تر میشود، بندبازی هم در این میدان سخت تر میشود. در نهایت به جایی خواهیم رسید که دیگر کنج عافیت برای چهره های نامدار و سلبریتی وجود نخواهد داشت. در چنین فضایی یا باید به میخ زد و یا به نعل و جامعه هم در این شرایط بی رحمانه قضاوت میکند و حکم میدهد.
این شرایط مطلوب هیچ کس نیست. گاه حتی منصفانه هم نیست. ستاره اسکندری به شکلی مورد حمله و قضاوت قرار میگیرد که انگار تفاوتی بین او و الهام چرخنده وجود ندارد. چرا باید چنین باشد؟ آیا مسئول این وضعیت کسی ست که از فلان سلبریتی فیلمی گرفته است؟ یا کسی که فیلم را منتشر کرده؟
خیر. مسئول این وضعیت کسانی هستند که جامعه را به این روز انداخته اند. وقتی در جامعه ای هیچ چیز عادی نیست. وقتی سرکوب و تحقیر و تبعیض بخشی از زندگی روزمره مردم شده است چه انتظاری از مردم میشود داشت؟ اتفاقا در چنین جامعه ای عادی بودن است که غیرعادی ست. این خشم، این حساسیتها و حتی این قضاوتها خروجی اجتناب ناپذیر این دوران است. حتی میتوان گفت برای عبور از این وضعیت خوب است. لااقل لازمه تغییر است.
آقا و خانم سلبریتی! میخواهی موفق، پولدار، خوشحال، محبوب و به دور از حاشیه باشی؟ میخواهی امکان کار در ایران را داشته باشی؟ میخواهی سیاسی نباشی و وارد حاشیه نشوی؟ بله. این حق توست. اما متاسفانه در سایه یک حکومت جائر و درست در میان اینهمه زندگی تباه شده، درست در میان این انسانهایی که تحقیر و تبعیض بخشی از زندگی روزمره شان شده است، باید بدانی کوچکترین ریاکاری شما یا حتی چیزی که شائبه ریاکاری و خوش رقصی برای حاکمان بدهد، مثل خنجر بر دل بسیاری از همین مردم مینشیند.
وقتی میخواهی بین شهرت و محبوبیت میان مردم این جامعه و جلب رضایت و یا لااقل منفور نشدن نزد اصحاب قدرت، تعادل برقرار کنی دیر یا زود در چنین وضعیتی قرار خواهی گرفت. شاه ماهی چنین دریای سرد و سیاه و هولناکی بودن و شنا کردن در آن کمترین عارضه اش خیس شدن است.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر