close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

مصاحبه اختصاصی با محمدعلی نجفی بعد از ارتکاب قتل!

۸ خرداد ۱۳۹۸
شراگیم زند
خواندن در ۳ دقیقه
مصاحبه اختصاصی با محمدعلی نجفی بعد از ارتکاب قتل!

+ جناب نجفی خودتون رو معرفی می‌فرمائید؟

- بسم الله الرحمن الرحیم. محمدعلی نجفی هستم شهردار اسبق تهران و یک سرباز کوچک فعلی نظام.

+ جناب نجفی ممکنه برای ما توضیح بدین واقعا چه اتفاقی افتاد؟ البته قبلش چایی تون سرد نشه!

- ممنون... قند شکسته ندارین؟ این ماشینی ها رو تا توی دهن می‌ذاری آب می‌شه.

+ بله بله. حتما... بچه های تدارکات الان می‌رن می‌گیرن! از لحظه وقوع قتل برامون بگید.

-  قتل؟ مگه قتلی اتفاق افتاده؟

+ منظورم سانحه ای هست که برای همسر دوم تون پیش اومد و ایشون از دنیا رفتن!

- آهان... بله بله...  واقعا سانحه تلخی بود. حتی یادآوری ش هم اعصاب بنده رو به هم می‌ریزه.

+ خب پس می‌خواین ما بعدا خدمت برسیم؟

- نه آقا مصاحبه‌تون رو بگیرین تموم شه بره... کار دارم.

+ بله چشم... خب می‌فرمودین.

- بله... متاسفانه همونطور که قبلا در گزارش صدا و سیما هم عرض کردم مرحومه روحیات خاصی داشت که خب متاسفانه در نهایت جونشون رو به خاطر این روحیات مزخرفشون از دست دادن. دیگه شما زنها رو که می‌شناسین!

+ بله بله... واقعا گاهی آدم رو به مرز جنون می‌رسونن!

- منظورتون از جنون چیه؟؟

+ عذر می‌خوام منظورم حضرتعالی نبودین. خودم رو عرض کردم!

- به هر حال در اون لحظه بنده با ایشون مشاجره ای داشتم و برای اینکه ایشون دیگه ادامه ندن و بحث تموم بشه، اسلحه کمری خودم رو سمتشون گرفتم. متاسفانه این خانم به خاطر همون روحیات خاصی که داشتن پریدن روی اسلحه و اسلحه هم به شکل تصادفی شلیک کرد!

+ اینطور که در گزارش پلیس اومده پنج گلوله به شکل تصادفی شلیک شده! این تعداد شلیک برای تصادفی بودن یکمقدار عجیب نیست؟

+ نخیر... شما به عرایض بنده توجه نمی‌کنید. عرض کردم ایشون روحیات خاصی داشتن! البته ناگفته نماند که دو تا گلوله بیشتر به ایشون اصابت نکرد و بقیه ش متاسفانه خورد توی دیوار!

- جناب نجفی شما مجوز نگهداری و حمل سلاح داشتید؟

+ معلومه که مجوز حمل سلاح داشتم. تصور کردید بنده برای چنین کاری اسلحه قاچاق تهیه کرده بودم؟

- بنده جسارت نکردم!

+ احترام به قانون همیشه سرلوحه زندگی من در تمام کارها بوده. بعد هم من محمد علی نجفی هستم. حتی آبدارچی دفتر من هم مجوز حمل سلاح داره. چی فکر کردید شما؟

-  می‌تونم بپرسم چی هست اسلحه تون؟

+ یک اسلحه کمری آمریکائیه. اجازه بدین دیگه برندش رو نگم که تبلیغ نشه. ولی اسلحه خوش دستی هست. حالا البته اگر کیهان و بچه های دلواپس این مصاحبه را بخوانند از همین داستان درمی‌آورند برای زدن بنده و اصلاحات. که دیدی گفتیم آقای نجفی با آمریکا رابطه داشته. خودش اعتراف کرد! هاهاهاها...

- هاهاهاها... طنز خیلی خوبی دارید جناب دکتر. می‌تونم بپرسم الان اسلحه تون کجاست؟

+ متاسفانه الان پیش خودم نیست. آخرین بار دست خبرنگار صدا و سیما بود و داشت با خشابش بازی می‌کرد!

- جناب نجفی پیام شما برای مخاطبین ما چی هست؟

+ اینکه حتما در انتخاب زن دوم دقت کنن. واقعا این خانم با روحیات خاصی که داشت اعصاب و روان من رو تو این سالها به هم ریخته بود، هم بنده رو به دردسر انداخت و هم زندگی خودش رو نابود کرد.

+ خیلی ممنون جناب نجفی از وقتی که در اختیار ما گذاشتید. و کلام آخر؟

- اجازه می‌خوام تشکر کنم از پرسنل محترم و مظلوم اداره آگاهی که برخلاف شایعاتی که ضد انقلاب ساخته، برخوردشون بسیار خوب و محترمانه بود. همینطور از همه اونهایی تشکر می‌کنم که به خاطر مشکلی که برای من  پیش اومده بود در رسانه ها و فضای مجازی ابراز تاسف و ناراحتی کردن و بهم قوت قلب دادن. به هر حال اتفاقیه که افتاده و الان فقط باید تمرکز ما روی این مساله باشه که اجازه مانور و موج سواری به ضد انقلاب داده نشه. بنده همیشه یک سرباز کوچک این نظام بودم و به لطف خدا تا زنده هستم هم برای حفظ انقلاب و آرمانهای انقلاب و در مسیر اصلاحات تلاش خواهم کرد. نکته دیگه ای که مایلم بهش اشاره کنم...

+ جناب دکتر واقعا عذر می‌خوام کلامتون رو قطع می‌کنم. اما متاسفانه به خاطر محدودیت وقت نمی‌تونیم بیشتر از این در خدمتتون باشیم.

- باشه...والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته. این چایی م یخ کرد! قند چی شد؟؟

+ ببخشید. رفتن بگیرن. الان دیگه میارن خدمتتون.

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

استان‌وایر

جزئیات تازه‌‌ای از قتل میترا استاد؛ اختلاف‌های مالی

۸ خرداد ۱۳۹۸
خواندن در ۲ دقیقه
جزئیات تازه‌‌ای از قتل میترا استاد؛ اختلاف‌های مالی