آقای خاتمی (ممدشون) چند روز پیش فرمودند که با نزدیک شدن به انتخابات مجلس شرایط در کشور و میزان نارضایتی ها به شکل و اندازهای ست که حتی اگر ایشان "تَکرار" هم بکنند باز هم کسی پای صندوق ها نخواهد رفت. البته به اعتقاد ما این اظهار نظر ناشی از کفّ نفس و فروتنی ذاتی ایشان است و نفوذ کلام و عمق استراتژیک ایشان در میان هوادارانش به اندازهایست که حتی اگر داخل کوره آدم سوزی هم صندوق بگذارند، باز یک تَکرار ایشان میتواند قربانیان را قبل از سوختن مقابل صندوق به صف نماید.
علی ایحال ما برای اینکه خیال ایشان و سایر دلواپسان نظام راحت شود راهکار داغ کردن تنور انتخابات حتی در همین شرایط نابسامان را تشریح و تبیین مینمائیم.
اولین نکته مهمی که باید به آن توجه داشت این است که بازی با کارت "اگر به فلان فهرست رای ندهیم بهمان فهرست رای میآورد و بدبخت [بدبخت تر] میشویم" دیگر جواب نمیدهد. چرا که شرایط به شکلی ست که دیگر به ایستگاه پایانی بدبختی رسیده ایم و تهش دیگر بسته است و قابل تصور نیست! از طرف دیگر هر بار که ما برای بدبخت تر نشدن بین بد و بدتر و یا بدتر و بدترتر انتخاب کردیم، آن بدتر یا بدترتر رفت و یک پست و مقام بالاتری گرفت و قدرت بیشتری به دست آورد. نمونه دم دستش جناب آقای رئیسی که در انتخابات دوره پیش ریاست جمهوری مردم رای دادند که او رئیس جمهور نشود، شد رئیس قوه قضائیه! احتمالا تا چند وقت دیگر که رهبر فعلی به ملکوت اعلی بپیوندد ایشان رهبر هم میشود. پس کلا باید توجه داشت که این ترفند "بد و بدتر" دیگر دنده هایش هرز شده و جواب نمیدهد. (البته اگر مردم کمی زیرک بودند همیشه بدتر ها و بدترترها را انتخاب میکردند تا حتی در صورت رئیس جمهور شدن یک نقش تدارکاتچی به آنها داده شود و پست های مهم و حساس مملکتی یعنی انتصابی ها به دستشان نیفتد. ولی افسوس که قاطبه مردم تا این حد دیگر قدرت تجزیه و تحلیل مسائل را ندارند!)
از آن سو دوگانه اصلاح طلب – اصولگرا نیز کلا به تاریخ پیوسته است و اصلاح طلبی این روزها یک جور فحش سیاسی غیرمحترمانه محسوب میشود. یعنی اگر به یکی بگویی «مرتیکه متحجر واپسگرا» طرف کمتر دردش میآید تا اینکه بگویی «آقا یا خانم اصلاح طلب». پس چه باید کرد؟
تنها راه این است که در انتخابات بعدی یک جریان سوم اعلام موجودیت کند. جریانی با همان شعار معروف «اصلاح طلب اصولگرا دیگه تمومه ماجرا». خوشبختانه اگر بگردیم در آرشیو مقامات جمهوری اسلامی میتوان کسانی را یافت که بشود آنها را به لطف "شلوار جین"، "پیرهن آستین کوتاه"، "ریش پرفسوری" و حتی "کراوات" چهره هایی آوانگارد و تابوشکن و ضد نظام معرفی کرد. اینها باید در این چندماه مانده به انتخابات فعال شوند و بدون ترس و نگرانی با صدای بلند اعلام کنند که از جمهوری اسلامی به تنگ آمده اند و خواستار براندازی کل نظام هستند. منتهی براندازی در چهارچوب قانون!
البته درک و هضم این نوع براندازی در نگاه اول کمی سخت است اما فراموش نباید کرد که همه سختی ها مال چند ماه است و بعد از برگزاری انتخابات مساله خود به خود برای مردم جا میافتد که چی به چی هست! به امید خدا با این روش هم تنور انتخابات داغ میشود و هم شر براندازان از سر نظام کم میشود. یعنی چند سال دیگر بعد از مشاهده عملکرد این جریان سوم مردم علاوه بر شعار قبلی علیه اصلاح طلبان و اصولگرایان، شعار خواهند داد " آهای آهای برانداز، دیگه برو جا بنداز". اینگونه کلا براندازان هم میروند ور دل اصلاح طلبان و اصولگرایان و دیگر جایگاهی در میان مردم نخواهند داشت و این فتنه براندازی هم شرش از سر مقامات کم میشود.
در انتخابات بعدی هم البته خدا بزرگ است. از قدیم گفته اند از این ستون به آن ستون فرج است و همیشه میشود با تردستی خرگوش جدیدی از توی کلاه بیرون آورد.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر