ملکه عذاب یک: چه وضعیتیه! مطمئنی دارن ملخ ها رو میخورن؟
ملکه عذاب دو: بله... ظاهرا توی خبرها و روزنامه هاشون اعلام کردن پروتئین داره.
ملکه عذاب یک: شت! بازم ملخ داریم؟
ملکه عذاب دو: آره حدود چهل میلیون دیگه آماده باش هستن... ولی به نظرم باید متوقف کنیم عملیات عذاب رو... چون عملا یه عده دارن میخورنشون و به درگاه ما شُکر میکنن.
ملکه عذاب یک: چقر تر و بد بدن تر از این قوم تا حالا من ندیده بودم!
ملکه عذاب دو: میگم اصلا بیایم انقدر روشون حساس نباشیم. همین حکومتی که بهشون مسلط کردیم بزرگترین عذابه. انقدر منابع و اعصابمون رو برای عذاب بیشترشون هدر ندیم.
ملکه عذاب یک: ولی من مطمئنم یه مقدار فشارها رو بیشتر کنیم بالاخره یا نابود میشن و سرنوشتشون عبرت بقیه میشه یا اینکه به خودشون میان.
ملکه عذاب دو: دیگه آخه چجوری بیشتر کنیم؟ از کت و کول افتادیم. فقط سنگ از آسمون نریختیم رو سرشون.
ملکه عذاب یک: آخی... یادش به خیر... قوم ثمود بود؟
ملکه عذاب دو: آره... ولی اون مال قدیم بود. الان دیگه نمیشه از این کارا کرد. خلاف کنوانسیون منع استفاده از عذابهای نامتعارفه.
ملکه عذاب یک: حق با توئه... قدیمها دست و بالمون باز تر بود... قشنگ جر واجرشون میکردیم! ولی عیب نداره... بذار یه چند سری دیگه ملخ بفرستیم. الان از شمال داریم سرما میدیم و خیلی از باغاتشون یخ زده. از جنوبم ملخ داره محصولاتشون رو میخوره. جاهای دیگه رو هم که سیل برده. فکر کنم یه قحطی بیاد اینا دیگه متوجه جدیت و خشم الهی میشن.
ملکه عذاب دو: آخه بدبختی میدونی چیه؟ بعضیاشون تو کله مردم کردن که سیل و ملخ و این چیزا همه نعمته.
ملکه عذاب یک: آره... یادمه جنگ رو هم میگفتن نعمته! کلا یه رگه های مازوخیستی درشون هست انگار.
ملکه عذاب دو: یه عده از سرانشون هم میگن این بلاها واسه بی حجابی و بی اعتقادی و این چیزاست.
ملکه عذاب یک: واقعا که!! چرچیل رو درس میدن. از عذاب کره میگیرن!
ملکه عذاب دو: آره والا... ما از این ور هی زحمت میکشیم از اون ور کله گنده هاشون عذابای ما رو مصادره به مطلوب میکنن.
ملکه عذاب یک: میگم چطوره وبایی چیزی بندازیم بین خود کله گنده هاشون...
ملکه عذاب دو: سلاح میکروبی؟
ملکه عذاب یک: اون که ممنوع نیست دیگه. چند تا از کله گنده هاشون رو ناک اوت کنیم دیگه از این حرفا نمیزنن. لااقل دهنشون بسته میشه.
ملکه عذاب دو: بابا جای این کارا یه پیامبر بفرستیم قشنگ مساله رو باز کنه براشون. راهنماییشون کنه. حالیشون کنه چرا از دستشون عصبانی هستیم. چرا راهی که دارن میرن غلطه...
ملکه عذاب یک: بدم نمیگی! حالا که فکرش رو میکنم میبینم اینا اصلا نسبت به عذاب مقاوم شدن. خودم دیدم داشتن با سیل سلفی میگرفتن. باورت میشه؟
ملکه عذاب دو: آره منم دیدم. پشم که ندارم ولی همه پرام ریخت. ولی یه چیزی هم هست...الان یادم افتاد. نمیشه پیامبر فرستاد!
ملکه عذاب یک: واسه چی؟
ملکه عذاب دو: ...یادت باشه خودمون گفتیم محمد آخریشه!
ملکه عذاب یک: حالا گفته باشیم. تو کاریت نباشه یه ماده تبصره میزنیم تنگش یکی دیگه میفرستیم. مهم نیست که...
ملکه عذاب دو: آخه بخوایم پیامبر بفرستیم به خدا بگیم کی رو مبعوث کنه؟ کسی رو نداریم.
ملکه عذاب یک: چرا نداریم؟ همین پسره... چی بود اسمش؟ امیر تتلو . پتانسیلش رو هم داره! پیامبر پست مدرن...نظرت چیه؟
ملکه عذاب دو: نه... این درسته سواد درست حسابی نداره اما ثبات روحی روانی هم نداره. یهو وسطش فحشو میکشه به بالا تا پائین عرش. یا بدتر...دو تا معجزه از ما میگیره و خودش ادعای خدایی میکنه. بعد باید بیست نفر دیگه مبعوث کنیم که فقط اینو بشوره ببره!
ملکه عذاب یک: راست میگی... شر میشه. بهترین کار میدونی چیه؟
ملکه عذاب دو: چیه؟
ملکه عذاب یک: یه عذاب ترکیبی پر رو بزنیم...!
ملکه عذاب دو: یعنی ترکیبی تر از این؟
ملکه عذاب یک: ببین تو ملخا رو زیادش کن. منم یه مقدار گرد و غبار قاطیش میکنم. دمای شمال رو هم بذار روی منفی ده... یه چند تا زمین لرزه و سیل هم بزنیم تنگش میفهمن که عرش الهی مسخره شون نیست و شوخی باهاشون نداره.
ملکه عذاب دو: باشه... ولی مطمئنی نمیشه دوستانه تر حلش کرد؟
ملکه عذاب یک: چهل ساله دوستانه حل نشده. یه عده رو گذاشتن سر کار به اسم ما هر غلطی خواستن کردن. خدا از دست همینا افسردگی گرفت و کشید کنار و کلا کار رو کنتراتی سپرد دست ما. یادته چقدر ذوق و شوق داشت روزای اول؟ الان کارش شده این که فقط بشینه با اون خواننده معروفه چای بنوشه... ولی من راهش رو بلدم. مرگ یه بار شیون یه بار! یا درست میشن و به خودشون میان یا اینکه میشن درس عبرت تاریخ... بحث هم نداریم. تمام!
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر