«از اسرائیل به مصر رفتم و دیدم که امید در هوای قاهره موج میزند، ولی ...»
(۴۰سالگی قرارداد صلح مصر و اسرائیل، خیابان خالد اسلامبولی در تهران و باقی قضایا ...)
قرار بود صلحی گرم را میان اعراب و اسرائیل رقم بزند، ولی ۴۰ سال پس از امضای قرارداد صلح میان اسرائیل و مصر، این صلح سرد مانده است و دامنه آن هم از میان دولتهای قاهره و تلآویو فراتر نمیرود. این که این قرارداد به رغم بحرانهای متفاوت در مناسبات اسرائیل با جهان عرب (دو جنگ در لبنان، سه انتفاضه فلسطینی، شکست مذاکرات اسلو و بهار ناکام عربی) دوام آورده شاید در منافعی است که عمدتا حکومتهای قاهره و اسرائیل از آن بهرهمند میشوند، ولو که از جمله به تقصیر رفتار حکومت تهران حالا عملا شماری از حکومتهای دیگر عرب منطقه هم به طور غیررسمی به مسیر مصر و نزدیکی سرد با اسرائیل سوق یافتهاند و باز هم بعضا به تقصیر حکومت ما و شعارها و رویکردهای خارجیاش مسئله فلسطینیها به مسئلهای دست دوم بدل شده و نتانیاهو توانسته با شماری از رهبران عرب در باره اولویت «خطر ایران» به درک و دریافت و سوداگری مشترک معینی برسد. با این همه، در خیابانهای جهان عرب و در میان الیت فرهنگی و اجتماعی این جهان هنوز بعضاً روی خوش نشان دادن به اسرائیل و رفت و آمد به آنجا کم و بیش تابو است.
به عبارتی اقدام منحصر به فرد سادات در عقد قرارداد صلح با اسرائیل (عملیکردن بخش اول قرارداد کمپدیوید) و فقدان اراده در تلآویو برای اجرای بخش دوم قرارداد کمپ دیوید در حل معضل فلسطینیها، در میان بخشهایی از اعراب آن قرارداد را همچنانمنفی و بحثانگیز نگاه داشته است و جمهوری اسلامی هنوز روی همین جمعیت و افکار ضداسرائیلی آن است که مانور تبلیغاتی و عملیاتی میکند و برای خود در صدد جلب محبوبیت است. در همین راستاست که ۴۰ سال است که نام قاتل انور سادات (خالد اسلامبولی) را هم بر خیابانی در تهران گذاشتهاند و آن را به یکی از موانع در راه احیای مناسبات با مصر بدل کردهاند.
فقط سفارت و تبادل اطلاعات امنیتی؟
سادات شیفته اسرائیلیها نبود، بلکه هدفش از احیای رابطه با اسرائیل و ختم مناقشه با این کشور، نقب زدن به سوی آمریکا بود، از همین رو رفتن به واشنیگتن را از مسیر بیتالمقدس پیمود، مسیری که البته میتوانست کاهش مناقشه با اسرائیل را دنبال کند، ولی در ابتدا لزوما همان ایستگاههایی که سادات پیمود را شامل نشود. او ولی از موفقیت نسبی در جنگ سال ۱۹۷۳ که مثل جنگ ۱۹۶۷ برای سلفش ناصر موجب سرافکندگی نشد و از محبوبیتی که به خاطر این موفقیت نسبی به دست آورد سکو و پشتوانهای ساخت برای اقدام توام با ریسک رفتن به بیتالمقدس و سخنرانی در کنست و احیای مناسبات با اسرائیل، روندی از صلح که نهایتا ۴۰ سال پیش (۲۶ مارس ۱۹۷۹) با حضور او و مناخم بگین و کارتر در باغ کاخ سفید و امضای قرارداد دو جانبه صلح، نقطه اوجش را پیدا کرد. و از آن پس شعار در تهران هم شد: مرگ بر سه مفسدین، کارتر و سادات و بگین. یک سال و نیم بعد که سادات به ضرب گلوله اسلامگرایان از پا درآمد طبیعی بود که در تهران خوشحال باشند و شعار خود را محققشده بیابند. لذا نام ترورکننده سادات (خالد اسلامبولی) را هم بر خیابانی گذاشتند و از آن سدی ساختند در برابر رفع تنش و مناقشه میان دو کشور حتی پس از ۴۰ سال.
مصر سال ۱۹۸۲ صحرای سینا را طبق قرارداد از اسرائیل پس گرفت و کشتیهای اسرائیل هم مجاز به عبور از کانال سوئز و از آبهای تنگه تیران و خلیج عقبه شدند. و طرفه این که در این سالهای اخیر بخشی از مقابله با تندروها در صحرای سینا را مصر به اسرائیل واگذاشته است. موساد و سازمان اطلاعات ارتش اسرائیل از دادن اطلاعات در باره تندروهای حاضر در صحرای سینا و فعالیت آنها دریغی ندارند و قاهره هم در مقابل اگر اطلاعات داغی در باره طرح و برنامههای حماس و سازمان جهاد اسلامی گیر بیاورد در اختیار اسرائیل قرار میدهد، و جایی هم که تنش حماس و جهاد اسلامی با اسرائیل بگیرد وارد میانجیگری میشود. فراتر از آن، اسرائیل راسا و با موافقت توام با سکوت مصر گاه و بیگاه با هلیکوپتر و پهپاد به تندروهای اسلامگرای مستقر در صحرای سینا حمله میکند.
اسرائیل البته در تمامی این سالها تمایل شدیدی داشته است که مناسبات با مصر صرفا به داشتن سفارت و تبادلات اطلاعات امنیتی محدود نباشد و جوامع دو کشور هم وارد تعامل و رفت و آمد شوند، و در مجموع از بازار هشتاد میلیون مصر سهمی هم به اقتصاد اسرائیل که بیش از پیش نیازمند بسط صادرات کالا و تکنولوژی و سرمایه است، برسد. تمایل اسرائیل به رفت و آمد روشنفکران و هنرمندان دو کشور هم در این سالها بارها مورد تاکید قرار گرفته است. ولی واقعیت مناسبات دو کشور این شده که سفارت اسرائیل در قاهره باید ۲۴ ساعت تحت مراقبتهای امنیتی شدید باشد، چه از ترس تندرورها و چه از بابت احساسات منفییی که به هر صورت در میان بخشهایی از مردم مصر هنوز هم موجود است. ابتدا که قرارداد کمپ دیوید امضا شده بود، البته چنین نبود و مصریها هم با خوشبینی به آینده مناسبات با کشور همسایه و نیز حل مسئله فلسطینیها نگاه میکردند.
قرارداد کمپ دیوید که قبلا میان مصر و اسرائیل امضا شده بود و مبنای قرارداد صلح میان دو کشور شد از جمله با اصرار سادات شامل دو بخش بود. بخش اول به خروج نیروهای اسرائیلی از صحرای سینا و غیرنظامیشدن این صحرا بازمیگشت و بخش دومش به صلح خاورمیانه اختصاص داشت و آن را تنها در سایه حل مسئله فلسطینیها میسر میدید. نگاهی به بخش دوم قرارداد با عنوان
A Framework for peace in the Middle East
بیانگر این واقعیت است که قرارداد قید و بندها و تعهداتی برای اسرائیل جهت پاسخگویی به مشکل فلسطینیها در نظر گرفته است و برای اجرای این تعهدات هم یک سقف زمانی ۵ ساله تعیین میکند. به عنوان اولین قدم باید اسرائیل اجازه دهد تا در مناطق اشغالی انتخابات آزاد برگزار شود و دولتی خودمختار شکل بگیرد و متعاقباً هم ارتش اسرائیل از این مناطق عقبنشینی کند. این بخش از قرارداد همچنین ناظر بر این تعهد است که اسرائیل باید ظرف سه سال در طی مذاکراتی به حل وضعیت قطعی و حقوقی ساحل غربی و نوار غزه کمک کند.این که در این قرارداد اشارهای به مسئله اورشلیم نمیشود، موضوعی قابل بحث و انتقاد است، ولی در اصل پایبندی سادات به حل جامع معضل خاورمیانه تردیدی ایجاد نمیکند. جزئیات مذاکرات کمپدیوید تمام و کمال ناظر بر این واقعیت است که طرف مصری و شخص سادات قرارداد صلح را یک مجموعهی به هم پیوسته میدیده که اگر بخشی از ان اجرا نشود، مشکلی در خاورمیانه حل نخواهد شد.
اما اسرائیل به بخش دوم قرارداد از جمله در چارچوب قراردادهای اسلو هیچگاه به درستی عمل نکرد، بلکه کل قرارداد را هم کم و بیش محملی دیده برای آسودهخاطری از جبههی جنوبیاش تا در جبهههای دیگر با خیال راحت بجنگد و حقوق فلسطینیها را همچنان پایمال کند. شاید همین رویکردهاست که انتقاد سی سال پیش سازمان ملل و شماری از کشورها به قرارداد صلح کمپ دیوید را همچنان تا حدودی صائب نگه داشته است.
"خودم را به قاهره رساندم، ولی..."
در واقع، نگاه جامعهی مصر به نزدیکی سادات با اسرائیل و امضای قرارداد کمپدیوید و بعدا هم امضای قرارداد دو جانبه صلح، آن نبوده که امروز هست. یوری آونری، چهرهی برجستهی جنبش صلح اسرائیل که سال پیش درگذشت سالها نماینده کنست بود و با بسیاری از سیاستمداران اسرائیل و منطقه نشست و برخاست داشت. او خاطره و نظری داشت که موید واقعیت یادشده است و شاید اوج و فرود مناسبات مصر و اسرائیل بعد از کمپ دیوید را به خوبی بازتاب دهد:
« اولین دیدار من با مصریها در حالتی از نشئه و رویا صورت گرفت. پس از سفر بیسابقه سادات به اورشلیم در نوامبر ۱۹۷۷ من با عجله رهسپار قاهره شدم، بدون آن که ویزایی داشته باشم. هیچگاه لحظهای را فراموش نمیکنم که در فرودگاه قاهره گذرنامهام را برای کنترل به دست یک مامور تپل مصری دادم. او گذرنامه را ورق زد و ورق زد و بیش از پیش سرگردان و حیران شد. بالاخره سر خود را بالا آورد و با لبخندی بر لب گذرنامه را بر من داد و گفت: مرحبا!
وارد قاهره که شدم تنها سه اسرائیلی در این شهر بزرگ حضور داشتند. مردم هر سه ما را روی چشم گذاشتند. روح و رایحهی صلح در قاهره پیچیده بود و مردم مصر طالب و دوستدار آن بودند.
ولی این فضا چند ماهی بیشتر دوام نیاورد و مصریها سرخورده شدند. یقین و امید سادات این بود که قرارداد کمپدیوید روزگار نیکی برای فلسطینیها هم به دنبال داشته باشد و آزادی سرزمین آنها را از اشغال اسرائیل رقم بزند. ولی او به زودی دریافت که مناخم بگین، نخستوزیر اسرائیل در خواب و خیال هم به این تصور نبوده که قولو قرارهای مندرج در قرارداد را عملی کند. برای بگین قرارداد جداگانه با مصر راهی بود برای تشدید جنگ و فشار علیه فلسطینیها. از همین رو مصریها خود را مغبون و فریبخورده احساس کردند. آنها عاشق چشم و ابروی فلسطینیها نبودند، ولی این که یکی از بستگان و خویشان ضعیف خود را رها کنی و دست خودت را برای کمک به آنها ببندی هم، درسنن و مرام عربها احساسی از شرمساری برمیانگیزد. و کمپدیوید در ادامه خود چنین احساسی در مصری به وجود آورد.»
و متاسفانه نتانیاهو و ترامپ این روند را شدت بیشتری بخشیدهآند، چه در رویکار آوردن دولتی شدیدا راستگرا در اسرائیل که با حل مسئله فلسطینیها میانهای ندارد، چه با انتقال سفارت آمریکا به بیتالمقدس، چه در رسمیتدادن به اشغال جولان از سوی کاخ سفید و ...
۴۰ سال پس از پیمان کمپ دیوید، هم مناسبات ایران و مصر همچنان در هواست و هم چشمانداز صلح در خاورمیانه مبهمتر از گذشته است. و البته سیاست دولت ما هم تاثیر کمی در این ماجرا نداشته است، چه در ستایش از خالد اسلامبولی، چه در طرح شعار نابودی اسرائیل و تقویت راستگرایان این کشور که به راحتی «خطر ایران» را به عنوان اولویت اول به منطقه القا کنند و مسئله فلسطین را به حاشیه ببرند و چه در تقویت گروههای تندرو در منطقه و ...
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر