سینا انتصاری دانشآموختهی کارشناسی ارشد مهندسی متالورژی از دانشگاه تربیت مدرس، فعال حقوق درویشان گنابادی و از مدیران وبسایت خبری مجذوبان نور است. او که هم اکنون در زندان فشافویه زندانی است؛ در سحرگاه یکم اسفند ۱۳۹۶در جریان حادثه گلستان هفتم با هجوم نیروهای لباسشخصی به دراویش، بازداشت شده است.
وی در گلستان هفتم از سوی مأمورین امنیتی و انتظامی بهشدت مورد ضرب و جرح قرار گرفته و از ناحیه سر و صورت، بهشدت دچار جراحت و شکستگی شد و در حالت بیهوشی به بیمارستان منتقل شد.
او بدون حضور در جلسات دادگاه؛ محاکمه و با حکم غیابی قاضی صلواتی رئیس شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب، به تحمل هفت سال حبس تعزیری، دو سال تبعید، دو سال محرومیت رسانهای و سیاسی و اجتماعی و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شده است.
در دادنامهی سینا انتصاری آمده است:«وی مهمترین نقش را در ایجاد تجمعات غیرقانونی و حوادث و ناآرامیهای اخیر عناصر فرقه در خیابان گلستان هفتم داشته و از عناصر و مدیران اصلی سایت غیرقانونی مجذوبان نور بوده است.»
سینا انتصاری به تاریخ مبارزات اهل تصوف با خودکامگان دینی، پرداخته و بر مبنای تفسیر دکتر شفیعی کدکنی از تصوف که آن را «نگاه هنری به الهیات و دین» مینامد به تحلیل زیباشناختی شکل و شیوه تلاشهای دراویش گنابادی در احقاق حقوق اجتماعی و سیاسیشان در سالهای اخیر پرداخته است. به اعتقاد وی، روش مبارزه مدنی که درویشان گنابادی دنبال میکنند؛ در دسته «مبارزات خشونت پرهیز» قرار میگیرد. یادداشت اختصاصی این درویش زندانی در زندان فشافویه (تهران بزرگ) برای خوانندگان ایران وایر را، در ادامه میخوانید.
****
زیبایی شناختی تصوف؛ از هنر اعتراضی تا اعتراض هنری دراویش
آندره زیگفرید در روح ملتها و مونتسکیو در روح القوانین خصاصیص مردم کشورها و مفهوم روح کلّی مردم را تشریح کردهاند و از آن به عنوان عامل وحدتبخش تاریخی در توجیه برایند رفتاری ملّتها یاد میکنند. مهدی بازرگان نیز متاثر از همین نظریهها بود که «سازگاری روح ایرانی» را مطرح کرد. از این نظر این افراد در تلاش بودهاند تا با معرفی خصیصه یا خصیصههایی به عنوان شاخصههای یک فرهنگ یا ملت، مردم را رفتارشناسی کنند.
نگارنده بر همین اساس درصدد بازشناسی و بررسی شاخصههای روح صوفیان از طریق مراجعه به تاریخ و سنت فکری تصوف است و اعتقاد دارد که نگاه هنری و زیباییشناختی یکی از ارکان ثابت روح جاری در شیوهی تفکّر و زیست صوفیانه است و این نگاه هنری را میتوان در آثار متصوّفه و در ادوار صوفیان ردگیری کرد. چنانچه شفیعی کدکنی در تعریف تصوّف همین نگاه هنری را مطمح نظر قرار میدهد و اظهار میدارد که تصوف نگاه هنری به الهیات و دین است.
متصوفه در تمامی ادوار تعاملی خود چه در زمینه تزکیه و جدال با نفس چه در ساحت نیایش با خدا و چه در عرصه ارتباطات انسانی (از مراودات ساده با مردم کوچه و بازار تا چالش و مشاجره با متشرّعین و علمای اهل ظاهر و یا تعاملات سیاسی با سلاطین و پادشاهان) از عناصر زیبایی شناختی و هنری بهره میگرفتهاند. این عنصر زیبایی گاه در قالب نگاهی متفاوت به موضوعی عام و عادتشده بروز میکرده است یا در رفتار و گفتار از اسلوب معیار خارج میشده است و به مدد زیبایی نهفته در خویش شیوهای جدید در ارتباطات انسانی ایجاد میکرده است و یا این که در قالبی ادبی و شاعرانه وارد سپهر ادبیات میشده است. متصوفه در واقع از رهگذر همین صورتبندی هنری از تیغ تکفیر و تهمت و الحاد تا حدی مصون ماندهاند و مهمتر از آن اندیشههایشان را از آفت کهنگی و غبار تاریخ و قاب تنگ قاعدهمندی نجات داده و به مدد بازی استعارههای مضاعف و مجازهای رازآلود فکر و اندیشهشان را تازه و تپنده و چهبسا جاودان نگه داشتهاند.
این روح هنری و زیباشناسانه مختص به متصوفه نیست. تمامی ملّتها در شرایط مختلف از هنر به عنوان پناه امنی برای رهایی از خفقانها و سانسورهای سیاسی و اجتماعی بهره گرفته و به مثابه گوشهی دنجی برای ابراز آزادانهی دغدغهها و حالات انسانی فارغ از قیود و سلطهی مذهب سنت و حتی علم از آن استفاده کردهاند اما آنچه متصوفه را از آنها متمایز میکند بهرهجویی دائمی آنان از هنر در مسیر اعتراض است. صوفیان همواره از هنر به شیوههای گوناگون به عنوان ظرف انتقال معناوارزشهاشان بهره بردهاند و بدیهی است که در هر شرایط روح زیباییشناسانه تصوف در کالبد تازهای حلول میکند؛ گاه به شکل کاربرد طعنهگون و شیطنتآمیز استعارات و مجازه های خارج از عرف فقه و مذهب و گاه در کسوت تمثیلات ساده و کوچه بازاری و گاه به زبان شطحیات حیرتآور و گاه در پشت نقاب مجنونانهی بهلولها و ذنّونها.
امروز نیز میتوان همین روح زیبایی شناختی و نگاه شاعرانه را در زیست فردی و اجتماعی درویشان واکاوی و نمودار کرد. اگر دیروز مخالفان فکری و سیاسی دراویش علمای متشرّع ذینفوذ در دربار سلاطین و در بین عوام بودند امروز نیز همین نهادها وموانع یعنی سیاست مذهبی و مذهب سیاسی در ساختار مدرن و پیچیدهتر دوشادوش و دست در دست در برابر جریان تصوف و درویشی صف بسته اند. دراویش نیز تبعا برای حفظ موجودیت و احقاق حقوق خود از تمام ابزارهای روز جامعه مدرن یعنی رسانه، استناد به قوانین و پیگیری حقوقی و سازماندهی اعتراضات مدنی استفاده میکنند با این تفاوت که باز هم همان روح زیبایی شناسانه و خوی صلح طلبی را به تمام این روشها و ابزارها افزودهاند. در واقع دراویش در تقابل با نظام سلطه نگاه زیباییشناختی را به کالبد فعالیتهای اجتماعی دمیده و الگوی مقاومت هنری و مقاومت شاعرانه را خلق کردهاند. اما آنچه درویشان را در روزگار معاصر از درویشان در ادوار تاریخ متمایز و متفاوت میکند این است که اعتراض آنان از محدوده صرف شاعری و خوشکلامی و شیرینبیانی خارج شده و اعتراض در کف خیابان و با همان اندوختهی هنری صورت میگیرد. به عبارت دیگر از هنر اعتراضی که در دسته سبکهای هنری میگنجد خارج شدهاند و خود را به مرحلهای رساندهاند که میتوان نام اعتراض هنری را بر آن نهاد و در دستهی اعتراضهای مدنی طبقهبندیاش کرد.
یکی از نمونههای برجستهی این نوع اعتراض هنری در تاریخ دو دههی اخیر مبارزات حقوقی و اجتماعی دراویش گنابادی مربوط میشود به سال ۱۳۸۹ که طی آن نیروهای امنیتی موهای سر یک درویش را به ناروا و از سر تحقیر در شهرستان گناباد تراشیدند و این اتفاق تبدیل به یک جریان همهگیر در میان درویشان شد. دراویش در شهرها و در سطوح مختلف شیخ و مرید و پیر و جوان و کارگر و مهندس و استاد و دانشجو فارغ از نتیجه و صرفا با دغدغه های عاطفی و حس همدلی موهای خود را تراشیدند. بیشک کاری که تغییر چهره ناگهانی هر فرد در اجتماع پیرامونش میکند این است که دهها سوال و تعجب از علت این اقدام در اذهان شکل داده و احساسات افراد را برمیانگیزاند و این همان کارکرد غایی و هدف نهایی هنر است.
یا در سال ۱۳۹۲ آن زمان که در پی اعتصاب غذای ۹ درویش در زندان اوین هزاران درویش در خانه هایشان دست از غذا خوردن کشیدند و یا سال ۹۳ که در حرکت کوچ دروایش به زندان صحنه های حضور دراویش با دستان خودبسته و سوار شدنهای داوطلبانه در ونهای پلیس به مقصد بازداشتگاهها بیاغراق غزلی بود عینی و زنده که دراویش در بستر اجتماع می سرودند و یا تحصّن ده روزهٔ آنها در سال ۹۶ پای دیوار زندان اوین با این جمله که «تا آزاد نشوند نمیرویم» و یا همین اواخر که دراویش حتی در داخل زندان هم دست به تحصن زدند و به اتفاق به ضرب و شتم بانوان درویش در زندان قرچک اعتراض کرده و گفتند ما را نیز که با آنها هم جرم هستیم بنابراین ما را هم بزنید و مثل همیشه تکذیب کنید.
اینها و بسیاری موارد دیگر نمونههایی از تحرکات اعتراضی و مقاومتی دراویش است که علاوه بر دور از خشونت بودن عنصر زیبایی شناختی در آنها موج میزند. در واقع ویژگی این شیوهی مقاومت این است که به علت ذات هنری و شاعرانه اش قدرت تکاندهندگی و درگیر کردن جان عاطفی انسانها را دارد و به دلیل دوری از بستر عقلانیت متداول راههای مقابله با آن از پیش تدبیر و مسدود نشده است. مقاومتهایی که صرف نظر از هر نتیجهی مثبت و منفی ظاهری در زمین ذهنهای خشک و تنگ عقلانی شدهی این روزگار بذر سوالهایی را می رویاند که تنها با ندا و پاسخ وجدان انسانی سیراب میشود .
اگر تصوف در دوران قدیم معرفت و معنویت خود را در ظرف هنر و زیبایی میریخت تا به خشکی و مسخشدگی معنای دین در نظامهای جزمی و عقلی زمانهاش طعنه زده و آن را در گذر زمان و تاریخ تازه و تپنده نگه دارد، درویشی امروز نیز مقاومت شاعرانه و هنری را روانه ی بازار داغ استراتژیهای برد برد روزگار میکند که در آن هر تحرک فردی و یا اجتماعی صرفا بر معیار عقلانیت مبتنی بر منفعت صورت میگیرد تا بلکه سرمایه ای شود برای داشتن جامعه ای زیباتر و وحدتبخش برای آیندگان.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر