سگ اولی: دارم میشاشم تو خودم!
سگ دومی: منم همینطور...چی کار به ما داشتن؟
سگ اولی: نمیدونم... یه سگ بی شعور انگار یکی رو گاز گرفته کلا همه مون رو حصر خونگی کردن!
سگ دومی: خودشون گاز نمیگیرن مگه؟
سگ اولی: نه... یعنی چرا... یعنی خیلی به ندرت!
سگ دومی: خب ما هم که به ندرت گاز میگیریم.
سگ اولی: دنبال بهونه بودن... بیخیال داداش... بیا بریم همین گوشه انباری بشاشیم.
سگ دومی: ولی این کار درستی نیست... صاحبمون خوشش نمیاد.
سگ اولی: تو ایده بهتری داری؟
سگ دومی: صاحبمون که اومد میگیم با ماشین ببرتمون بیابونهای اطراف شهر اونجا کارمون رو بکنیم.
سگ اولی: توی ماشین هم غدقنیم داداش!
سگ دومی: چه وضعیتی ...! بیا یه نامه بنویسیم برای مسئولین مربوطه از اقدام ددمنشانه اون سگ وحشی اعلام انزجار و برائت کنیم. بلکه دلشون سوخت!
سگ اولی: مشکل اونا با ما ریشه دار تر از این حرفاست...
سگ دومی: چرا؟ مگه ما چه هیزم تری بهشون فروختیم؟
سگ اولی: ببین ناراحت نشی ها... ولی از نظر اونا ما نجسیم... نجس!
سگ دومی: یعنی چی؟
سگ اولی: یعنی کثیفیم!
سگ دومی: ولی هفته ای یه بار که صاحابمون میشورتمون!
سگ اولی: میدونم... ولی ما یه جوری کثیفیم که با شستن تمیز نمیشیم!
سگ دومی: یعنی چی؟
سک اولی: چجوری بگم... روم به دیوار... مثل پی پی!
سگ دومی: شت! تا حالا هیچکی با من اینجوری حرف نزده بود!
سگ اولی: ناراحت نشو... چطور متوجه نشدی همه فحشهاشون یه سگ هم توش داره؟
سگ دومی: راست میگی... به نظرم بیا بزنیم بیرون... این مملکت جای ما نیست.
سگ اولی: من که بیشتر دلم میسوزه براشون.
سک دومی: چرا؟
سگ اولی: خب آخه خودشونم از دست خودشون آسایش ندارن... همه شون دارن فرار میکنن برن.
سگ دومی: اوهوم... راست میگی! به خودشونم رحم نمیکنن میخوای به ما رحم کنن... چرا اینجوری شدن؟
سگ اولی: نمیدونم... حتما خدا خواسته عذابشون کنه. تو اگه میخوای فرار کنی برو... ولی من نمیتونم صاحابمو ول کنم.
سگ دومی: بابا صاحبمون که دو روزه ما رو انداخته توی این انباری و رفته...
سگ اولی: باشه... اون نمیفهمه ما سگشیم ولی ما که میفهمیم اون صاحابمونه!
سگ دومی: یعنی ممکنه هیچوقت دیگه ما رو از این انباری بیرون نیاره؟
سگ اولی: نه بابا... درست میشه... ما سگها حداقل بیست هزار ساله که دوست آدمائیم. نمیتونن رابطه ما رو با چار تا قانون تخیلی خراب کنن.
سگ دومی: کاش سگ نبودیم... کاش گرگ بودیم.
سگ اولی: چرا؟
سگ دومی: هرچی میکشیم از این دل بی صاحاب و وفاداریمونه... گرگا راحتن... هرجا هم آدم ببینن تیکه پاره ش میکنن.
سگ اولی: زبونتو گاز بگیر...
سگ دومی: هر جور حساب میکنم میبینم ما اینهمه خدمتی که به آدما کردیم رو اگه به گوریل کرده بودیم الان وضعمون بهتر از این بود.
سگ اولی: آدمها خوبن...آدمهای اینجا اینجورین.
سگ دومی: آدمای اینجا آدم نیستن یعنی؟
سگ اولی: هستن. ولی یه گونه ی نادرن که فقط توی ایران و بخشهایی از آسیای جنوب شرقی زندگی میکنن.
سگ دومی: اونجا هم با سگها اینجوری برخورد میکنن؟
سگ اولی: نمیخوام بترسونمت ولی اونجا سگها رو میکشن و میخورن.
سگ دومی: باز دمشون گرم که برای خوردن میکشنمون... حداقل نجس نمیدونن ما رو... هیچ جا مثل اینجا نیست که هم بی دلیل سگها رو میکشن و هم بی دلیل نجس میدوننشون. چرا ما باید وسط این خراب شده دنیا میومدیم؟
سگ اولی: بهش فکر نکن... تا شب صبر میکنیم... اگر صاحابمون نیومد همین گوشه انباری میشاشیم... قبول؟
سگ دومی: قبول!
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر