گفتوگو با سوده داود
محمد تنگستانی
حضور و جایگاه اجتماعی زنان در چهار دهه گذشته منوط به خواست و اراده سیاستمداران فرهنگی و سیاسی بوده است. این در حالی است که تعالیم دینی، مبانی مذهبی و سیستم آموزشی از سوی حکومت حضور زنان را به عنوان مادر پررنگتر از یک شهروندِ برابر با مرد قلمداد کرده است. زنان در دهههای گذشته تلاش کردهاند بتوانند حقوق برابری در اجتماع داشته باشند. دنیای امروز دنیای رسانه و برابری اجتماعی است اما زنان ایرانی در جامعه از حداقل حقوق شهروندی هم برخوردار نیستند. عدم حضور زنان در استادیومهای ورزشی ، حجاب اجباری، ممانعت از حضورشان به عنوان نوازنده در کنسرتهای موسیقی و خوانندگی از جمله مشکلاتی است که زنان با گذشت چهار دهه از پیروزی انقلاب اسلامی همچنان با آن درگیرند. علاوه بر آن برای خروج از کشور و یا جدا شدن از همسر خود تصمیم گیرنده نیستند و حق طلاق با مرد است. تا به اینجا موضوع حقوق شهروندی و برابری در اجتماع بود که مراجع تقلید و مسئولین سیاسی در ایران این نابرابری را با شعار «تکریم حقوق زن در اسلام» توجیه میکنند. در حالی که عده کثیری از زنان به تکریم اسلامی حقوق خود باور ندارند و به دنبال برابری در جامعه مدرن هستند؛ حق شهروندی آنهاست که در این بخش از جامعه بنا به منافع سیاسی و مذهبی به رسمیت شناخته نمیشود. اما موضوعی که در این گفتوگو با سوده داود به آن پرداختهام، سانسور اندام زن در هنر نقاشی است. اگر نمایش و عرضه بعد از خلق یک اثر هنری را دغدغه مهم یک هنرمند بدانیم در چهار دهه گذشته اندام و حضور زن در نقاشیهای به نمایش گذاشته شده در ایران سانسور شده است.
در ایران برای برپایی نمایشگاه نقاشی مانند برگزاری کنسرت و یا چاپ کتاب نیازی به اخذ مجوز پیش از عرضه نیست اما گالریها اجازه به نمایش گذاشتن همه آثار ارائه شده را ندارند و در صورت تخلف آن گالری پلمب و یا مدیریت آن به دادگاه احضارمی شود. نکته دیگر آن که همیشه سانسور هنر به خواست حکومت نبوده و گاهی ریشه در تفکرات و تاریخ اجتماعی و فرهنگی ایران دارد. حضور اندام زن در نقاشی و نگارگری، که یک هنر ایرانی به حساب میآید، از گذشته تا به امروز بنا به قرائت حکومت حاکم و یا تصورات و واقعیتهای اجتماعی نبوده است. در تاریخ نقاشی ایرانی بعد از صفویه، نگارگری، که یکی از مهمترین ژانرهای هنری در ایران بوده است، به موازت و همراستا با شعر و داستان ایرانی قرار میگیرد. در ادبیات کلاسیک ایران، شاعران بیشتر به صورت زن پرداختهاند و پستان، گردن، ران و مابقی اندام زن را یا نادیده گرفتهاند و یا کمتر به آن اشاره کردهاند. در نتیجه حضور زن و اندامش به عنوان یک ابژه از قرنهای گذشته تا کنون کمرنگ و کمرنگتر شده است. نگارگری ایرانی و محوریت غالب صورت زن در گذشت زمان، ناخودآگاه جامعه امروز را آنقدر تحت تاثیر گذاشته است که اغلب زنان ایرانی زیبایی را فقط در صورت خود دنبال میکنند و به باور من یکی از دلایل جراحی صورت در ایران همین نکته فرهنگی است. گاهی سانسور فقط مختص به حکومت جمهوری اسلامی و چند دهه گذشته نیست و ریشه در تاریخ مذهبی و اسلامی، ایران دارد. در چهار دهه گذشته بدون تردید هنرمندانی بودهاند که اندام زن را به مساوات یک انسان با رعایت تفاوتهایی فیزیکی به تصویر کشیدهاند اما هیچکدام از این آثار به واسطه گالریها و نمایشگاههای رسمی در ایران عرضه نشدهاند. اگر قرائت هنر را، عرضه آن در جامعه مادر تصور کنیم اندام زن در چهار دهه گذشته در ایران سانسور شده است و زن با شمایل محلی و حجاب اجباری به تصویر کشیده شده و یا اصلا دیده نشده است. در تاریخ هنر، نقاشی مانند مابقی هنرها یکی از راههای شناخت فرهنگ اجتماعی محسوب میشود. فرهنگ کل و مطلق در جامعه ایران فرهنگ اسلامی نیست، تعداد زیادی با حجاب و پوشش اسلامی مخالفاند، صدا و حضور این بخش از جامعه به دلیل سالها سرکوب حکومت سانسور شده و یا کمتر شنیده شده است اگر چه در این سالها مقاومت و تلاش های زیادی از سوی زنان جامعه و فعالان حقوق زنان صورت گرفته است. بخش سانسور شده توسط حکومت در شبکههای اجتماعی با انتشار تصاویر و نظرات خود، سالهاست حضور و خواستش را بیان کرده است.
در ادامه گفتوگوی ایرانوایر با «سوده داود»، نقاش سی ساله زاده تهران را میخوانید. خانم داود تا کنون سه نمایشگاه انفرادی در ایران و آثارش در چندین نمایشگاه گروهی در کشورهایی مانند یونان، بلژیک و انگلستان عرضه شده است. بر خلاف روال جامعه ایران که رنگ و زن ماهیت نادیده گرفته شده و یا کمدیده شده جامعه به حساب میآید، در نقاشیهای این هنرمند جوان ساکن تهران محوریت است.
اندام زنان در تابلوها و نقاشیهایی که در گالریهای ایران به نمایش گذاشته میشوند در دهههای گذشته یا حذف شدهاند و یا بر اساس معیارهای اسلامی خلق و عرضه شدهاند، حذف اندام و جنسیت زن چه لطمهای به هنر نقاشی معاصر ایران زده است؟
ـ نقاشی به صورت حرفهای، یعنی چیزی که در فرهنگ اورپایی، نقاشی خوانده شود تقریباً ۱۰۰ سال پیش وارد ایران شد. اندام زن در نگارگری ایرانی دیده میشود حتی به صورت برهنه یا در حال رقص و دلبری. مثلا نگاره شیرین در چشمه و خسرو در حال نظاره آن که مربوط به مکتب هرات در قرن نهم هجری است یا حتی بعد از آن که نگارگری به شکلی از هنر رسمی حذف شد در دوره قاجار تابلوهایی از زنان و معشوقههای درباریها دیده میشود. بعد از اینکه «کمال الملک» نقاشی را به صورت تعریف شده از فرهنگ اروپایی و تاریخ هنر غربی وارد ایران کرد و مکتب خودش را به وجود آورد، اندام زنان به طور کامل در تابلوها حذف نشد بلکه به زیر پوشش آن زمان یعنی چادر و برقه پنهان شد و حضورشان واقعیت زن در جامعه آن روزگار شد. در تاریخ هنر ایران از آن زمان است که رابطه تصویر با ادبیات قطع میشود. مثل تابلوی «فالگیر بغدادی» یا «فالگیر یهودی» که در زمان «مظفرالدین شاه» توسط کمال الملک کشیده شد. بعدها که نقاشی مدرن به ایران وارد شد تابلوها به صورت نقاشی خط ، آبستره و مدرن ظهور کردند و نقاشانی مانند «حسین زنده رودی» ، «مسعود عبرشاهی» ، «سهراب سپهری» ، «محسن وزیری مقدم» و الخ دوره درخشانی از نقاشی ایران را رقم زدند. این آثار تصویر زن کمتر دیده میشود و بعد از انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ هم که بهخاطره شرایط سیاسی حاکم ، نقاشی مسیر تازه ای پیدا کرد که فقط مختص انقلاب، جنگ و شهدای آن زمان بود. در این دوره ( بعد از انقلاب اسلامی) زن از ماهیت اصلی خود به عنوان یک شخص یا جنس برابر در آثار کشیده شده به همسر ویا مادر شهید در چادر سیاه خلاصه شد و نزول پیدا کرد یعنی سهم بودن زنان در نقاشی دهه اول انقلاب فقط در معنی همسر و مادر شهید بودن خلاصه میشود. همانند آثار «کاظم چلیپا» که او را نقاش انقلابی میخوانند. بعد از انقلاب اسلامی در ایران ما با آثار درخشانی که زن در آنها حضوری محوری داشته باشد و استفاده ابزاری از آن نشده باشد رودررو نیستیم. تا دهه هفتاد شمسی که رنگ و بوی متفاوتتری از دهه ۶۰ در هنر نقاشی ایجاد شد. نمیخواهم بگوییم فضایی جدید شاید فضایی فراموش شده و یا سانسور شده مجدد بازتولید شد. تصویر زن در نقاشی ایرانی هیچ وقت حذف نشد اما به دلایل سیاسی و مذهبی و از همه مهمتر در چند دهه گذشته به دلیل سانسور، موضوع اصلی نقاشیها و دغدغه هنرمندان نبوده است. اما نسل جدید نقاشان ( نسل من که جوانهای هنر نقاشی محسوب میشویم) بیشتر به نقش زن و جایگاه او در اجتماع میپردازیم. با توجه به ممنوعیت و سانسورهایی که هنرمندان در این ایران با آن درگیر هستند سعی میکنیم که به شکلی سانسورها را دور بزنیم یا اینکه میکشیم و از عرضه آن در گالریها و نمایشگاههای عمومی صرفنظر میکنیم.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر